بریده‌هایی از کتاب چنین کنند مدیران؛ تمام آنچه نومدیران باید در مورد مدیریت بدانند

هیچ‌گاه از پرسیدن سوال حتی از زیردستان خود و یاد گرفتن از آنها ابایی نداشته باشید.

تجربه ثابت کرده که چه شما مدیری با چند روز سابقه مدیریتی باشید یا مدیری با چند سال سابقه مدیریتی، در هر صورت به آموختن چیزهای جدید نیاز مبرمی دارید و چیزهای بسیاری وجود دارند که شما آنها را نمی‌دانید اما لازم است برای موفقیت در عرصه مدیریت آنها را بیاموزید.

همیشه به یاد داشته باشید که نگاه همکاران سابق و زیردستان کنونی‌تان در مورد شما تغییر کرده و شما باید الگوهای رفتاری متفاوتی را با آنها در پیش بگیرید.

تجربه نشان داده که موفق‌ترین مدیران آن کسانی بوده‌اند که به مانند سایر اعضای تیم فعالیت کرده‌اند و به اصطلاح " از نزدیک دستی بر آتش داشته اند"

از وسوسه‌هایی که پس از مدیر شدن به سراغ مدیران تازه کار می‌آید این است که " من به عنوان رئیس نباید در کارهای گروه به طور مستقیم و فعال شرکت کنم و فقط باید دستور دهنده باشم و کارها را مدیریت کنم"؛

عضوی از تیم تحت رهبری‌تان باشید و نه فقط یک دستور دهنده صرف

اغلب کارکنان به طور طبیعی دوست دارند در جریان اولین برخورد رودر رو با مدیر و رئیس‌شان قابلیت‌ها و پتانسیل‌های خود را به او نشان دهند و اگر در برخورد اول با آنها رفتار خوبی صورت نگیرد در آینده هیچ‌گاه اشتیاق و علاقه‌ای به همکاری خارق العاده با مدیرشان نشان نخواهند داد.

لازم است که شما به عنوان مدیر در اتاق کارتان با افراد شرکت تحت امرتان ملاقات کنید. این کار باعث می‌شود تا هم شما به افرادتان نزدیک شوید و از خواسته‌ها و ایده‌های آنها آگاه گردید و هم کارمندان‌تان از خلقیات و آرمان‌ها و اولویت‌های شما در محل کار به طور روشن مطلع می‌شوند.

واقعیت این است که کارکنان شما دارای قدرت ذهن خوانی و سایر توانایی‌های ماورای طبیعی برای آگاهی یافتن از آنچه در ذهن شما می‌گذرد نیستند و ممکن است اصلا شما را نشناسند پس لازم است که در روزهای نخست مدیر شدن‌تان با آنها ارتباط نزدیک و مطلوبی ایجاد کنید تا بدین وسیله زمام امور را خیلی زود در دست بگیرید. باز بودن در اتاق‌تان به روی دیگران می‌تواند این فرایند را تسهیل و تسریع کند.

واقعیت این است که کارکنان شما دارای قدرت ذهن خوانی و سایر توانایی‌های ماورای طبیعی برای آگاهی یافتن از آنچه در ذهن شما می‌گذرد نیستند و ممکن است اصلا شما را نشناسند پس لازم است که در روزهای نخست مدیر شدن‌تان با آنها ارتباط نزدیک و مطلوبی ایجاد کنید تا بدین وسیله زمام امور را خیلی زود در دست بگیرید. باز بودن در اتاق‌تان به روی دیگران می‌تواند این فرایند را تسهیل و تسریع کند.

مدیران باید با جدیت تمام و به طور منظم محتوای این صندوق‌ها را مورد بررسی و پیگیری قرار دهند و طوری این کار را انجام دهند که افرادشان بفهمند مدیرشان به نظرات و ایده‌هایشان اهمیت می‌دهد.

بهتر است مدیر تازه کار یک صندوق پیشنهادات و ایده‌ها را در یکی از محل‌های عمومی شرکت قرار دهد و افرادش را تشویق کند تا نظراتشان را در آن قرار دهند.

نظر خواستن از کارکنان درباره مشکلات و راه‌های غلبه بر آنها هم دریایی از ایده‌ها را به سمت مدیر هدایت می‌کند و هم به روابط کاری اش با کارکنان حالتی دوستانه‌تر و سازنده‌تر می‌دهد.

یک مدیر موفق کسی است که جمله " تو در این باره چه فکر می‌کنی؟" را بارها در جریان مراوداتش با کارمندان شرکت به کار می‌برد.

مدیران با دقت و اشتیاق به سخنان و ایده‌های کارکنان شرکت گوش فرا دهند و خود را بی‌نیاز از آنها ندانند.

کاملا عاقلانه خواهد بود اگر مدیری که به تازگی بر مسند مدیریت تکیه زده از زیردستان امروز و همکاران دیروزش بخواهد تا ایده‌های خود را در اختیار او قرار دهند.

کارکنان یک شرکت یا سازمان در خط مقدم جبهه قرار دارند و بهتر از هر کسی می‌توانند به مدیران در مورد واقعیت‌های موجود مشاوره دهند

ایجاد تغییر و تحول را در ابتدا به موارد کوچک و جزئی محدود کنید تا پس از دریافت بازخوردهای لازم و سنجیدن شرایط به سوی تحولات بزرگ‌تر و بنیادین گام بردارید.

هنگامی که زمام مدیریت یک بخش، شرکت یا سازمان را در دست می‌گیرید حتما باید در برابر وسوسه ایجاد تغییرات بنیادین و همه جانبه در مقایسه با دوران مدیر قبلی مقاومت کنید و بکوشید تا از هر گونه تندروی و افراط در ایجاد تغییر و تحولات در سازمان خودداری نمایید.

موفقیت هر تیمی در انسجام و همراهی تمام اعضای تشکیل دهنده آن نهفته است و این وظیفه مدیر و رهبر تیم است که این فرهنگ را در درون تیم گسترش دهد و تمام کارکنان را به یک «ما» ی بزرگ و قدرتمند تبدیل کند که کسی را یارای رویارویی با آن نیست.