بریدههایی از کتاب دلایلی برای زنده ماندن
۴٫۰
(۴۴۴)
«گویی در یک تسلسل پهناور دویدهام و مدام، در همان نقطهٔ آغازین، به خویشتن برخورد کردهام.»
negin alidusti
«این دفعه رو هم از سر میگذرونی؛ بهت قول میدم.»
Ali.T
حیرتآورترین بُعد افسردگی و اضطراب همین است؛ حتی اگر خودتان با تمام وجود خواهان شادی باشید، بیماری به گونهای عمل میکند که از شاد شدن بترسید. پس زمانی که بیماری، مچ شما را در حین لبخند زدن (حتی لبخند دروغین) بگیرد، از آنجا که این مسائل در قاموس بیماری ممنوعه به شمار میرود و شما نیز قاعده را میدانستید، شما را به هزاران فرایند منفی مبتلا میسازد تا اثر خنده را در شما خنثی کند.
Ali.T
چه بسیار کتابهایی هستند که هنوز نخواندهاید و با مطالعهشان غنی خواهید شد. تماشاگر چه فیلمها خواهید بود، درحالیکه بستههای بزرگ پاپکورن را با لذت نوش جان میکنید؛ با عشقِ زندگیتان چه قهقههها سر نخواهید داد و چه معاشقهها که نخواهید کرد؛ کنار چه رودها که نخواهید دوید و چه گپوگفتهای شبانهای که با عزیزانتان نخواهید داشت؛ چنان به خنده خواهید افتاد که اشک از چشمانتان جاری میشود. زندگی به انتظار شما نشسته است. ممکن است برای مدتی در این برهه گیر کنید، اما جهان همینجاست و جایی هم نمیرود.
وحید
میگویند دیوانگی، واکنشیست معقول نسبت به دنیای دیوانه. شاید افسردگی هم تنها واکنش ما نسبت به جهانیست که از آن سر در نمیآوریم.
Taniya
هیچ چیز تا ابد ادامه پیدا نمیکند. درد و رنج کنونی شما ادامهدار نخواهد بود؛ بهرغم اینکه خودِ درد و رنج به شما این پیام دروغین را میدهد. درد و رنج دروغ میگوید. به او بیاعتنا باشید.
mhds
اگرچه سپری کردن نامساعدترین روزها جانکاه است، اما به کار اقدامات بعدی میآیند. شما آنها را انباشت میکنید؛ یک مخزن تلنبارشده از روزهای ناگوار. روزی که آذوقهٔ سوپرمارکتیتان به اتمام میرسد، روزی که از شدت اندوه، زبان در دهانتان نمیگردد، روزی که اشک والدینتان را درمیآورید، روزی که میروید تا خودتان را از صخرهها به پایین پرت کنید. این روزها که روی هم تلنبار میشوند، میتوانید با خود بگویید: «خب؛ امروز که حالم افتضاحه، ولی از این بدترش رو هم دیدم.»
Ali.T
هنوز میشد امید کسی باشم. امکان داشت نود و هفت سال عمر کنم. پس بعید نبود که بتوانم یک وکیل شوم؛ یک جراح مغز؛ یک کوهنورد یا یک کارگردان تئاتر. هنوز اول راه بودم؛ اول راه؛ اول راه...
Ali.T
سرعت گذر دقایق برای همهٔ افراد یکسان نیست. یکسان نیست و لعنت به این دقایق کند و کشدار.
ساجده هستم ♡
شگفتانگیزترین بُعد ذهن آن است که پرهیاهوترین اتفاقات در آن رخ میدهد، اما هیچکس دیگری قادر به دیدن آنها نیست.
amin azadi
کوشش برای متقاعد کردن مردم به اینکه از قعر یک درّه نمیتوان چشماندازی باز و باصفا داشت.
amin azadi
افسردگی مرضِ افکار است و اندیشه... .
amin azadi
تمایل شدید به خروج از خودم، ذهن و افکارم، حتی شده برای مدتی محدود، یک هفته، یک روز، یک ساعت، اصلاً به درک، فقط یک لحظه.
ساجده هستم ♡
در نظر برخی از افراد، افسردگی اساساً موجودیت ندارد؛ اصلاً نیست! با سرِ شعلهور اینسو و آنسو پناه میبرید و کسی نمیتواند شعلهها را روی سرتان ببیند. و از آنجا که افسردگی کاملاً نامرئی و اسرارآمیز است، داغ ننگش را بر پیشانی شما به جای میگذارد؛ خیلی ساده بدنام میشوید.
Ali.T
مدام با خود تکرار کنید «افسردگی یک گناه یا ضعف نیست که باید به آن اقرار کرد یا آن را پوشاند. این پدیده یک تجربهٔ انسانیست.» افسردگی ماهیت و ذات شما نیست؛ صرفاً اتفاقیست که برایتان رخ داده است. مرضیست که گاهی تنها با حرف زدن از میان میرود. دوایش واژگان، تسلّی و حمایت است؛ تنها همین سهگانهٔ شگفتانگیز.
mhds
به این دلیل که این مرض یک بیماری ذهنی و روانیست. از آنجا که گسترهٔ ذهن یا روانِ آدمی کران ندارد، رنج و دردش نیز بیانتها مینماید.
maha
زیرا دلم نمیخواست بمیرم، فقط میخواستم زنده نمانم!
maha
فصل یکم: سقوط
«و در پایان این ادامهٔ زندگیست که شجاعت بیشتری میطلبد، نه خودکشی.»
maha
من لمس فشارِ معجزهآسا و اجبارآمیز بودن را دوست دارم.
مهدیه...
به یاد جملهای از دیوید فاستر والاس افتادم که در جایی مینویسد: «تبلیغات دقیقاً همان کاری را انجام میدهند که قرار است انجام دهند: ایجاد اضطراب و درمان آن از طریق خرید کالاها و خدمات»
مهدیه...
حجم
۲۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
حجم
۲۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان