- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب ما
- بریدهها
بریدههایی از کتاب ما
۳٫۹
(۶۳)
حتی در زمان باستان هم، آنهایی که پختهتر بودند، این را میدانستند: منشأ حق قدرت است، حق تابعی از قدرت است.
benyamin parang
آدم مثل یک کتاب است: تا آخرین صفحهاش نمیدانی پایان کارش چطور رقم میخورد. در غیر اینصورت ارزش خواندن ندارد..."
شراره
خنده هولناکترین سلاح است: با خنده میتوان هر چیزی، حتی قتل را کشت.
ELNAZ
"ادبیات واقعی فقط آنجایی به وجود میآید که خالقانش نه حقوقبگیران سختکوش و قابلاعتماد بلکه دیوانگان، عزلتگزیدگان، ملحدان، خیالبافان، نافرمانان و شکاندیشان باشند.
شراره
به آن دو نفر توی بهشت حق انتخاب داده شده بود: سعادت بدون آزادی یا آزادی بدون سعادت؛ گزینهٔ سومی در کار نبود. و آن دو کلهپوک آزادی را انتخاب کردند و نتیجهاش چه شد: قرنها در آرزوی همان غلوزنجیرها بودند. در آرزوی غلوزنجیر؛ میفهمید؟ اندوه جهان از اینجا میآمد. قرنها!
شراره
هیچ افتخاری بالاتر از این نیست که روزگار تاریک کسی را با وجودت زینت ببخشی.
ELNAZ
سرعت زبان در ثانیه همیشه باید قدری کمتر از سرعت ذهن باشد و نه برعکس
ELNAZ
اشتباه است اگر آدمها را به دو دستهٔ زندهها و مردهها تقسیم کنیم: آدمهایی هستند که زندهٔ مردهاند و دستهای دیگر که واقعا زندهاند. زندههای مرده نیز مینویسند و راه میروند و حرف میزنند و فعالیت میکنند. ولی هیچ اشتباهی مرتکب نمیشوند؛ این در حالی است که فقط ماشینها بیاشتباهند؛ تولیداتشان هم فقط چیزهای مرده است. آدمهای واقعا زنده پیوسته دست به اشتباه میزنند، در حال جستوجویند، درتردیدند و در عذاب. (۱)
asad aghamohammad
وجود خودم را حس میکنم. اما تنها بعضی چیزها وجود خودشان را حس میکنند و از فردیتشان آگاهند؛ چشمی که خاری در آن رفته، انگشت ملتهب و دندان چرککرده: چشم، انگشت و دندان سالم حس نمیشوند، انگار که وجود ندارند. آیا خودآگاهی بهوضوح چیزی جز نوعی بیماری نیست؟
benyamin parang
"ادبیات واقعی فقط آنجایی به وجود میآید که خالقانش نه حقوقبگیران سختکوش و قابلاعتماد بلکه دیوانگان، عزلتگزیدگان، ملحدان، خیالبافان، نافرمانان و شکاندیشان باشند."
Call_Me_Mahi
از شما میپرسم: انسان، از همان کودکی، برای چه دعا میکرده است، در آرزوی چه بوده است؟ و برای چه عذاب میکشیده است؟ انسان همواره میخواسته کسی یک بار و برای همیشه به او بگوید سعادت چیست و بعد او را به آن سعادت زنجیر کند. مگر ما کاری غیر از این میکنیم؟ آن آرزوی دیرینهٔ بهشت... به یاد بیاورید: در بهشت دیگر کسی نمیداند آرزو چیست، دلرحمی چیست، عشق چیست؛ آنجا فرشتهها و بندگان سعادتمند خدا زندگی میکنند که تخیلشان را درآوردهاند (و تنها به همین دلیل سعادتمندند)...
benyamin parang
خود خدای مسیحیان، همان دلرحمترین خدا، که تمام سرکشان را آهستهآهسته در آتش جهنم میسوزاندچه، مگر او جلاد نبود؟ مگر تعداد کسانی که مسیحیان در آتش سوزاندند کمتر از مسیحیانی بود که به آتش سپرده شدند؟ اما بااینهمه فراموش نکنید که این خدا را قرنها بهعنوان خدای عشق پرستیدهاند. مضحک است؟ نه
شراره
بعد با خودم گفتم: چرا زیباست؟ این رقص چرا زیباست؟
و پاسخ: چون این حرکتی آزادانه نیست، چون کُل مفهوم عمیق رقص دقیقا در تابعیت زیباییشناختی مطلق آن نهفته است، در عدم آزادی تماموکمالش؛ و اگر درست باشد که نیاکان ما در پرشورترین لحظات زندگیشان (در مراسم عشای ربانی و رژههای نظامی) خود را به دست رقص میسپردند، این فقط یک معنا میتواند داشته باشد: غریزهٔ ناآزادی، از قدیم، ویژگی ذاتی انسان بوده است و ما، در زندگی فعلیمان، فقط آگاهانه...
Zoheir
این سطرها را که مینویسم احساسم این است: گونههایم گر گرفتهاند. گمانم حسی است شبیه حس زنی که برای اولین بار ضربان تازهٔ قلب موجودی هنوز کوچک و نابینا را درونش احساس میکند. این منم و درعینحال من نیستم و باید که ماههای متمادی از شیرهٔ جان و خونم تغذیهاش کنم و آنوقت با درد از وجودم جدایش سازم و نثار یگانهکشور کنم.
Fatemeh_Tohidi
اینجا در کشور ما جایی برای احتمالات و اتفاقات غیرمنتظره وجود ندارد. انتخابات هم بیشتر ارزشی نمادین دارد: انتخابات نوعی یادآوری است که ما یک پیکر واحد و توانمندیم، متشکل از میلیونها سلول و، همانطور که در "انجیلِ" باستانیان گفته شده، ما یک کلیسای واحدیم، چراکه در تاریخ یگانهکشور دیده نشده که در این روز شکوهمند حتی یک صدا جسارت کرده باشد آن همآوایی عظیم را برهم بزند.
شراره
تنها مردهها هستند که میتوانند از نو زنده شوند.
amirata
شادکامی و حسادت صورت و مخرج کسری هستند به نام سعادت
شراره
"فردا آتش سرد میشود، یا پسفردا... اما یکی باید امروز این را ببیند و همین امروز بهطرزی سنتشکنانه دربارهٔ فردا چیزی بگوید. سنتشکنان تنها علاج (تلخ) برای آنتروپی (یا زوال ناگزیر) اندیشهٔ انساناند."
Fatemeh_Tohidi
انسان همواره میخواسته کسی یک بار و برای همیشه به او بگوید سعادت چیست و بعد او را به آن سعادت زنجیر کند.
Mary gholami
"بچهها تنها فیلسوفهایی هستند که شهامت دارند. فیلسوفهای شجاع هم قطعا بچهاند.
Mary gholami
حجم
۳۳۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۱۹ صفحه
حجم
۳۳۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۱۹ صفحه
قیمت:
۱۸۵,۰۰۰
۱۲۹,۵۰۰۳۰%
تومان