بریدههایی از کتاب دلایلی برای زنده ماندن
۴٫۰
(۴۴۴)
از اینکه قادر نبودم سر سوزنی آرامش روانی به دست آورم، فرسودگی مطلق سراپای وجودم را فراگرفته بود.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
افسردگی و اضطراب پدیدهای نیست که در تصور شما بگنجد؛ زیرا خودش عبارت است از تفکر شما.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
- نوعی دلواپسی شدید لاینقطع.
- خستگی فکری.
- احساس بیهودگی.
- احساس فشار در قفسهٔ سینه ودردهای گاه و بیگاه.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
مردم افسردگی را به نوعی فشار تشبیه میکنند؛ میتوان چنین تعبیری داشت. افسردگی میتواند یک فشار محسوس جسمانی باشد و مجازاً یک فشار روانی نیز به شمار رود.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
«و در پایان این ادامهٔ زندگیست که شجاعت بیشتری میطلبد، نه خودکشی.»
Zeinab
اگر تابهحال گمان میکردید که یک فرد افسرده دلش میخواهد شاد باشد و خوشحال، در اشتباه بودید. افسردهحالان اصلاً و ابداً به بُعد تجملی شادکامی اهمیتی نمیدهند. تنها چیزی که میخواهند فقدان رنج است.
دلشان میخواهد از شر ذهن شوریده و پر تب و تابشان خلاص شوند؛ جایی بروند که افکارشان آتش بگیرند و دود هوا شوند. همانند کسی که داراییهای کهنهٔ جهنمیاش را به عمد آتش میزند تا خاکستر شوند. چنین میکند تا به حال طبیعی بازگردد، یا دستکم تا جایی که ممکن است حالش عادی شود؛ تهی شود از هر فکر و خیالی.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
زمانی که افسردگی به حد اعلای خود برسد، نومیدانه میبینید که آرزو داشتید به هر مرض دیگری مبتلا میشدید، الّا این مرض. حتی شده امراض جسمانی! میپرسید چرا؟ به این دلیل که این مرض یک بیماری ذهنی و روانیست. از آنجا که گسترهٔ ذهن یا روانِ آدمی کران ندارد، رنج و دردش نیز بیانتها مینماید.
اما میتوان فردی اندوهگین بود ولی درعینحال خرسندی خود را نیز حفظ کرد؛ مثل اینکه کسی عادت به نوشیدن داشته باشد، اما افراط نکند.
این حالت روانی همیشه منشأ مشخصی ندارد.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
هنگام افسردگی احساس تنهایی میکنید؛ گویی هیچکس آنچه که بر شما میرود را درک نمیکند. هراساناید از اینکه به هر نحوی دیوانه به نظر برسید. پس بر هر آنچه درونتان میگذرد سرپوش میگذارید. بیمناکاید که مردم بیش از پیش از شما رنجیده و رویگردان شوند. پس خفهخون میگیرید و دربارهٔ مشکلتان سخنی بر لب نمیآورید؛ که حقیقتاً باعث تأسف است، زیرا سخن گفتن به شما کمک خواهد کرد. واژگان -چه شفاهی باشند و چه نوشتاری- دستاویزهایی هستند که ما را به جهان بیرونی پیوند میزنند. پس سخن گفتن با دیگران یا نوشتن از مشکلات شخصی، ما را به هم گره میزند و نیز به خود حقیقیمان متصل میسازد.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
«خب؛ امروز که حالم افتضاحه، ولی از این بدترش رو هم دیدم.»
farah bakizade
اگر یک درد شدید کمر، زجرتان میدهد، میتوانید بگویید: «درد کمرم داره پدرمو درمیاره.». میان شما و دردتان در این حالت، نوعی تفکیک و تمایز وجود دارد. درد از شما سواست. به شما حملهور میشود، رنجتان میدهد و حتی جانتان را میخورد؛ اما با این همه شامل تمام وجود شما نیست.
