بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رنج و سکوت | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب رنج و سکوت

بریده‌هایی از کتاب رنج و سکوت

انتشارات:انتشارات خوب
امتیاز:
۴.۴از ۵ رأی
۴٫۴
(۵)
پس از این همه سال پشت میله‌های زندان، شهری را که به آن برگشته بود نمی‌شناخت. گیج شده بود. همه چیز به نظرش متفاوت می‌آمد. گاهی اوقات می‌رفت کمی قدم بزند تا مطمئن شود خیابان‌های قدیمی که به یادشان می‌آورد واقعاً از بین رفته‌اند و خیابان‌های جدیدی جای آن‌ها را گرفته‌اند.
maryam_ghanbari💎
«همه دیگه به اینجاشون رسیده. مردم باید به حرف همدیگه گوش کنن اما این کار رو نمی‌کنن.» و اضافه کرد: «توسل به زور نشونهٔ ناامیدی آدم‌های ضعیفه.»
maryam_ghanbari💎
معتقد بود حتی در تیره‌ترین دوران هم فرصتی برای بخشش وجود دارد؛ حتی در ترسناک‌ترین موقعیت‌ها نیز انسان می‌تواند عیسی مسیح را راهنمای خود قرار دهد؛ و جنگ می‌تواند هم‌زمان بدترین و بهترین صفات انسانی را نمایان کند. همیشه می‌گفت: «درست در دل درگیری‌ها می‌توان خدا را دید.»
maryam_ghanbari💎
مسئولان دوست داشتند خیال کنند آن حصارها برای محافظت از بچه‌هاست نه برای زندانی کردنشان و شاید هم واقعاً به‌سبب دور شدن از آن تراژدی‌ها و جنون درگیری‌ها بود که مایکل مک‌کانویل بالاخره آرام گرفت و کم‌کم التیام پیدا کرد.
maryam_ghanbari💎
طبق تحقیقات بعدی دولت مشخص شد «فرهنگ زورگویی» در این تشکیلات فراگیر است و هم راهبان و هم غیر روحانیون به هر بهانه‌ای به خشونت فیزیکی متوسل می‌شوند.
maryam_ghanbari💎
دلورس پرایس همیشه گمان می‌کرد زندان جایی است که وفاداری فداییان ارتش جمهوری‌خواه به بوتهٔ آزمایش گذاشته می‌شود. حالا او به همه می‌گفت مردن برایش مثل آب خوردن است.
maryam_ghanbari💎
مک‌سوینی معتقد بود: «نه آن‌هایی که بیشتر ضربه می‌زنند بلکه کسانی که بیشتر رنج می‌کشند پیروز می‌شوند.»
maryam_ghanbari💎
وزنامهٔ دیلی میرر با اشاره به تمایلات آشوبگرانهٔ این دو خواهر نوشت: «آن افسانهٔ قدیمی که می‌گفت زن‌ها موجوداتی منفعل و صلح‌جو هستند و فقط دوست دارند در خانه بمانند و از بچه‌ها مراقبت کنند، سرانجام با طوفانی از بمب و گلوله از هم پاشید»
maryam_ghanbari💎
هیچ‌کدامشان درک نمی‌کردند که چرا کسی باید شب قبل از بمب‌گذاری به تماشای تئاتر برود اما فینی درک می‌کرد، زیرا اگر فردا همه چیز خوب پیش نمی‌رفت شاید دیگر هرگز فرصتی برای دیدن تئاتری خوب پیش نمی‌آمد.
maryam_ghanbari💎
او از به کار گرفتن افراد متعصب گروه خودداری می‌کرد چون توجیه کردنشان برای پیوستن به جبههٔ مقابل دشوار بود، در عوض بیشتر روی افرادی تمرکز کرد که تفننی به این جنبش پیوسته بودند: مثلاً به این دلیل که دوستانشان عضو این جنبش بودند.
maryam_ghanbari💎
کیتسون در یکی از کتاب‌هایش اشاره می‌کند که بهترین افراد آن‌هایی بودند که «روحیهٔ ماجراجویی» داشتند، افرادی که «فکر می‌کردند هم‌دستی با تبهکاران و اسلحه دست گرفتن تفریح جذابی است»
maryam_ghanbari💎
ارتش جمهوری‌خواه برای عبرت سایرین دست به کشتن می‌زد: کشتن فردی خائن در ملأعام وسیله‌ای بود برای تقویت هنجارهای اجتماعی
maryam_ghanbari💎
اصلی استراتژی ارتش جمهوری‌خواه بمب‌گذاری در مناطق تجاری ایرلند شمالی بود زیرا اکثر مشاغل در دست اتحادیه‌ها یا شرکت‌های انگلیسی بود و از آنجایی که دولت زیرساخت‌ها را کنترل می‌کرد، حمله به مراکز تجاری در حکم ضربه‌ای مستقیم به دشمن بود. این عملیات قرار بود در مناطق شهری اجرا شود اما هیوز و شورشیان هم‌قطارش نمی‌خواستند شهروندان عادی را هدف بگیرند. مقصود آن‌ها تخریب اموال بود نه کشتن مردم.
maryam_ghanbari💎
خبرچین‌ها را با نام «جاسوس» می‌شناختند که قرن‌های متمادی در فرهنگ ایرلندی از آن‌ها به‌عنوان موجوداتی فرومایه و وطن‌فروش یاد می‌شد. بنابراین همکاری با انگلیسی‌ها لکهٔ ننگ اجتماعی وحشتناکی تلقی می‌شد.
maryam_ghanbari💎
واضح بود که اصل اول اعتماد است، زیرا هر جاسوس بالقوه‌ای که قبول می‌کند با دشمن همکاری کند، در واقع زندگی خود را به دست دشمن می‌سپرد
maryam_ghanbari💎
او هم‌بستگی را ترویج می‌داد چرا که می‌دانست ماهی بدون دریا جان سالم به در نمی‌برد.
maryam_ghanbari💎
هیوز به فلسفه‌ای پایبند بود که در کودکی پدرش به او القا کرده بود: اگه می‌خوای مردم رو وادار کنی کاری واسه‌ت انجام بدن، خودت هم باهاشون همراه شو.
maryam_ghanbari💎
یکی از کتاب‌های معاصر از آن با نام «سندرم بلفاست» یاد شده است. اختلالی که در اثر «زندگی با ترس مداوم ایجاد می‌شود، در جایی که نمی‌توان دشمن را به‌آسانی شناسایی کرد و ظلم و ستم بی‌رویه و خودسرانه وجود دارد»
maryam_ghanbari💎
آدامز در مورد موارد امنیتی عملیات اظهار نگرانی کرد و زیر لب با حالتی سرزنش‌گونه گفت: «اینجا نوشته شده که لباس مبدل نپوشیده بودین. امیدوارم صحت نداشته باشه.» پرایس به او اطمینان داد که گزارش روزنامه دقیق نیست زیرا او و خواهرش کلاه‌گیس بلوند به سر گذاشته بودند و رژلب روشن مالیده بودند و روسری‌های پرزرق‌وبرق سر کرده بودند، «مثل دو فاحشه در مسابقهٔ هاکی».
maryam_ghanbari💎
زنان ارتش جمهوری‌خواه هر از گاهی در بارهای شهر پرسه می‌زدند و برای سربازان ازهمه‌جابی‌خبر انگلیسی تلهٔ جنسی می‌گذاشتند و آن‌ها را به مخفیگاه می‌کشاندند.
maryam_ghanbari💎

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
تومان