بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ظلمت در نیمروز | طاقچه
کتاب ظلمت در نیمروز اثر آرتور کوستلر

بریده‌هایی از کتاب ظلمت در نیمروز

انتشارات:نشر ماهی
امتیاز:
۴.۵از ۲۸ رأی
۴٫۵
(۲۸)
تاریخ به ما آموخته که غالبآ دروغ بیش‌تر به کارش می‌آید تا حقیقت، زیرا انسان تنبل است و، پیش از هر مرحله از رشد و تکامل، باید چهل سال او را در بیابان هدایت کرد. و در بیابان باید با وعده و وعید و تهدید، با ترس‌ها و تسلاهای خیالی، او را به پیش راند تا زودهنگام به استراحت نپردازد و سرِ خود را به پرستش گوساله‌های طلایی گرم نکند. ما تاریخ را کامل‌تر از دیگران آموخته‌ایم. انسجام منطقی افکارمان ما را از همه آن‌های دیگر متمایز کرده است. می‌دانیم که تاریخ برای فضیلت ارزشی قائل نیست، و جنایت‌ها مکافات نمی‌شوند؛ ولی هر خطایی عواقب خود را دارد که دامن هفت نسل را می‌گیرد. از همین‌رو، تمام تلاش خود را بر پیشگیری از خطا و نابودکردن نطفه‌های آن متمرکز کردیم. در طول تاریخ، هیچ‌گاه گروهی چنین معدود تا این حد بر آینده بشر مسلط نبوده است. هر فکر غلطی که دنبال می‌کنیم، جنایتی است که در حق نسل‌های آینده مرتکب می‌شویم. درنتیجه، افکار غلط را باید همان‌گونه مجازات کنیم که دیگران جنایت را مجازات می‌کنند: با مرگ. ما را دیوانه می‌پنداشتند، چون هر فکری را تا رسیدن به نتیجه نهایی پی می‌گرفتیم و براساس آن عمل می‌کردیم.
Homayoun
این قرنْ بیمار است. ما بیماری و علت‌هایش را با دقتِ میکروسکوپی تشخیص دادیم. ولی هرجا که چاقوی شفابخش را فروبردیم، زخم تازه‌ای سر باز کرد. نیت ما جدی و پاک بود. مردم می‌بایست دوستمان داشته باشند، ولی آن‌ها از ما متنفرند. چرا این‌قدر نفرت‌انگیز و منفوریم؟ ما برای شما پیام‌آور حقیقت بودیم، ولی حقیقت در دهان ما طنین دروغ داشت. برایتان آزادی به ارمغان آوردیم، ولی این آزادی در دست‌هایمان به شلاق بدل شد. به شما وعده حیات و زندگی دادیم، ولی صدایمان به هرجا که رسید، درخت‌ها خشکیدند و خِش‌خِش برگ‌های خشک بلند شد. از آینده به شما نوید دادیم، ولی زبانمان الکن بود و عربده کشیدیم....
casper
در زندان، هیچ‌چیز بدتر از آگاهی از بی‌گناهی خود نیست؛
Baya Zand
روباشف آخرین بار که به زندان افتاده بود بارها کتک خورده بود، ولی درباره این روش فقط شایعاتی شنیده بود. یاد گرفته بود که هر درد جسمانی شناخته‌شده‌ای قابل تحمل است. اگر کسی پیشاپیش بداند که دقیقآ چه بلایی قرار است سرش بیاید، می‌تواند آن را مانند یک عمل جراحی ــ مثلا کشیدن دندان ــ تحمل کند. خبرهای واقعآ بد فقط خبرهای ناشناخته‌اند که به فرد هیچ فرصتی برای پیش‌بینی عکس‌العمل‌ها و هیچ مقیاسی برای محاسبه ظرفیت مقاومتش نمی‌دهند. و از همه بدتر ترس از این بود که آن‌موقع کاری بکنی یا چیزی بگویی که قابل جبران نباشد.
Eiman Raziabadi