اما افسردگی و اضطراب پدیدهای نیست که در تصور شما بگنجد؛ زیرا خودش عبارت است از تفکر شما. شما تنها «کمر» خودتان نیستید، اندیشهتان چه؟! شما «اندیشه و افکار» خود هستید.
farah bakizade
بار مسئولیت عزیزِ کسی بودن؛ عزیزی که عزیزانش را ناامید کرده. بار مسئولیت امیدِ کسانی بودن؛ امیدی که آنطور که باید محقق نشده.
farah bakizade
من گفتم: «شما ببخشید؛ کاش یهکم مینشستم و دست به دعا میشدم تا مرض تابلوتری بگیرم!!»
farah bakizade
در مناطقی چون بریتانیا و آمریکا، خودکشی امروزه یکی از عمدهترین عوامل مرگ و میر است. از هر صد مرگ و میر، یکی در اثر خودکشیست. بنا به آمار سازمان بهداشت جهانی، خودکشی بسیار بیشتر از سرطان معده، سیروز کبدی، سرطان رودهٔ بزرگ، سرطان سینه و نیز آلزایمر موجب تلفات میگردد. از آنجا که کسانی که خودکشی میکنند از میان افسردگان هستند (غالب اوقات ولی نه همیشه)، افسردگی یکی از کشندهترین امراض جهان است. این بیماری روی هم رفته عامل کشندهایست که نسبت به دیگر انواع خشونتها (همچون جنگ، حملات تروریستی، خشونتهای خانگی، ضرب و شتم و نیز تیراندازی) جان تعداد بیشتری از افراد را میگیرد.
farah bakizade
نکتهٔ عجیب دربارهٔ افسردگی آن است که هرچقدر هم سرشار از افکار خودکشی باشید، ترس از مرگ بر جای خود باقیست. تنها تفاوتش رنج زنده بودن است که هرچه بیشتر در شما شدت میگیرد. پس هرگاه میشنوید کسی خودش را کشته، بدانید که قطعاً میزان ترس از مرگ در او کمتر از سایرین نبوده است.
farah bakizade
به هیچ وجه راهی وجود نداشت افرادی که مرا در ویلای محل زندگیام ملاقات میکردند پی ببرند که در من چه میگذرد. ابداً ممکن نبود جهنم مرموزی که در آن دست و پا میزدم را احساس کنند، یا دریابند که چرا مرگ، یک راهکار ویژه و مفید برای من به شمار میرود.
farah bakizade
«و در پایان این ادامهٔ زندگیست که شجاعت بیشتری میطلبد، نه خودکشی.»
آلبر کامو، از کتاب مرگ خوش
farah bakizade
در نظر برخی از افراد، افسردگی اساساً موجودیت ندارد؛ اصلاً نیست! با سرِ شعلهور اینسو و آنسو پناه میبرید و کسی نمیتواند شعلهها را روی سرتان ببیند. و از آنجا که افسردگی کاملاً نامرئی و اسرارآمیز است، داغ ننگش را بر پیشانی شما به جای میگذارد؛ خیلی ساده بدنام میشوید. و این داغ ننگ چه ستمیست علیه افسردگان! زیرا بر افکار اثر میگذارد و افسردگی مرضِ افکار است و اندیشه... .
farah bakizade
نکتهٔ عجیب دربارهٔ افسردگی آن است که هرچقدر هم سرشار از افکار خودکشی باشید، ترس از مرگ بر جای خود باقیست. تنها تفاوتش رنج زنده بودن است که هرچه بیشتر در شما شدت میگیرد. پس هرگاه میشنوید کسی خودش را کشته، بدانید که قطعاً میزان ترس از مرگ در او کمتر از سایرین نبوده است. نمیتوان به این قضیه از منظر اخلاقی نگاه کرد. اخلاقگرایی در این خصوص، به راه خطا رفتن است.
phoenix
اگر تابهحال گمان میکردید که یک فرد افسرده دلش میخواهد شاد باشد و خوشحال، در اشتباه بودید. افسردهحالان اصلاً و ابداً به بُعد تجملی شادکامی اهمیتی نمیدهند. تنها چیزی که میخواهند فقدان رنج است.
دلشان میخواهد از شر ذهن شوریده و پر تب و تابشان خلاص شوند؛ جایی بروند که افکارشان آتش بگیرند و دود هوا شوند. همانند کسی که داراییهای کهنهٔ جهنمیاش را به عمد آتش میزند تا خاکستر شوند. چنین میکند تا به حال طبیعی بازگردد، یا دستکم تا جایی که ممکن است حالش عادی شود؛ تهی شود از هر فکر و خیالی. تنها راهی که میتوانستم خود را تهی کنم پایان دادن به زندگیام بود: اگر از یک، یک را کم کنید، باقیمانده صفر خواهد بود. (خود را از خودت بگیر، از تو هیچ به جای میماند).
phoenix
«و در پایان این ادامهٔ زندگیست که شجاعت بیشتری میطلبد، نه خودکشی.»
آلبر کامو، از کتاب مرگ خوش
phoenix
حجم
۲۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
حجم
۲۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان