بریدههایی از کتاب کتابخانه نیمه شب
نویسنده:مت هیگ
مترجم:محمدصالح نورانیزاده
ویراستار:نگین موزرمنیا
انتشارات:کتاب کوله پشتی
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۳از ۵۰۷۷ رأی
۴٫۳
(۵۰۷۷)
دوگانگی وجودی آتشفشانها این است که هم نماد نابودی و هم نماد زندگیاند. وقتی مواد مذابشان آرام بگیرد و سرد شود، به شکل سنگ درمیآید و در گذر زمان خُرد و به خاکی غنی و حاصلخیز تبدیل میشود.
anjel
هرگز نمیتوانم تمام کسانی باشم که دلم میخواهد، نمیتوانم تمام زندگیهایی را از سر بگذرانم که دوست دارم و هیچگاه نمیتوانم تمام مهارتهای موردعلاقهام را فرابگیرم. چرا چنین میخواهم؟ میخواهم زندگی کنم و از تمام گونهها و حالتها و شکلهای تجارب جسمی و ذهنی ممکن در زندگیام لذت ببرم.
anjel
شهر در نظرش مثل خط تولید انبوهِ اندوه بود؛
anjel
«بین زندگی و مرگ یه کتابخونه هست. توی اون کتابخونه هم طبقات کتاب تا ابد ادامه دارن. هر کتاب موقعیت این رو بهت میده که یکی از زندگیهایی رو تجربه کنی که میتونستی داشته باشی. تا ببینی اگه انتخابهای دیگهای کرده بودی، چی میشد... اگه موقعیت این رو داشتی که حسرتهات رو ازبین ببری، کار متفاوتی انجام میدادی؟»
anjel
یاد تحقیقی دربارهٔ ماهیها افتاد که جایی خوانده بود. ماهیها خیلی بیشتر از آنچه مردم فکر میکنند به انسانها شبیهند.
ماهیها هم افسرده میشوند. در تحقیقات روی گورخرماهی، با ماژیک خطی افقی دورتادور وسط تُنگِ ماهی کشیدند. ماهیهای افسرده زیر خط میماندند، اما با دادن کمی پروزاک به همان ماهیها، از خط عبور میکردند و بالا میرفتند تا به بالای تنگ میرسیدند و با شور و هیجان اینسو و آنسو میرفتند.
ماهیها وقتی هیچ دلیل یا انگیزهای نداشته باشند افسرده میشوند؛ یعنی وقتی که همانطور توی تُنگی معمولی معلق باشند که شباهتی به هیچچیز خاصی ندارد.
anjel
خودش بهاندازهٔ کافی افسرده بود. بهعلاوه، حسرتهایش را میدانست. حسرت که آدم را ترک نمیکند. مثل نیش پشهکوره که نیست. تا ابد میخارد.
anjel
ثورو در کتاب والدن نوشته بود: «اگر کسی در مسیر رؤیاهایش با اطمینان قدم بردارد و برای داشتن آن زندگیای تلاش کند که در تصوراتش آورده، در طول زندگی به موفقیتی غیرمنتظره خواهد رسید.» همچنین به این نتیجه رسیده بود که بخشی از این موفقیت حاصل تنهایی است. «هرگز همراهی ندیدم که بهاندازهٔ تنهایی بتواند با انسان همراه شود.»
anjel
«اما اگه همیشه دنبال معنای زندگی بگردی، هرگز زندگی نمیکنی.»
anjel
میتونی همهچیز داشته باشی و هیچچیز رو حس نکنی.
anjel
هیچ شیوهٔ زندگیای نیست که بتونه ما رو در برابر غم ایمن کنه، همهچیز خیلی سادهتر میشد. فقط باید بفهمیم که غم هم در عمل بخشی از ذاتِ شادیه. نمیشه شادی رو داشت و غم رو نداشت. البته هر دوی اینها برای خودشون حد و اندازهای دارن، اما هیچ زندگیای وجود نداره که توش بتونیم تا ابد غرق شادی محض باشیم. تصور اینکه چنین زندگیای وجود داره، فقط باعث میشه توی زندگی فعلیمون بیشتر احساس غم کنیم.»
anjel
نورا در روابط انسانی سه نوع سکوت میشناخت. یکی سکوتی که از بیاعتنایی و درعینحال پرخاش نشئت میگیرد، یکی سکوتی که میگوید ما دیگر حرفی برای گفتن نداریم و دیگری سکوتی که ظاهراً ادواردو و نورا بین خودشان ساخته بودند. سکوتی که از سر بینیازی به صحبت ایجاد میشد. سکوتِ پیش هم بودن. درست همانطور که آدم میتوانست در تنهایی ساکت بماند و مشکلی نداشته باشد.
anjel
«خیلی خب. بهنظر من به جایی رسیدهٔ که دیگه بهخاطر درختهای زیادِ اطرافت، جنگل رو نمیبینی.»
anjel
«ما فقط چیزهایی رو میدونیم که درک میکنیم. هرچیزی که تجربه میکنیم در اصل فقط درک و تعبیر خودمون از اون چیزه. آنچه که نگاهش میکنی اهمیتی ندارد؛ آن چیزی مهم است که میبینی.»