شباهت ما به مفتشان دادگاه‌های تفتیش عقاید در این بود که نطفه‌های گناه را نه‌تنها در کردار انسان‌ها، بلکه در افکارشان خفه می‌کردیم. هیچ حریم خصوصی را، حتی درون جمجمه انسان، نمی‌پذیرفتیم.
دختر بارون
آرزویش این است که بی‌گناهی‌اش را ثابت کند. هنوز هم با ساده‌دلی فکر می‌کند که گناهکار یا بی‌گناه‌بودنِ او واقعآ تفاوتی ایجاد می‌کند و خبر ندارد که، درواقع، منافع بالایی‌ها به خطر افتاده.
دختر بارون
ریاضیدانی گفته که علم جبر مال تنبل‌هاست؛ X را حل نمی‌کنند، با آن عملیات انجام می‌دهند، طوری که انگار آن را می‌شناسند. در مورد ما، X مظهر توده‌های ناشناس است، مظهر مردم است. سیاست یعنی انجام عملیات با این X، بی‌آن‌که نگران ماهیت واقعی‌اش باشی. تاریخ‌سازی یعنی این X را به‌عنوان چیزی به رسمیت بشناسی که در معادله مظهرِ آن است.»
Mo0onet
جنبش بدون هیچ ناراحتی وجدانی می‌خروشید و به‌سوی هدف خود پیش می‌رفت و جنازه غرق‌شده‌ها را در پیچ وخم مسیرش باقی می‌گذاشت. اگر کسی نمی‌توانست در آن مسیر پُرپیچ و خم همراهش شود، امواج او را می‌شستند و به ساحل می‌بردند، چون قانون جنبش همین بود. انگیزه‌های فرد برایش اهمیتی نداشت؛ وجدان او برایش مهم نبود؛ اهمیتی هم نمی‌داد که در قلب و مغزش چه می‌گذرد. از نظر حزب، تنها یک جرم وجود داشت: انحراف از مسیر تعیین‌شده؛ و تنها یک مجازات: مرگ. مرگ در این جنبش اصلا عجیب و رازآلود نبود، موضوعی مهم و متعالی هم نبود؛ راه‌حل منطقی انشعاب‌های سیاسی بود.
Mo0onet
گلتکین پاسخ داد: «اگر به اهالی روستای من بگویی که با وجود انقلاب و این‌همه کارخانه، هنوز هم کندذهن و عقب‌افتاده‌اند، هیچ تأثیری روی آن‌ها ندارد. اگر به آن‌ها بگویی که قهرمان کارکردن‌اند، بهره‌وری‌شان از امریکایی‌ها هم بیش‌تر است، و همه مصائب زیر سر شیاطین و خرابکارهاست، لااقل تا حدی تأثیر دارد. حقیقت آن چیزی است که برای بشریت مفید است؛ دروغ آن چیزی است که برایش ضرر دارد. توی کتاب تاریخ فشرده‌ای که حزب برای کلاس‌های شبانه بزرگسالان منتشر کرده، تأکید شده که دین مسیحی در طول اولین قرن‌های میلادی واقعآ باعث پیشرفت بشریت شده. این موضوع برای هیچ آدم فهمیده‌ای جالب نیست که وقتی مسیح تأکید می‌کرد که پسر خدا و یک زن باکره است، حقیقت را می‌گفت یا نه. می‌گویند این داستان نمادین است، ولی روستایی‌ها قضیه را جدی می‌گیرند. ما هم حق داریم نمادهای مفیدی اختراع کنیم که روستایی‌ها جدی بگیرند.»
Eiman Raziabadi
«کلمات گاهی باید در خدمت پنهان‌کردن واقعیات باشند. اما این امر باید به‌گونه‌ای صورت پذیرد که هیچ‌کس از آن آگاه نشود؛ یا چنانچه به آن پی ببرند، بهانه‌هایی فراهم باشد که بتوان بی‌درنگ ارائه کرد.» ماکیاولی، تعلیماتی برای رافّائلّو جیرولامی «کلام شما آری، آری، خیر، خیر باشد؛ زیرا آنچه افزون بر این گفته شود، عمل بدکار است.» انجیل متی، باب پنجم
Eiman Raziabadi

حجم

۲۴۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۲۴۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد