بریدههایی از کتاب نظام حقوق زن در اسلام
۴٫۰
(۱۲۱)
انسان مانند حیوان نیست که در زندگی اجتماعی نه به جلو برود و نه به عقب، نه به چپ برود و نه به راست. در زندگی انسانها گاهی پیشروی است و گاهی عقبگرد. در زندگی انسانها اگر حرکت و سرعت هست توقف و انحطاط هم هست، اگر پیشرفت و تکامل هست فساد و انحراف هم هست، اگر عدالت و نیکی هست ظلم و تجاوز هم هست، اگر مظاهر علم و عقل هست مظاهر جهل و هواپرستی هم هست.
تغییرات و پدیدههای نوی که در زمان پیدا میشود ممکن است از قسم دوم باشد.
رهگذر
انسان فرزند بالغ و رشید طبیعت است؛ به مرحلهای رسیده است که دیگر نیازی به قیمومت و سرپرستی مستقیم طبیعت، به اینکه نیروی مرموزی به نام «غریزه» او را هدایت کند ندارد. او با عقل زندگی میکند نه با غریزه.
رهگذر
برای حیوانات مقتضیات زمان همیشه یکجور است؛ اقتضاهای زمان، زندگی آنها را دگرگون نمیکند. برای آنها تجددخواهی و نوپرستی معنی ندارد، جهان نو و کهنه وجود ندارد. علم برای آنها هر روز کشف تازهای نمیکند و اوضاع آنها را دگرگون نمیسازد، صنایع سبک و سنگین هر روز به شکل جدیدتر و کاملتری به بازار آنها نمیآید، چرا؟ چون با غریزه زندگی میکنند نه با عقل.
رهگذر
انسان تنها جانداری نیست که اجتماعی زندگی میکند؛ بسیاری از حیوانات بالأخص حشرات زندگی اجتماعی دارند و از یک سلسله مقررات و نظامات حکیمانه پیروی میکنند؛ اصول تعاون، تقسیم کار، تولید و توزیع، فرماندهی و فرمانبری، امر و اطاعت بر اجتماع آنها حکمفرماست.
رهگذر
گمان میکنم وقت آن رسیده است که مردم مسلمان، دیگر فریب این نیرنگها را نخورند. قوه نقادی مردم کم و بیش بیدار شده است و تدریجا میان مظاهر پیشرفت و ترقی که محصول شکفتن نیروی علمی و فکری بشر است و میان مظاهر فساد و انحراف هرچند از مغرب سرچشمه گرفته باشد فرق میگذارند.
رهگذر
ابداع کنندگان این تز باید بدانند اسلام هنگامی قادر است در مقابل یک سیستم الحادی یا غیرالحادی مقاومت کند که به صورت یک فلسفه زندگی بر اجتماع حکومت کند و به گوشه مساجد و معابد محدود نباشد. اسلامی که او را به گوشه معابد و مساجد محصور کرده باشند، همان طوری که میدان را برای افکار غربی خالی میکند برای افکار ضد غربی نیز خالی خواهد کرد. غرامتی که امروز غرب در برخی کشورهای اسلامی میپردازد ثمره همین اشتباه است.
رهگذر
ما با این نغمه که اسلام خوب است اما به شرط اینکه محدود به مساجد و معابد باشد و به اجتماع کاری نداشته باشد، در حدود نیم قرن است که آشناییم. این نغمه از ماوراء مرزهای کشورهای اسلامی بلند شده و در همه کشورهای اسلامی تبلیغ شده است. بگذارید من این جمله را به زبان سادهتر و فارسیتر تفسیر کنم تا مقصود گویندگان اصلی آن را بهتر توضیح دهم.
خلاصه معنی آن این است: «اسلام تا آنجا که در برابر کمونیسم بایستد و جلو آن را بگیرد، باید بماند اما آنجا که با منافع غرب تماس دارد باید برود». مقررات عبادی اسلام از نظر مردم مغربزمین باید باقی باشد تا در مواقع لزوم بتوان مردم را علیه کمونیسم به عنوان یک سیستم الحادی و ضد خدا به حرکت آورد. اما مقررات اجتماعی اسلامی که فلسفه زندگی مردم مسلمان به شمار میرود و مسلمانان با داشتن آنها در مقابل مردم مغربزمین احساس استقلال و شخصیت میکنند و مانع هضم شدن آنها در هاضمه حریص مغربزمین است، باید از میان برود.
رهگذر
«لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیقومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ» ما همه پیامبران را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و مقیاس فرود آوردیم تا مردم به عدالت قیام کنند. قرآن عدالت اجتماعی را به عنوان یک هدف اصلی برای همه انبیا ذکر میکند
رهگذر
اگر معنی قابلیت انطباق با زمان قابلیت آن برای منسوخ شدن است، کدام قانون است که این نرمش و انعطاف را ندارد؟ کدام قانون است که به این معنی قابل انطباق با زمان نیست؟!
رهگذر
زمان همانطوری که پیشروی و تکامل دارد، فساد و انحراف هم دارد. باید با پیشرفت زمان پیشروی کرد و با فساد و انحراف زمان هم باید مبارزه کرد. مصلح و مرتجع هر دو علیه زمان قیام میکنند، با این تفاوت که مصلح علیه انحراف زمان و مرتجع علیه پیشرفت زمان قیام میکند. اگر زمان و تغییرات زمان را مقیاس کلی خوبیها و بدیها بدانیم، پس خود زمان و تغییرات آن را با چه مقیاسی اندازهگیری کنیم؟
رهگذر
قوانین در زمینه احتیاجات وضع میشود و احتیاجات اجتماعی بشر ثابت و یکنواخت نیست، پس قوانین اجتماعی نیز نمیتواند ثابت و یکنواخت باشد.
این پرسش چه پرسش خوب و ارزندهای است! اتفاقا یکی از جنبههای اعجازآمیز دین مبین اسلام ـ که هر مسلمان فهمیده و دانشمندی از آن احساس غرور و افتخار میکند ـ این است که اسلام در مورد احتیاجات ثابت فردی یا اجتماعی، قوانین ثابت و در مورد احتیاجات موقت و متغیر وضع متغیری در نظر گرفته است
رهگذر
آن چیزی که همواره در تغییر است، نو و کهنه میشود، رشد و انحطاط دارد، ترقی و تکامل دارد، همانا مواد و ترکیبات مادی این جهان است و اما قوانین جهان ثابت است. مثلاً موجودات زنده طبق قوانین خاصی تکامل پیدا کرده و میکنند و دانشمندان قوانین تکامل را بیان کردهاند. خود موجودات زنده دائما در تغییر و تکاملند، اما قوانین تغییر و تکامل چطور؟ البته قوانین تغییر و تکامل، متغیر و متکامل نیستند و سخن ما در باره قوانین است. در این جهت فرق نمیکند که قانون مورد نظر یک قانون طبیعی باشد یا یک قانون وضعی و قراردادی، زیرا ممکن است یک قانون وضعی و قراردادی از طبیعت و فطرت سرچشمه گرفته باشد و تعیینکننده خط سیر تکاملی افراد و اجتماعات بشری باشد.
رهگذر
برنارد شاو نویسنده معروف و آزادفکر انگلیسی گفته است:
من همیشه نسبت به دین محمد به واسطه خاصیت زنده بودن عجیبش نهایت احترام را داشتهام. به نظر من اسلام تنها مذهبی است که استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون و صور متغیر زندگی و مواجهه با قرون مختلف را دارد.
چنین پیشبینی میکنم و از همین اکنون آثار آن پدیدار شده است که ایمان محمد مورد قبول اروپای فردا خواهد بود.
رهگذر
اسلام برای احتیاجات ثابت، قوانین ثابت و برای احتیاجات متغیر، وضع ناثابت و متغیری در نظر گرفته است.
اگر همه چیز را با زمان منطبق کنیم، پس خود زمان را با چه چیز منطبق سازیم؟
فکر عدم انطباق اسلام با زمان، ناشی از جمود گروهی و جهالت گروهی دیگر است.
رهگذر
بعضی از علما رشد دینی دختر را شرط میدانستهاند؛ تنها به عقد بستن دختری تن میدادند که در اصول دین بتواند استدلال کند، و متأسفانه غالب اولیاء اطفال و عاقدها این مراعاتها را نمیکنند.
اما مثل اینکه بنا نیست عمل این مردم انتقاد شود؛ باید همه کاسهها و کوزهها را سر قانون مدنی شکست و افکار مردم را متوجه معایب قانون مدنی ـ که زاییده قوانین اسلامی است ـ کرد.
رهگذر
بعضی از علما رشد دینی دختر را شرط میدانستهاند؛ تنها به عقد بستن دختری تن میدادند که در اصول دین بتواند استدلال کند، و متأسفانه غالب اولیاء اطفال و عاقدها این مراعاتها را نمیکنند.
رهگذر
آنچه در این مورد قابل اعتراض است عمل مردم ایرانی است، نه قانون مدنی و نه قانون اسلام. در میان مردم ما غالب پدران هنوز مانند دوران جاهلیت، خود را اختیاردار مطلق میدانند و اظهار نظر دختر را در امر انتخاب همسر و شریک زندگی و پدر فرزندان آیندهاش بیحیایی و خارج از نزاکت میدانند و به رشد فکری دختر ـ که لزوم آن از مسلّمات اسلام است ـ توجهی نمیکنند. چه بسیار است عقدهایی که قبل از رشد دختران صورت میگیرد و شرعا باطل و بلااثر است.
رهگذر
نمیدانم نظریات پروفسور ریک روانشناس امریکایی را تحت عنوان «دنیا برای مرد و زن یک جور نیست» در شماره ۹۰ مجله زن روز خواندید یا نخواندید. او میگوید:
بهترین جملهای که یک مرد میتواند به زنی بگوید، اصطلاح «عزیزم تو را دوست دارم» است.
هم او میگوید:
خوشبختی برای یک زن یعنی به دست آوردن قلب یک مرد و نگهداری او برای تمام عمر.
رسول اکرم، آن روانشناس خدایی، این حقیقت را چهارده قرن پیش به وضوح بیان کرده است. میفرماید:
سخن مرد به زن: «تو را دوست دارم» هرگز از دل زن بیرون نمیرود.
رهگذر
اگر دختر از نظر اسلام در اداره کار خودش قاصر است، چرا اسلام به دختر بالغ رشید استقلال اقتصادی داده است و معاملات چندصد میلیونی او را صحیح و مستغنی از موافقت پدر یا برادر یا شوهر میداند؟
رهگذر
فلسفه اینکه دوشیزگان لازم است ـ یا لااقل خوب است ـ بدون موافقت پدران با مردی ازدواج نکنند، ناشی از این نیست که دختر قاصر شناخته شده و از لحاظ رشد اجتماعی کمتر از مرد به حساب آمده است. اگر به این جهت بود، چه فرقی است میان بیوه و دوشیزه که بیوه شانزدهساله نیازی به موافقت پدر ندارد و دوشیزه هجده ساله طبق این قول نیاز دارد.
رهگذر
حجم
۲۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۶
تعداد صفحهها
۳۵۳ صفحه
حجم
۲۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۶
تعداد صفحهها
۳۵۳ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۲۳,۶۰۰۶۰%
تومان