بریدههایی از کتاب نظام حقوق زن در اسلام
۴٫۰
(۱۲۲)
قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده و لی هرگز نگفته که شیطان یا مار حوّا را فریفت و حوّا آدم را. قرآن نه حوّا را به عنوان مسئول اصلی معرفی میکند و نه او را از حساب خارج میکند. قرآن میگوید: به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سکنی گزینید و از میوههای آن بخورید. قرآن آنجا که پای وسوسه شیطان را به میان میکشد ضمیرها را به شکل «تثنیه» میآورد، میگوید «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیطانُ» شیطان آندو را وسوسه کرد «فَدَلّیهُما بِغُرورٍ» شیطان آندو را به فریب راهنمایی کرد «وَ قاسَمَهُما اِنّی لَکما لَمِنَ النّاصِحینَ» یعنی شیطان در برابر هر دو، سوگند یاد کرد که جز خیر آنها را نمیخواهد.
elnaz
به این ترتیب قرآن با یک فکر رایج آن عصر و زمان که هنوز هم در گوشه و کنار جهان بقایایی دارد، سخت به مبارزه پرداخت و جنس زن را از این اتهام که عنصر وسوسه و گناه و شیطان کوچک است مبرّا کرد
elnaz
امثال من گاهی با سؤالاتی مواجه میشویم که با لحن تحقیر و مسخرهآمیزی میپرسند: آقا سواره (ایستاده) غذا خوردن شرعا چه صورتی دارد؟! با قاشق و چنگال خوردن چطور؟! آیا کلاه لگنی به سر گذاشتن حرام است؟! آیا استعمال لغت بیگانه حرام است؟!...
در جواب اینها میگوییم: اسلام دستور خاصی در این موارد نیاورده است. اسلام نه گفته با دست غذا بخور و نه گفته با قاشق بخور؛ گفته به هر حال نظافت را رعایت کن. از نظر کفش و کلاه و لباس نیز اسلام مد مخصوصی نیاورده است. از نظر اسلام زبان انگلیسی و ژاپنی و فارسی یکی است. اما ...
اما اسلام یک چیز دیگر گفته است؛ گفته شخصیت باختن حرام است، مرعوب دیگران شدن حرام است، تقلید کورکورانه کردن حرام است، هضم شدن و محو شدن در دیگران حرام است، طفیلیگری حرام است، افسون شدن در مقابل بیگانه (مانند خرگوشی که در مقابل مار افسون میشود) حرام است، الاغ مرده بیگانه را قاطر پنداشتن حرام است، انحرافات و بدبختیهای آنها را به نام «پدیده قرن» جذب کردن حرام است، اعتقاد به اینکه ایرانی باید جسما و روحا و ظاهرا و باطنا فرنگی بشود حرام است، چهار صباح به پاریس رفتن و مخرج «را» را به مخرج «غین» تبدیل کردن و به جای «رفتم» «غفتم» گفتن حرام است.
ali
کیست که نداند امروز در مغربزمین، زیبایی زن، جاذبه جنسی زن، آواز زن، هنر و ابتکار زن، روح و بدن زن و بالأخره شخصیت زن وسیله حقیر و ناچیزی در خدمت سرمایهداری اروپا و امریکاست؟ و متأسفانه شما ـ دانسته یا ندانسته ـ زن شریف و نجیب ایرانی را به سوی اینچنین اسارتی میکشانید. من نمیدانم چرا اگر زنی با شرایط آزاد با یک مرد بهطور موقت ازدواج کند زن کرایهای محسوب میشود، اما اگر زنی در یک عروسی یا شبنشینی در مقابل چشمان حریص هزار مرد و برای ارضاء تمایلات جنسی آنها حنجره خود را پاره کند و هزار و یک نوع معلق بزند تا مزد معینی دریافت دارد زن کرایهای محسوب نمیشود.
کتابخوان🤓
ازدواج موقت از لحاظ حدود و قیود «آزاد» است، یعنی وابسته به اراده و قرارداد طرفین است
نتی در سمفونی عظیم دنیا!
بشریت، هم به اخلاق نیاز دارد و هم به حقوق. انسانیت، هم به حقوق وابسته است و هم به اخلاق؛ هیچ کدام از حقوق و اخلاق به تنهایی معیار انسانیت نیست.
Rara,the real snowwhite
بیچارگیهای بشر امروز از آن است که «خود» را از یاد برده است.
احترام انسان با فلسفه شرق سازگار است نه با فلسفه غرب.
کتابخوان🤓
افلاطون روی همین جهت که زن را از مرد ضعیفتر میداند، خدا را شکر میکند که مرد آفریده شده نه زن. میگوید: «خدا را شکر میکنم که یونانی زاییده شدم نه غیر یونانی، آزاد بهدنیا آمدم نه برده، مرد آفریده شدم نه زن».
StarShadow
آیا اسلام که جلو مردان را از این گونه بهرهبرداریها از زن گرفته است و خود زن را به این اسارت آگاه و او را از تن دادن به آن و ارتزاق از آن منع کرده است، مقام زن را پایین آورده است یا اروپای نیمه دوم قرن بیستم؟
کتابخوان🤓
اسلام دینی است پیشرو و پیشبرنده. قرآن کریم برای اینکه مسلمانان را متوجه کند که همواره باید در پرتو اسلام در حال رشد و نمو و تکامل باشند، مثلی میآورد. میگوید: مثل پیروان محمد مثل دانهای است که در زمین کاشته شود. آن دانه ابتدا به صورت برگ نازکی از زمین میدمد، سپس خود را نیرومند میسازد، سپس روی ساقه خویش میایستد. آنچنان با سرعت و قوّت این مراحل را طی میکند که کشاورزان را به شگفت میآورد.
این مثلی است از جامعهای که منظور قرآن است، نموداری است از آنچه آرزوی قرآن است. قرآن اجتماعی را پیریزی میکند که دائما در حال رشد و توسعه و انبساط و گسترش باشد.
ویل دورانت میگوید: هیچ دینی مانند اسلام پیروان خویش را به نیرومندی دعوت نکرده است. تاریخ صدر اسلام نشان داد که اسلام چقدر برای اینکه اجتماعی را از نوبسازد و پیش ببرد تواناست.
کتابخوان🤓
حجم
۲۸۵٫۵ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۳۵۳ صفحه
حجم
۲۸۵٫۵ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۳۵۳ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان