بریدههایی از کتاب علیه تربیت فرزند
نویسنده:آلیسون گوپنیک
مترجم:مینا قاجارگر
انتشارات:انتشارات ترجمان علوم انسانی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۲از ۱۰۳ رأی
۳٫۲
(۱۰۳)
ما هم نگرانیم که مبادا فرزندانمان در مدرسه موفق نباشند و هم نگرانیم که نکند از فشاری که برای موفقشدن در مدرسه به آنها تحمیل میشود آسیب ببینند.
کاربر ۵۶۱۶۷۹۴
روانشناسان تکاملی اغلب در مورد «واحدهای» ذاتی خاص سخن میگفتند، یعنی مهارتهای شناختی خاصی که برای انجام اهداف خاصی تکامل یافتند. روانشناسان اغلب ذهن را همچون نوعی چاقوی سوئیسی ت
کاربر ۵۶۱۶۷۹۴
فراوانیِ کتابهای والدگری، مانند فراوانی کتابهای مرتبط با رژیم غذایی، باید بهخودیخود نشانهای از بیثمری آنها باشد؛ اگر هر یک از آنها بهراستی تأثیرگذار بود، آن موفقیت میبایست دکان بقیهشان را تخته میکرد. و شکاف بین اهداف شخصی و سیاست عمومی، که در مورد غذا به اندازهٔ کافی آشکار است، در موضوع مراقبت از فرزندان شکافی عمیق است.
احسان رضاپور
والدگری یک اختراع وحشتناک است. والدگری زندگی فرزندان و والدین را بهبود نبخشیده، و میتوان گفت از برخی جهات آن را بدتر کرده است. برای والدین طبقهٔ متوسط، تلاش برای تبدیلکردن فرزندان به بزرگسالانی شایسته به منشأِ بیپایانِ اضطراب و گناه همراه با سرخوردگی تبدیل میشود. و برای فرزندان، والدگری تودهای تحملناپذیر از انتظارات نامشخص را به وجود میآورد.
احسان رضاپور
تصادفی نیست که ما نسبت به گونههای دیگر دورهٔ کودکی (دورهٔ نابالغی و تحت حفاظت) بسیار طولانیتری نیز داریم. این کودکیِ درازمدت فرصت کاوش را برای ما فراهم میآورد.
اگر کودکان برای کاوش طراحی شدهاند، منطقی است که شلختهتر از بزرگسالان باشند. درواقع، اکتشافات جدید علمی نشان میدهد که شلختگی و بینظمیِ کودکان نقش ویژهای در تکاملپذیری انسان ایفا میکند. تغییرپذیری و کاوش در طول دوران کودکی در بالاترین سطح خود هستند.
Avash
سیستمی که تغییر کرده و نوسان داشته باشد، حتی اگر آن تغییر تصادفی باشد، میتواند خود را بهصورت هوشمندانه و انعطافپذیرتری با یک جهان در حال تغییر منطبق سازد.
Avash
والدِ خوب بودن کودکان را به بزرگسالانی زیرک یا شاد یا موفق تبدیل نمیکند، اما میتواند به ایجاد نسل جدیدی کمک کند که قبراق و منعطف و ترمیمپذیر است و بهتر میتواند به تغییرات ناگزیر و نامنتظرهای بپردازد که در آینده در مقابل آنها قرار میگیرد.
Avash
بازی عملی است از روی جوششی خودانگیخته که برای انجام هیچ چیز بخصوصی طراحی نشده است
Avash
فرزندان بزرگسال ما بیگانه هستند و باید باشند؛ آنها ساکنان سرزمین آیندهاند.
Avash
عشق مقصد یا ملاک و معیار و نقشهٔ از پیش تعیینشده ندارد، اما یک هدف دارد. هدفْ تغییردادن کسانی نیست که به آنها عشق میورزیم، بلکه بخشیدن آن چیزی است که برای شکوفایی بدان نیاز دارند
Avash
مهمترین پاداشهای والدبودن نمرات و افتخارات فرزندان ما یا حتی فارغالتحصیلشدنشان یا ازدواجشان نیست؛ مهمترین پاداش والدبودن از لحظه لحظهٔ لذت جسمی و روانیِ در کنار این کودک خاص بودن و لذت لحظه به لحظهٔ او در بودن با شما به وجود میآید.
Avash
بدون رخدادهای جدید و بیسابقه، هیچ تاریخی وجود نداشت
farzanepoursoleiman
عشق مقصد یا ملاک و معیار و نقشهٔ از پیش تعیینشده ندارد، اما یک هدف دارد. هدفْ تغییردادن کسانی نیست که به آنها عشق میورزیم، بلکه بخشیدن آن چیزی است که برای شکوفایی بدان نیاز دارند. هدف عشق شکلدادن به سرنوشت معشوق نیست، بلکه کمککردن به اوست در این جهت که خودش به سرنوشتش شکل دهد. هدفْ نشاندادن راه به او نیست، بلکه کمککردن به اوست تا راه خودش را بیابد، حتی اگر مسیری که در پیش میگیرد آن راهی نباشد که خود ما برمیگزیدیم، یا حتی راهی نباشد که ما برایش انتخاب میکردیم.
