بریدههایی از کتاب توپ های ماه اوت
۳٫۷
(۷۲)
روسها، به نظر آلمانیها، بقایای تاتارهای آسیا بودند که بیعذر موجه در شرق اروپا جا خوش کردند و باید به صحاری اجدادشان برگردانده شوند. فرانسهزبانها باید ایالاتی از امپراتوری پانژرمن باشند و برای لهستانی و صرب و کلا اهل بالکان بهترین موقعیت قابل تصور، کارگری و بردگی، که برای آن به دنیا آمدهاند، تحت قیمومیت امپراتوری یگانهٔ اروپا و قطب فرهنگ جهان است.
کاربر ۳۳۷۳۹۹۳
تازه دارد با پاهای یخکرده خوابم میبرد که امربر از راه میرسد و میپرسد هفتهٔ قبل گروهان من چند جفت جوراب داشت. میگویم۱۴۱.۵. پشتبندش نامه میرسد لطفآ فوری توضیح بدهید چرا یک لنگه جوراب کم دارید. جواب مینویسم چون گلولهٔ توپ پای یک نفر را برد.
Bahar
آلمانیها، که خودشان را در روح و روان، در توان، در نیرو، صنعت و فضایل ملی برتر میدانستند، احساس میکردند شایستهاند کل اروپا قلمرو آنها باشد.
kambiz ashkan
در مرور بر جنگ جهانی اول هم میتوان دید حتی در جوامعی که گفته میشود آفرینندهٔ مدرنیتهاند، هیئتهای حاکمه، رهبران، سیاسیون و تقریبآ کل جامعه با اکراه در پی واقعیتهای پیشبینینشدهٔ نامطبوع روان بودند و علاقهای به تغییر نداشتند ــ البته جز فتح سرزمینهای دیگر و نابودی دشمنان. مدرنیته نه فرآیندی آگاهانه، بلکه برچسبی است دلبخواهی و مُد روز برای یک کاسه کردن مجموعهای عظیم از تحولات پراکنده در جوامعی دور از هم در گذر زمان.
طاها ربانی
قیصر به سربازانش، که در نخستین هفتهٔ ماه اوت عازم جنگ بودند، گفت «پیش از ریختن برگ درختها به خانه برمیگردید.»
kambiz ashkan
آلمانیها تردید نداشتند وقتی یک بار برای همیشه پیروز شوند فرهنگشان خودبهخود و به طور طبیعی جایگزین فرهنگهای مبتذل و منحط و پست سایر ملتهای اروپا خواهد شد. با همین طرز فکر بود که پس از اشغال بلژیک هنگامیکه کسی بهسوی سربازان آلمانی تیر میانداخت بیدرنگ هر تنابندهای را دم چنگشان میآمد میکشتند، زن و مرد و سالخورده و خردسال را به خط میکردند و به گلوله میبستند، خانهها را میسوزاندند و دهکدهها را صاف میکردند. «گوته میگفت اگر قرار بر انتخاب میان بیعدالتی و بینظمی باشد، آلمانیها بیعدالتی را ترجیح میدهند.
mandi
گوته میگفت اگر قرار بر انتخاب میان بیعدالتی و بینظمی باشد، آلمانیها بیعدالتی را ترجیح میدهند.
s_nima_hashemi
به جنگ جهانی اول، گرچه آن هم واقعهای است معاصر و آخرین فرد بازماندهاش در سال ۲۰۰۹ درگذشت، بهمراتب کمتر میپردازند. سبب را شاید بتوان در ترکیب غیرقابل هضمِ بلاهت و فاجعه و پوچی جست.
~fatemeh♡
اما مشخصهٔ آن جنگْ جبههٔ غرب است. نام جبههٔ غرب مترادف شد با بیهودگی، تکرار اعمالی بیثمر، سالها پوسیدنِ میلیونها مرد جوان و کشته یا معلول شدن شماری عظیم در گِل و لجنِ
~fatemeh♡
انفجار گلولههای توپ تمام زمینها را شخم زده و روزهاست باران میبارد. سی سانت که بکنی به آب میرسی. زمین بیشتر لجن است تا گِل. آدم قدم که برمیدارد هشت ده سانت فرومیرود و بهزحمت میتواند پایش را بیرون بکشد. کسی که مدتی یک جا ایستاده یا نشسته به قدری در لجن فرومیرود که گیر میکند و دو سه نفر باید کمکش کنند بیرون بیاید. آدمهایی که برای رفتوآمد به ستاد گردان از سنگر بیرون میروند در گِل گیر میکنند و هرقدر داد میزنند نمیشود برایشان کمک فرستاد. آلمانیها همینجوری اینجا و آنجا توپ میاندازند. کسی که یک جسد پیدا کند روی آن بایستد یا بنشیند خیلی شانس آورده.
hadi
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
قیمت:
۱۶۰,۰۰۰
۱۱۲,۰۰۰۳۰%
تومان