بریده‌هایی از کتاب روان شناسی پول

به‌دست‌آوردن چیزی در طولانی‌مدت با وجود روبه‌روشدن با مشکلاتی در کوتاه‌مدت اندیشهٔ مشهودی نیست، اما این نحوهٔ کارکرد بسیاری از امور در زندگی است. افراد معمولی در سن ۲۰ سالگی تقریباً نیمی از اتصالات سیناپسی را که در مغز خود در سن دوسالگی داشتند به دلیل حذف مسیرهای عصبی ناکارآمد و زائد می‌توانند از دست بدهند. اما یک فرد معمولی ‌۲۰ ساله بسیار باهوش‌تر از یک کودک معمولی دوساله است. تخریب در برابر پیشرفت نه تنها ممکن است، بلکه راهی کارآمد برای خلاص‌شدن از شر چیزهای زائد است.

۳.    شخصیتی با استراتژی هالتری خوش‌بین به آینده، اما نگران از آن‌چه مانع رسیدن به آینده می‌شود امری حیاتی است. خوش‌بینی معمولاً به صورت این اعتقاد که همه چیز به‌خوبی پیش خواهد رفت تعریف می‌شود. اما این تعریف ناقص است. خوش‌بینی معقول این اعتقاد است که احتمالات به نفع شماست و با گذشت زمان همه چیز به‌سوی نتیجه‌ی خوب متعادل می‌شود، حتا اگر آن‌چه در این بین اتفاق می‌افتد پر از سختی باشد. و در واقع شما می‌دانید که این مسیر پر از سختی خواهد بود.

فضا برای خطا ــ که معمولاً حاشیه‌ی امن نامیده می‌شود ــ یکی از نیروهایی است که در امور مالی کم‌ارزش در نظر گرفته شده است. این در اشکال مختلف وجود دارد: بودجهٔ مقتصدانه، تفکر انعطاف‌پذیر و برنامه‌ی زمانی قابل انبساط (آزاد) ــ هر چیزی که به شما امکان می‌دهد با طیف وسیعی از نتایج با خوشی زندگی کنید. این موضوع با محافظه‌کاربودن متفاوت است. محافظه‌کاربودن اجتناب از سطح مشخصی از خطر است. حاشیهٔ امن احتمال موفقیت را در سطح معینی از خطر با افزایش شانس بقا افزایش می‌دهد. جادوی آن این است که هر چه حاشیهٔ امن بیش‌تری داشته باشید، برتری‌های مورد نیازتان برای کسب نتیجه‌ای مطلوب می‌تواند کم‌تر باشد.

۲.    برنامه‌ریزی مهم است، اما مهم‌ترین قسمت هر برنامه‌ای این است که روی برنامه برنامه‌ریزی کنید نه این‌که فقط مطابق برنامه پیش روید. گفته می‌شود که وقتی برنامه‌ریزی می‌کنید، خدا می‌خندد یعنی سرنوشت دست خداست. برنامه‌ریزی مالی و سرمایه‌گذاری بسیار مهم است، زیرا به شما اجازه می‌دهند بدانید که آیا اقدامات فعلی شما در محدودهٔ متعارف است یا خیر. اما تعداد کمی از برنامه‌ها از هر نوعی در اولین برخورد با دنیای واقعی باقی مانده‌اند.

به‌کاربردن طرز فکر بقا در دنیای واقعی به درک سه چیز بستگی دارد. ۱.    بیش‌تر از آن‌که بازدهی‌های کلان بخواهم، می‌خواهم از نظر اقتصادی شکست‌ناپذیر باشم. و اگر شکست‌ناپذیر باشم، واقعاً فکر می‌کنم بیش‌ترین بازدهی‌ها را به دست خواهم آورد، زیرا قادر خواهم بود مدت زمان کافی برای این‌که ترکیب کار معجزه‌آسای خودش را انجام دهد باقی بمانم.