anjel
نورا دریافت که حتی اگر در زندگی تا جایی که میتواند هم راستگو باشد، مردم فقط آن حقیقتی را میبینند که با واقعیت خودشان بیشترین همخوانی را داشته باشد. همانطور که ثورو میگفت، «آنچه که نگاهش میکنی اهمیتی ندارد، آنچه که میبینی مهم است
anjel
هر زندگی میلیونها تصمیم رو شامل میشه. بعضی از این تصمیمها بزرگ هستن و بعضی کوچیک. اما هر بار که تصمیمی گرفته میشه، نتیجه تغییر میکنه. تغییری جبرانناپذیر که بهنوبهٔ خودش موجب تغییرات دیگهای میشه...
anjel
«هرگز همراهی ندیدم که بهاندازهٔ تنهایی بتواند با انسان همراه شود.»
sahariw
نورا در شبهایی که دچار افسردگی و تمایل به خودکشی میشد، فکر میکرد مشکلش همان تنهایی است، اما دلیلش درواقع این بود که تنهاییاش تنهایی حقیقی نبود. ذهن انسان وامانده از دیگران در شهری شلوغ، میل زیادی به برقراری ارتباط دارد؛ چراکه فکر میکند ارتباطات انسانی هدف نهاییاند. اما در طبیعت محض یا آنطور که ثورو خطابش میکرد، «داروی حیاتبخش طبیعت» تنهایی شکل دیگری به خود میگیرد. برای خودش به نوعی ارتباط تبدیل میشود. ارتباطی میان فرد و دنیا، و میان فرد و خودش.
masoom
ثورو در کتاب والدن نوشته بود: «اگر کسی در مسیر رؤیاهایش با اطمینان قدم بردارد و برای داشتن آن زندگیای تلاش کند که در تصوراتش آورده، در طول زندگی به موفقیتی غیرمنتظره خواهد رسید.» همچنین به این نتیجه رسیده بود که بخشی از این موفقیت حاصل تنهایی است. «هرگز همراهی ندیدم که بهاندازهٔ تنهایی بتواند با انسان همراه شود.»
masoom
مشکل اصلی حسرتِ زندگیهایی نیست که تجربهشان نکردهایم. مشکل اصلی خود حسرت است. حسرت است که باعث میشود درخودچروکیده و پژمرده شویم و حس کنیم بزرگترین دشمن خودمان و دیگران هستیم.
ما نمیدانیم اگر زندگیمان را به شکل دیگری پیش برده بودیم، وضعیت بهتر میشد یا بدتر. بله، زندگیهای متفاوت هم وجود دارند، اما زندگی ما هم در جریان است و همین جریان زندگی است که باید رویش تمرکز کنیم.
مسلماً هرگز نمیتوانیم از همهجا دیدن کنیم و همهٔ آدمها را ببینیم و وارد هر حرفهای شویم، اما درهرصورت بیشتر احساساتی که در زندگیهای متفاوت خواهیم داشت، در همین زندگی هم هست. لازم نیست تمام بازیها را انجام دهیم تا بفهمیم حس برنده شدن چگونه است. لازم نیست برای درک موسیقی، تکتک قطعههای موسیقی دنیا را بشنویم. نیازی نیست انگورهای متنوع تمام تاکستانهای دنیا را مزه کنیم تا گوارایی نوشیدنی را بفهمیم. عشق و خنده و ترس و درد ارز رایج تمام دنیا هستند.
فاطمه بانو
فقط کافی است چشمانمان را ببندیم و آهسته نوشیدنی روبهرویمان را مزهمزه کنیم و به صدای موسیقی گوش بدهیم؛ چون درست بهاندازهٔ تمام زندگیهای دیگر، در این زندگی هم کاملاً زندهایم و به تمام احساسات ممکن دسترسی داریم.
فقط کافی است خودمان باشیم.
فقط کافی است زندگی را تجربه کنیم.
برای همهچیز بودن لازم نیست همهچیز را تجربه کنیم، چون همین حالا هم بیپایان هستیم. تا زمانی که زندهایم، بینهایت احتمال متفاوت برای زندگی آینده پیشِ رویمان است.
پس بیایید با آدمهایی که در این زندگی با ما شریکند مهربان باشیم. بیایید گهگاهی سرمان را بالا بیاوریم، چون هرکجا که باشیم، آسمان بالای سرمان بیانتهاست.
دیروز من مطمئن بودم که آیندهای ندارم و پذیرش زندگیام به شکل کنونیاش برایم غیرممکن است. امروز همان زندگی پرآشوب و شلوغ برایم پر از امید و احتمالات گوناگون بهنظر میرسد.
قرار است زندگیام ناگهان بهطرز معجزهآسایی عاری از هرگونه درد، ناامیدی، غم، دلشکستگی، سختی، تنهایی و افسردگی شود؟ نه.
آیا میخواهم زندگی کنم؟
بله. بله.
فاطمه بانو
حجم
۲۸۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۸۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۴۲,۰۰۰۳۰%
تومان