کاربر ۲۵۶۹۰۰۱
پس استراتژی موردنیاز برای موفقیت انسان دو بخش دارد. بدین ترتیب که کار خود را با خلق احتمالات گوناگون و فراوانی آغاز میکنیم که دستکم بخشی از آنها بیهدف هستند، و سپس آنهایی را که مفید هستند حفظ میکنیم. اگرچه احتمالات جایگزین را نیز بهطور کامل کنار نمیگذاریم. درعوض به پدیدآوردن احتمالات جایگزین ادامه میدهیم و آنها را برای مقابله با شرایط جدید یا مجموعهای غیرمنتظره از مشکلات ذخیره میکنیم.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
بنابراین وجود ترکیبی از انسانهای محتاط و ماجراجو به این معناست که همۀ این افراد شانس بیشتری برای بقا خواهند داشت. افراد محافظهکار مراقب هستند که افراد ریسکپذیر، زمانیکه چیزها قابل پیشبینی هستند، از فواید امنیت بهرهمند شوند و زمانیکه چیزها تغییر میکند، شجاعترها اجازه میدهند افراد محتاط از فواید نوآوری و ابداع بهرهمند شوند.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
اصلاً چرا باید خود را درگیر چنین رابطهٔ دشوار، پرزحمت و متزلزلی کنیم؟
این پرسش هم شخصی و سیاسی است و هم انقلابی و علمی. تنها میتوانیم بگوییم تکامل است که ما را به مراقبت وا میدارد، ژنهای ما تلاش میکنند خود را بازتولید کنند.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
فراوانیِ کتابهای والدگری، مانند فراوانی کتابهای مرتبط با رژیم غذایی، باید بهخودیخود نشانهای از بیثمری آنها باشد؛ اگر هر یک از آنها بهراستی تأثیرگذار بود، آن موفقیت میبایست دکان بقیهشان را تخته میکرد. و شکاف بین اهداف شخصی و سیاست عمومی، که در مورد غذا به اندازهٔ کافی آشکار است، در موضوع مراقبت از فرزندان شکافی عمیق است. جامعهای که دائماً به فکر رژیم غذایی است بالاترین نرخ چاقی (۷) را دارد؛ جامعهای که فکر و ذکرش والدگری است بالاترین نرخ فقر کودکان را دارد.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
پارادکس بنیادین نیز مشابه است. آشپزی و توجه به کودکان هر دو ذاتاً و بهنحو بارزی انسانی هستند؛ ما بهعنوان یک گونهٔ جانوری بدون آنها قادر به زندهماندن نیستیم. اما به نظر میرسد هر چه بیشتر عامدانه و از روی آگاهی برای سالمشدن آشپزی و تغذیه میکنیم، یا هرچه بیشتر فرزندانمان را برای تبدیلشدن به بزرگسالانی شاد و موفق تربیت مینماییم، ناسالمتر و ناشادتر میشویم.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
بدینترتیب، کار ما بهعنوان والدین ساختنِ نوع خاصی از کودک نیست. درعوض، کار ما فراهمآوردنِ فضایی محافظتشده از عشق، امنیت و پایداری است که کودکانی از انواع بسیار نامنتظره بتوانند در آن بشکفند. کار ما شکلدادن به اذهان کودکانمان نیست؛ کار ما این است که به ذهن آنها اجازه دهیم در همهٔ امکانات جهان کاوش کنند. کار ما این نیست که به کودکان بگوییم چگونه بازی کنند، بلکه دادن اسباببازی به آنها و جمعکردن اسباببازیها پس از اتمام بازی بچههاست. ما نمیتوانیم به کودکان بیاموزیم، بلکه میتوانیم به آنها اجازه دهیم تا بیاموزند.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
البته که این مراقبان والدین هستند، اما پدربزرگها و مادربزرگها، عموها و داییها و دوستان و مراقبتگران نیز این نقش را ایفا میکنند. مراقبتگران انسان باید هم سرسختانه از هر کودک محافظت کنند و هم زمانیکه آنها بزرگ شدند دست از این کار بردارند؛ آنها باید هم اجازهٔ بازیکردن بدهند و هم او را قادر به کارکردن سازند؛ باید سنتها را منتقل کنند و مشوق نوآوری باشند. پارادکسهای والدین برآمده از واقعیتهای بنیادین زیستشناختیاند.
کاربر ۲۹۷۳۷۷۳
حجم
۳۲۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۳۲۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰۵۰%
تومان