نسیم طالب آن را این‌گونه بیان کرد: «داشتن برتری و بقا دو چیز متفاوت است: مورد اول نیازمند مورد دوم است. شما باید به هر قیمتی از نابودی جلوگیری کنید».

دو دلیل وجود دارد که چرا ذهنیت بقا در مورد پول آن قدر مهم است. یکی از این موارد بدیهی است: دست‌آوردهای کمی آن قدر عالی هستند که ارزش ازبین‌بردن خودتان را داشته باشند. مورد دیگر، همان‌طور که در فصل ۴ مشاهده کردیم، ماهیت غیرشهودی ترکیب است. ترکیب تنها در صورتی که بتوانید سال‌ها و سال‌ها یک دارایی را رشد دهید، مؤثر است. این موضوع مانند کاشت درختان بلوط است: یک سال رشد هرگز پیشرفت چندانی را نشان نخواهد داد، ۱۰ سال اما می‌تواند تفاوت معناداری ایجاد کند و ۵۰ سال می‌تواند چیزی کاملاً خارق‌العاده به وجود آورد.

توانایی باقی‌ماندن برای مدت طولانی، بدون ازبین‌رفتن یا مجبور به تسلیم شدن، بیش‌ترین تفاوت را ایجاد می‌کند. این باید سنگ بنای استراتژی شما باشد، چه در سرمایه‌گذاری و چه در شغل و چه در تجارت متعلق به شما.

چارلی رز خبرنگار از مایکل موریتز، رئیس میلیاردر شرکت سکوئیا کپیتال ، پرسید که چرا شرکت سکویا این‌قدر موفق است؟ موریتز با اشاره به ماندگاری ذکر کرد که برخی از شرکت‌های سرمایه‌گذاری با ریسک زیادکه در استارت‌آپ‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند برای پنج یا ده سال موفق می‌شوند. اما سکویا برای چهار دهه رونق داشته است. رز علت آن را پرسید: موریتز: «من فکر می‌کنم ما همیشه از خارج‌شدن از تجارت‌مان ترسیده‌ایم.» رز: «واقعاً؟ پس علت‌اش ترس است؟ فقط پارانوئید باعث بقاست؟» موریتز: «حقایق زیادی در این مورد وجود دارد ... ما فرض می‌کنیم که فردا مانند دیروز نخواهد بود. نمی‌توانیم به آن‌چه قبلاً کسب کرده‌ایم اعتماد کنیم. نمی‌توانیم خوش‌بین باشیم. نمی‌توانیم تصور کنیم که موفقیت دیروز به‌معنای خوش‌بختی فرداست.

سرمایه‌داری سخت است. اما بخشی از دلیل‌اش این است که به‌دست‌آوردن پول و نگه‌داشتن پول دو مهارت متفاوت‌اند. به‌دست‌آوردن پول مستلزم ریسک‌کردن، خوش‌بین‌بودن و قراردادن خود در آن شرایط است. اما نگه‌داشتن پول چیزی بر خلاف ریسک‌پذیری را نیاز دارد. این به تواضع و فروتنی نیاز دارد و ترس از این‌که آن‌چه ساخته‌اید با همان سرعت از شما گرفته شود. این مستلزم صرفه‌جویی و پذیرش آن است که حداقل بخشی از آن‌چه که ایجاد کرده‌اید به شانس مرتبط است، بنابراین نمی‌توان به موفقیت گذشته اعتماد کرد تا به‌طور نامحدود تکرار شود.

فهرست ۴۰۰ ثروتمند امریکایی مجلهٔ فوربس به‌طور متوسط در هر دهه ۲۰٪ تغییر دارد که علت آن ارتباطی با مرگ یا انتقال پول به یکی دیگر از اعضای خانواده ندارد.

اگر بخواهم موفقیت در پول را در یک واژه خلاصه کنم، آن واژه «بقا» ست.

