بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجموعه نامرئی | طاقچه
۳٫۹
(۱۸)
هرکس تنها یک‌بار به دنیا می‌آید تا در بازی ازپیش تعیین‌شده‌ای شرکت کند، بر اوست که قواعد بازی را دریابد: تولید مثل و تعلیم و تربیت، اقتصاد و سیاست؛ و فرصت می‌یابد خود را با مادیات و معنویات سرگرم کند، در کار و اختراع بکوشد، و به توجیه قواعد بازی بپردازد، و این همان چیزی است که نامش را تفکر گذاشته‌اند.
خاک
می‌گوید: «تنها نیرویی که مرا به نوشتن وامی‌دارد، این خواست است که خود را در برابر خود توجیه کنم و شخصیت خود را برای خود توضیح دهم...»
hamtaf
هرکس تنها یک‌بار به دنیا می‌آید تا در بازی ازپیش تعیین‌شده‌ای شرکت کند، بر اوست که قواعد بازی را دریابد: تولید مثل و تعلیم و تربیت، اقتصاد و سیاست؛ و فرصت می‌یابد خود را با مادیات و معنویات سرگرم کند، در کار و اختراع بکوشد، و به توجیه قواعد بازی بپردازد، و این همان چیزی است که نامش را تفکر گذاشته‌اند.
خاک
و آن کس که آگاهانه می‌آفریند، هر دو به شمار می‌آید: خدا و قهرمان!
مرتضی طریقی
چنین شد که در زندگی انسانی محروم ناگهان رؤیایی پدید آمد، گویی گلی اصیل و نازپرورده بر کنارهٔ کوره‌راهی بشکفد، جایی که بذر هر رستنی همواره در زیر خاک و خاشاک مدفون می‌ماند. این رؤیای پرفسون و هوش‌ربا، که در بستر زندگی‌ای سرد و خالی از فراز و نشیب پدید آمده بود، از آنِ انسانی ساده بود، و رؤیای چنین مردمانی به زورقی بی‌سکان می‌ماند. چنین زورقی یک‌چند سوار بر موج شادمانگی بر آب‌های آرام و آیینه‌گون پیش می‌رود، اما سرانجام با تکانی ناگهانی در ساحلی ناآشنا به گِل می‌نشیند.
کاربر ۲۸۳۵۵۳۰
هرکس تنها یک‌بار به دنیا می‌آید تا در بازی ازپیش تعیین‌شده‌ای شرکت کند، بر اوست که قواعد بازی را دریابد: تولید مثل و تعلیم و تربیت، اقتصاد و سیاست؛ و فرصت می‌یابد خود را با مادیات و معنویات سرگرم کند، در کار و اختراع بکوشد، و به توجیه قواعد بازی بپردازد، و این همان چیزی است که نامش را تفکر گذاشته‌اند.
mobina
این‌جا حتی یک زندگی عاری از ناامیدی یافت نمی‌شود. این‌جا زندگی من هم مثل زندگی دیگران، متناسب با شرایط موجود، زندگی‌ای شده است بی‌تفاوت و بی‌محتوا...
mobina
پتر هاندکه مردی یکی از فرزندان خود را که هنوز قادر به راه‌رفتن نیست بازی‌کنان به هوا می‌اندازد و می‌گیرد. شادی کودک از این بازی موجب می‌شود که مرد عمل خود را تکرار کند. این‌بار کودک به هنگام فرود، از میان دست‌های پدر به زیر می‌لغزد، به زمین می‌خورد، و می‌میرد. مرد را به جرم قتل غیرعمد به محاکمه می‌کشند. قاضی از او می‌خواهد که واقعه را شرح دهد. مرد به قصد آن‌که گفتار خود را عملا به نمایش بگذارد ــ و درضمن دست خود را از هر گناهی بشوید ــ فرزند دیگر خود را از آغوش همسرش که در دادگاه حضور دارد می‌گیرد، پیش می‌آید، و کودک را به هوا می‌اندازد. کودک فرود می‌آید، از میان دست‌های مرد به زیر می‌لغزد، به زمین می‌خورد، و می‌میرد.
nmroshan
اشتباهی را مدام تکرارکردن. اشتباهی را مرتکب‌شدن که داغ آن را بر پیشانی داری؛ و بعدها از زیرکی چه سود، و از این تجربه که تن در آب‌های همهٔ جهان شسته باشی، در آب‌های دانوب، راین، آب‌های تاور و نیل، آب‌های روشن دریاهای یخ‌زده، آب‌های نیلگون دریاهای آزاد، و آب‌های جادویی مرداب‌ها
nmroshan

حجم

۴۸۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۴۹۶ صفحه

حجم

۴۸۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۴۹۶ صفحه

قیمت:
۱۲۵,۰۰۰
۸۷,۵۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد