بریدههایی از کتاب تشکیلات بهشتی
۴٫۰
(۵۳)
امام هم فرمود: «تبلیغات؛ امروز در دنیا خیلی مهم است!». بله! تبلیغات بکنید؛ اما دو نوع تبلیغات داریم: یکی طبل تو خالی، که به درد نمیخورد؛ یکی چیزی باشیم، آن وقت تبلیغ کنیم.
همان تبلیغ ما هم باید برخودسازیِ با عمل صالح تکیه داشته باشد؛ وگرنه فریبکاری است؛ وگرنه گول زدن است؛
سپهر
یکی از مصیبتهای زمان ما این است که اشخاص دارند کمکم جانشین ارزشها میشوند. در صورتی که عکس مسئله صحیح است. تو ارزشها را بشناس و اشخاص را با ارزشها بسنج. «اِعرفِ الْحقَّ تَعرِف أهلَهُ» «اعْرِفُوا مَنَازِلَ الرِّجَالِ بالحق».
سپهر
وقتی خداوند انسان را در معرض آزمایش قرار میدهد و به او کرامتی، عزتی و نعمتی میدهد، بهجایاینکه بفهمد که این یک ابتلا و یک آزمایش است؛ یک زمینه است برای اینکه ظرفیت انسان مشخص بشود، دچار غرور میشود. با خود میگوید: «معلوم میشود من پیش خدا منزلت والایی دارم که خدا این عزت و نعمت را به من داده است» و خیال میکند خدا او و حسابش را از دیگران جدا کرده و چون حسابش از دیگران جداست، همیشه این نعمت و این عزت برایش هست و این اشتباه است.
سپهر
این را به شما میگویم: انتقاد بر امام، تذکر به امام، نصیحت به ائمهالمسلمین، که اصلاً واجب است. تذکر به امام دادن، تذکر دلسوزانه به امام دادن، انتقاد کردن از یک تصمیم امام، که اصلاً تربیت اسلامی است.
سپهر
باید نسل جوان با ایمان را به میدان بیاوریم و با خامیهایشان بسازیم و از خودسازیهایشان لذت ببریم و آینده را به دست آنان بسپاریم. هیچ راهحل دیگری برای اصلاح سازمان اداری ما وجود ندارد.
سپهر
ایشان سیستم مدیریتشان طوری است که به علت دقت نظری که دارند، میخواهند به بسیاری از جزئیات، خودشان برسند و من به ایشان گفتهام که این برای مدیریتهای کوچک و محدود خوب است؛ اما برای مدیریتهای بزرگ مضر است. در مدیریتهای بزرگ اگر مدیریت بخواهد وقت خود را صرف کارهای کوچک بکند، از کلیات باز میماند؛
سپهر
در نظام اسلامی فقط یک مقام غیرمسئول است که آن هم خداست. اوست که: (لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُون)؛ بقیه همه مسئولاند. پیغمبر (ص) و امام (ع) هم در آن درجاتی که غیر مسئولند، بهدلیل اعتقاد به عصمت آنهاست؛ اما این چه ربطی دارد به دیگران؟! بقیه همه مسئولند.
سپهر
گاهی میبینید که شما به یک رهبر ازنظر ایمانش، تقوایش، عملش ایمان دارید، اما ازنظر رهبری سیاسی چهار بار که فرمان و رهبریاش خطا دربیاید دیگر دفعهٔ پنجم، آمادهٔ اجرای فرمان او نیستید؛ باهمهٔ علاقهای که به او دارید، باهمهٔ عشقی که به او دارید، باهمهٔ قداستی که برای او قائلید، دیگر آمادهٔ اجرای فرمانش نیستید. یعنی خودبهخود پاها میلنگد. این طبیعی است.
سپهر
انتخاب حکومت با خواست اکثریت است؛ انتخاب رهبر با خواست اکثریت است؛ اما عمل رهبر ممکن است با خواست و تمایلات اکثریت متناسب نباشد. عمل رهبر در اینجا با مصلحت اکثریت متناسب است نه با تمایلات اکثریت. این است که حکومت و رهبر در یک جامعهٔ مسلکی در درجهٔ اول مربی است؛ در درجهٔ دوم مدیر است. ادارهٔ آن جامعه آهنگ تربیت دارد؛ لذا امام و رهبر در چنین حکومتی مرشد و راهنما نیز هست
سپهر
چون جامعهٔ ما یک جامعهای بوده (جامعهٔ شیعه) که دیمی بزرگ شده؛ اصلأ آشناییاش با الفبای رهبری خیلیکم است. بله! رهبر همان رهبر است، ولی در شرایط سیاسی و اجتماعی خاص میگوید این کار خوب است»، و در شرایط دگرگون شده فردا میگوید همان کار با همان برچسب بد است. این کمال رهبری اوست؛ نه نقص او.
سپهر
در تشکیلات نباید حساسیت بیجا به حجاب باشد!
ما اعلام کردهایم که شلوار و روپوشی که تنگ نباشد و روسری کامل، پوشش اسلامی است. مبادا در حزب نسبتبه این پوشش حساسیت بیجا باشد. دیگر دوباره از مواضع قطعیِ اعلام شدهمان برنگردید. چادر پوشش است، شلواری که تنگ نباشد و روپوشی که تنگ نباشد و روسریای که کافی باشد، هم پوشش کامل اسلامی است. بنابراین، اگر خواهری با این پوشش بیاید در حزب -یا در مناطق، حوزهها یا کلاسها- مبادا خواهر یا برادری معترض او بشود و به او انتقاد کند. این انتقاد نابجا و غیر وارد است. مواضع مشخص خودمان را رعایت کنیم.
سپهر
بههرحال همهٔ ما سعی کنیم با این نوجوانهای عزیز پیوند نزدیک داشته باشیم.
کمی از آنها دور ماندن، کمی به حساسیت و ظرافت روح آنها کمتوجهی کردن، آنها را در میدان و صحنه و دردسترس کار دشمن قرار میدهد. حیف است این نیروهای عزیزِ پاک و پرتوان که دست دشمن بیفتد و این ما هستیم و شما روحانیون مسئول هستید که این مسئولیت سنگین را برعهده دارید.
سپهر
پریشب به رفقا توصیه میکردم گفتم یک مقدار از ضایعات زمانی، ناشی از پرحرفی است. حرفی را که میشود در نیمساعت بگوییم در سه ساعت تمام میکنیم. خوب دوساعت و نیم وقت کم میآوریم. آن هم نه یک نفر! سه نفر، چهار نفر، شش نفر باهم نشستهاند، ششتا دو ساعت و نیم، یعنی پانزده ساعت وقت کم میآوریم؛ یعنی ضریب بازدهی وقت ما یک ششم میشود؛ چون برای نیم ساعت، سه ساعت گذاشتهایم. اینها را رعایت کنیم.
سپهر
اگر به دنبال حرفی، عمل نباشد، سرگرمی است؛ حجاب است؛ غفلت است. در حد لزوم حرف بزنیم!
سپهر
دیشب گزارش میدادند که حتی نسل نوجوان ما در دبیرستانها و نسل جوان ما در دانشگاهها، از بسیاری از جمعیتهای سیاسی پرجوشوخروش و پرزرقوبرق دلزده شدهاند؛ چون دیدهاند دروغ میگویند. ببینید این بیزاری از دروغ و کژی در درون فطرت پاک نسل نوجوان ما قرار و حضور دارد. آقای من! برادر من! خواهر من! نمیتوانید انتظار داشته باشید که نام خط امام، نام جمهوری اسلامی را یدک بکشید؛ اما خدای ناکرده در درون توهم همان دروغ و کژی باشید. این پیوند رشدیافتهٔ میان انسان انقلابی مسلمان ایرانی با صدق و حق و عدل را به هیچچیز نفروشید.
سپهر
ما باید در راه خدا باشیم؛ ولو بگویند مرگ بر ما! البته با این مردم بیدارِ آگاهِ رشدیافته، دیگر نوبت به «مرگ بر ما» نمیرسد. با این مردم باید چنان روشن حرکت کرد که نوبت به آنجا نرسد. برای اینکه هرجا گفتند مرگ بر ما، معلوم میشود که یا ما اشتباه رفتیم که ما حقمان است یا نه! اشتباه نرفتیم؛ اما نتوانستیم حق را به آنها بفهمانیم؛ آنوقت باز هم حقمان است. ما باید سعی کنیم هم اشتباه نرویم و هم حق را به مردم بفهمانیم. باید کار کنیم.
سپهر
چو دزدی با چراغ آید، گزیدهتر برد کالا!
سپهر
لولهنگداری دَمِ یک توالت عمومی نشسته بود، چند آفتابه هم آب کرده بود و آن را جلو گذاشته بود. فردی آمد یکی از آفتابهها را برداشت که توالت برود. گفت: آقا آن را زمین بگذار؛ آن یکی را بردار! طرف رفت آن یکی را برداشت. هرچه نگاه کرد دید فرقی ندارد؛ یک لولهنگ دیگر است که آب هم دارد. برداشت و پرسید: خوب حالا من این را بردم؛ اما بگو ببینم این هم که مثل آن دیگری بود. فرق این دو کدام است؟! گفت: هان! فرقش این بود که میخواستم بگویم من هم اینجا هستم. حالا خیلی از این ارجاعات مثل اینکه از این قبیل است که من هم اینجا هستم.
سپهر
مرجع، پیشوای دین است و در هر یک از درجات مرجعیت که باشد باید از میان کسانی انتخاب شود که مسلمانها هرقدر به او و زندگی خصوصی و عمومی او نزدیکتر میشوند، پایبندی قلبیشان به دین بیشتر شود. مرجعی که هرقدر از او دورتر باشیم، ارادتمان به او بیشتر است و هرقدر به او نزدیکتر شویم، ارادتمان نسبتبه او کمتر شود، یک پول برای من نمیارزد!
نقدی
تشکل احتیاج دارد به ایدئولوژی مشترک، استراتژی مشترک، خطمشی مشترک، نقطهنظرهای مشترک. بدون داشتن این نقاط مشترک و وجوه مشترک که مردم با هم متشکل نمیشوند!
کاربر ۶۰۱۵۱۰۳
حجم
۵۵۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۸۰ صفحه
حجم
۵۵۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۸۰ صفحه
قیمت:
۱۱۵,۰۰۰
۵۷,۵۰۰۵۰%
تومان