بریدههایی از کتاب دلایلی برای زنده ماندن
۴٫۰
(۴۴۴)
«با اینکه قلبت شکسته خواهد شد؛ تو با دلشکستگی تاب خواهی آورد و ادامه خواهی داد.»
لرد بایرون- شعر سفر زیارتی چایلد هارولد
مهدیه...
من میتونم با اینکه توی حصار یه لحظه گیر کردم، خودمو پادشاه زمان و مکان حساب کنم
مهدیه...
افسردگی یعنی..
پدیدهای کوچکتر از شما.؛
همیشه از شما ناچیزتر است، اگرچه فراخ و فراگیر به نظر میرسد.
هماوست که «درون شما» دست به کار میشود؛ این شما نیستید که «درون اویید». ممکن است که به ابر تیرهٔ روان در آسمان بتوان تشبیهش کرد؛ اما اگر غرض استعارهورزیست؛ این شمایید که آسماناید.
شما پیش از او خلق شدهاید. و او نمیتواند بدون آسمان موجودیت داشته باشد.
اما موجودیتِ آسمانِ بیابر؛ البته که شدنیست...
مهدیه...
چهل دقیقه که سپری شد، هجوم آدرنالین شروع کرد به فروکش کردن. چهل دقیقه تنها مانده بودم و هنوز زنده بودم! تنهاییام از پنجاه دقیقه که رد شد، دلم میخواست رفتنشان بیشتر از یک ساعت شده باشد تا احساس قدرت بیشتری کنم! پنجاه دقیقه! سه سال اضطراب جدایی تنها در ۵۰ دقیقه ذوب شد و از میان رفت!
مهدیه...
گوستاو فلوبر میگوید: «سفر موجب فروتنی و میانهروی انسان میشود. درمییابید چه جایگاه کوچکی در کرهٔ خاکی از آن شماست.»
مهدیه...
گاهی انجام دادن کارهایی که از آنها وحشت داشتم، و به سلامت فارغ شدن از آنها، بهترین نوع درمان از آب درمیآمد. اگر از بیرون رفتن میترسید، بیرون بروید. اگر از مکانهای کوچک و دربسته واهمه دارید، کمی از اوقاتتان را صرف ماندن در آسانسور کنید. اگر به اضطراب جدایی دچارید، خود را وادار کنید که مدت کوتاهی تنها بمانید.
مهدیه...
چنان که مرسوم است؛ یک هراس بزرگ، به واسطهٔ غلبهٔ یک هراس بزرگتر از بین میرود.
بهترین راه از میان بردنِ یک هیولا، پیدا کردن یک هیولای مخوفتر است.
مهدیه...
شاید بهترین پیشکش من به او فراهم کردن بستری بود که تمام و کمال خودش باشد.
همانطور که شوپنهاور میگوید: «ما برای آنکه همچون دیگر مردمان شویم، دست از سهچهارمِ خویش میشوییم.»
مهدیه...
به یک نکته میتوان با قطعیت اذعان داشت: انسان هنوز حتی سرسوزنی هم به غایت علوم دست نیافتهاست، بهویژه علوم نوپایی همچون عصبشناسی. از اینرو بخش اعظم آنچه امروزه دریافتهایم، در آینده تکذیب خواهد شد یا مورد ارزیابی مجدد قرار خواهد گرفت. دانش اینگونه پیش میرود: برای پیشرفت در آن ایمانِ کورکورانه جایی ندارد؛ بلکه شک مدام است که راهگشاست.
مهدیه...
«تبلیغات دقیقاً همان کاری را انجام میدهند که قرار است انجام دهند: ایجاد اضطراب و درمان آن از طریق خرید کالاها و خدمات»
raheleh ahmadi
فوراً متوجه حس و حالش شدم. متوجه مسئولیت مادریاش. متوجه بار مسئولیت فرزند بودن خودم؛ پسری که به راه خطا رفته است. بار مسئولیت عزیزِ کسی بودن؛ عزیزی که عزیزانش را ناامید کرده. بار مسئولیت امیدِ کسانی بودن؛ امیدی که آنطور که باید محقق نشده.
مهدیه...
در آن دم دیوانهوار آرزو میکردم که کاش اصلاً کسی را نداشتم. حتی یک موجود جاندار. عشق بود که آنجا دست و پایم را بست. و آنان، عزیزانم، روحشان نیز خبر نداشت که بر من چه میگذرد؛ در سرم چه غوغاییست
مهدیه...
یک جامعهٔ هراسیده و سرکوبگر، به هر انسان متفاوتی انگ دیوانگی میزند، ولی تفاوت انسانها الزاماً به معنی دیوانگی نیست، بلکه بیماریست. بیماری به منزلهٔ داشتن افکار دیوانهوار نیست. و نیز به منزلهٔ خلوضعی و خرفتی هم نیست. بیماری آن نیست که آثار خورخه لوئیس بورخس بخوانید، یا به آثار هنری کاپتان بیف هارت گوش فرا دهید و پیپ بکشید و در توهماتتان یک قطعه شکلات غولپیکر را ببینید. بیماری مترادف است با درد و رنج.
مهدیه...
امیلی دیکنسون بخوانید، گراهام گرین، ایتالو کالوینو مایا اَنجلو بخوانید؛ و یا هر کتابی که خودتان شوقش را دارید. کتابها عوالمی هستند شدنی. درعینحال راه گریز نیز هستند. وقتی هیچ گزینهای پیش روی خود ندارید، درِ دنیاهای دیگری را به روی شما میگشایند. هر یک از آنها به منزلهٔ خانهایست برای اذهان بیخانمان.
Ali Hashemi
یکی از واقعیتهای وجودی سوسمارها آن است که خود را نمیکشند. آنها نجاتیافتگان و بازماندگاناند. دُمشان را میکَنید و یکی دیگر درمیآورند! اهل غصه خوردن نیستند و اندوهگین نمیشوند! زمین هرچه سنگلاخی و بیآب و علف باشد، آنها خود را با آن وفق میدهند. در آن لحظه دیدم که بیش از هر چیز دیگر، دلم میخواهد یک سوسمار باشم!
mohiii ftt
«و در پایان این ادامهٔ زندگیست که شجاعت بیشتری میطلبد، نه خودکشی.»
آلبر کامو
بهار
زمانی که ذره ذرهٔ وجودتان را هراس فرامیگیرد، قدم زدن بهتر از یک جا ایستادن است.
raheleh ahmadi
برای جبران درد و رنج، همیشه لازم نیست لذت را جایگزین آن کنیم؛
گاهی لذت و شادی خود از دل درد و رنج زاییده میشود.
🅜︎🅐︎🅗︎🅢︎🅐︎🅝︎
«ذهن شما چونان یک کهکشان است. چنان تاریک که یک بارقهٔ نور آن را روشن نمیسازد. اما روشن که شد، دیگر به همهٔ دنیا میارزد. میخواهم بگویم خودتان را نکشید؛ حتی اگر اسیر ظلمات محضاید. همیشه گوشهٔ ذهن داشته باشید زندگی ساکن و راکد نیست. زمان در گذر است. شما در امتداد کهکشان ذهن خود در حرکتاید؛ پس صبر کنید تا ستارهها نمایان شوند.»
🅜︎🅐︎🅗︎🅢︎🅐︎🅝︎
حیرتآورترین بُعد افسردگی و اضطراب همین است؛ حتی اگر خودتان با تمام وجود خواهان شادی باشید، بیماری به گونهای عمل میکند که از شاد شدن بترسید. پس زمانی که بیماری، مچ شما را در حین لبخند زدن (حتی لبخند دروغین) بگیرد، از آنجا که این مسائل در قاموس بیماری ممنوعه به شمار میرود و شما نیز قاعده را میدانستید، شما را به هزاران فرایند منفی مبتلا میسازد تا اثر خنده را در شما خنثی کند.
🅜︎🅐︎🅗︎🅢︎🅐︎🅝︎
حجم
۲۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
حجم
۲۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان