بریدههایی از کتاب کلکسیونر
۳٫۷
(۲۰۵)
لحن حرف زدن آدمهاست که دستشان را رو میکند نه خودِ چیزهایی که میگویند.
markar89
جی.پی. یک روز گفت فقرای درستکار همان ثروتمندان وقیحاند منهای پول. فقر مجبورشان میکند غرور و خصایل خوب را در چیزهایی بهجز پول جستوجو کنند. ولی وقتی دستشان به پول میرسد نمیدانند با آن چه کنند. کُل فضایل قدیمی را، که در واقع فضایل واقعی نبودهاند، از یاد میبرند. فکر میکنند تنها فضیلتْ پولِ بیشتر درآوردن و خرج کردن است.
amir23
«ما به درد هم نمیخوریم. جفتمون دوست داریم به یک نفر دیگه تکیه کنیم.»
NeginJr
گفتم چیزی که عاشقش هستی عشق خودت است. عشق نیست، خودخواهی است. این من نیستم که به فکرش هستی، حسی است که به من داری.
Alibakhtiyari.1
«همهٔ ما چیزهایی میخوایم که از داشتنشون عاجزیم. یک انسان شریف بودن مستلزم پذیرفتن همین نکته است.»
nilishaw
هنوز به خدا اعتقاد دارم. ولی خیلی دور است، خیلی سرد، خیلی حسابگر. میبینم که باید جوری زندگی کنیم انگار وجود ندارد. دعا و پرستش و سرود خواندن ــ همه و همه پوچ و بیثمرند.
دارم سعی میکنم توضیح دهم چرا قصد دارم از اصولم تخطی کنم (هرگز متوصل نشدن به خشونت). هنوز هم به این اصل پایبندم ولی این را هم فهمیدهام که برای زنده ماندن گاهی باید اصول را نادیده گرفت. اعتماد بیپشتوانه به اقبال و مشیت الاهی و لطف خدا فایده ندارد. باید خودت دست به عمل بزنی، باید بجنگی.
amir23
انسانِ معمولی نفرین تمدن است.
AS4438
اگر به چیزی اعتقاد داری باید دست به عمل بزنی. حرف زدن دربارهٔ عمل مثل لاف زدن دربارهٔ نقاشیهایی است که قرار است بکشی. بدترین فُرم ممکن.
daniall.mrd
قدرت فساد میآورد. و پول قدرت است.
marie
فراموش کردن چیزی نیست که دست خودت باشد، برایت اتفاق میافتد. منتها برای من اتفاق نیفتاد.
امیر
لحن حرف زدن آدمهاست که دستشان را رو میکند نه خودِ چیزهایی که میگویند.
daniall.mrd
افسردهام.
از هر چیزی یک دنیا فاصله دارم. از عادی بودن. از نور. از چیزی که میخواهم باشم.
مامو
«هدف برای ذهن مثل آب است برای بدن.»
daniall.mrd
او انسان نیست؛ یک فضای تُهی است با قیافهٔ مبدّل انسان
Alibakhtiyari.1
حسم این است که به خود زحمتِ مداخله نمیدهد. میگذارد رنج بکشیم. اگر برای آزادی دعا کنی شاید بابت خودِ فعل دعا کردن احساس آرامش کنی، شاید هم اتفاقات برحسب تصادف به ترتیبی بیفتند که نهایتاً به آزادی برسی. ولی او نمیشنود. هیچچیز انسانی مثل شنیدن یا دیدن یا دلسوزی یا دستگیری در خود ندارد. میخواهم بگویم شاید دنیا را پدید آورده باشد و قوانین بنیادی ماده و تکامل را. ولی نمیتواند به تکتک افراد توجه کند. طرح ریخته بعضی خوشبخت باشند، بعضی بدبخت، بعضی خوشاقبال، بعضی بداقبال. نمیداند کی بدبخت است و کی نیست، اهمیتی هم برایش ندارد. پس واقعاً وجود ندارد.
amir23
وقتی سر کسی فریاد میکشی یعنی هنوز ارتباطی هست.
Sina Javaheri
از درسنخواندهها و جاهلها متنفرم، از فخرفروشها و متظاهرها، از حسودها و منزجرها، از حقیرها و پستفطرتها و کوتهفکرها. از تمام آدمهای معمولی بیخاصیت حقیری که از حقارت و بیخاصیتیشان شرم ندارند. از کسانی که جی.پی. اسمشان را گذاشته «آدمهای جدید» متنفرم، آدمهای مبتذل و احمقِ طبقهای نو با پول و ماشینها و تلویزیونها و تقلید کورکورانهٔ رقتانگیزشان از بورژوازی.
nilishaw
برایش مهم نیست چه میگویم یا چه حسی دارم، احساساتم برایش بیمعنایند، فقط در اختیار داشتنم برایش مهم است.
غَزال_ک
من عاشق صداقت و آزادی و بخششم. من عاشق ساختنم، عاشق انجام دادنم. عاشق کمالم، عاشق هر چیزی هستم که ایستا نیست، راکد نیست، تقلید نمیکند، روحش نمُرده.
Oryx & Crake
یادم است که چشمهایش هم فرق کرده بود، دورشان خط مشکی کشیده بود، آراسته به نظر میآمد. آراسته، دقیقاً همین کلمه. البته که باعث شد دستوپایم را گم کنم. حسم شبیه وقتی بود که برای اولینبار یک پروانهٔ ایماگو دیدم، گرفتمش و بعد مجبور شدم بکُشمش... میخواهم بگویم زیبایی آدم را گیج میکند، دیگر نمیدانی چهکار میخواهی بکنی، چهکار باید بکنی.
ZarH2080
حجم
۲۸۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۱ صفحه
حجم
۲۸۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۱ صفحه
قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰۵۰%
تومان