حتا اگر «ثروتمند» کلمه‌ای نباشد که شما برای خود به کار ببرید، درس‌های مربوط به این مشاهدات در مورد همهٔ افراد و با هر سطح درآمدی صدق می‌کند. به‌دست‌آوردن پول یک مسئله است و نگه‌داشتن آن مسئله‌ای دیگر.

ژرمانسکی و لیورمور ویژگی مشترکی داشتند: هر دو در ثروتمندشدن بسیار خوب بودند و در ثروتمندماندن نیز به همان اندازه بد بودند.

جس لیورمور بزرگ‌ترین معامله‌گر سهام بورس در زمان خود بود. او متولد سال ۱۸۷۷ بود و پیش از آن‌که بیش‌تر مردم بدانند که چنین کاری را می‌توان انجام داد، به معامله‌گری حرفه‌ای تبدیل شد. او تا سی‌سالگی با درنظرگرفتن تورم ثروتی معادل ۱۰۰ میلیون دلار داشت. در سال ۱۹۲۹، جس لیورمور یکی از شناخته‌شده‌ترین سرمایه‌گذاران جهان بود. سقوط بازار سهام در آن سال که باعث رکود بزرگ شد، میراث وی را در تاریخ ماندگار کرد. بیش از یک‌سوم ارزش بازار سهام در هفته‌ای از اکتبر ۱۹۲۹، که روزهایش بعداً دوشنبه سیاه، سه‌شنبه سیاه و پنج‌شنبه سیاه نام‌گذاری شد، از بین رفت.

فصل پنجم: ثروتمند شدن در برابر ثروتمند ما ندن سرمایه‌گذاری خوب لزوماً به‌معنای گرفتن تصمیمات خوب نیست. بلکه در مورد تداوم به‌جای گیج‌شدن است. میلیون‌ها راه برای ثروتمندشدن وجود دارد و کتاب‌های زیادی در مورد چگونگی دست‌یابی به ثروت نوشته شده است. اما تنها یک راه برای ثروتمندماندن وجود دارد: ترکیبی از صرفه‌جویی و پارانویا (ترس و شک شدید).

سرمایه‌گذاری خوب لزوماً کسب بیش‌ترین سود نیست، زیرا بیش‌ترین سودها مانند اتفاقاتی‌اند که قابل تکرار نیستند. سرمایه‌گذاری خوب مربوط به کسب سود خوبی است که پایدار باشد و برای طولانی‌ترین زمان قابل تکرار باشد. این زمانی است که خودِ ترکیب کارش را انجام می‌دهد. برعکس این رویه ــ کسب بازدهی‌های هنگفت و ناتوانی در حفظ آن‌ها ــ منجر به داستان‌های غم‌انگیزی می‌شود.

کتاب‌هایی در مورد چرخه‌های اقتصادی، استراتژی‌های معاملاتی و سرمایه‌گذاری در یک صنعت خاص وجود دارند. اما قدرتمندترین و مهم‌ترین کتاب را باید «سکوت و صبر» نامید. این کتاب فقط یک صفحه با نمودار رشد اقتصادی بلندمدت است.

در سال ۲۰۰۴، بیل گیتس از جی‌میل جدید انتقاد کرد، و تعجب کرد که چگونه فردی به یک گیگابایت فضای ذخیره‌سازی نیاز پیدا می‌کند.

شهرت بسیار ارزشمند است. آزادی و استقلال بسیار ارزشمند هستند. خانواده و دوستان بسیار ارزشمند هستند. دوست‌داشتن کسانی که می‌خواهید دوست‌تان بدارند بسیار ارزشمند است. شادی بسیار ارزشمند است. و بهترین هدف‌تان برای حفظ این چیزها دانستن زمانِ توقف پذیرش ریسک‌های بیش‌تری است که می‌توانند به آن‌ها آسیب برسانند. دانستن این‌که چه زمانی به‌اندازهٔ کافی دارید.