بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دلایلی برای زنده ماندن | صفحه ۶۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دلایلی برای زنده ماندن

بریده‌هایی از کتاب دلایلی برای زنده ماندن

نویسنده:مت هیگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۴۴۴ رأی
۴٫۰
(۴۴۴)
و حربه‌های من اینها بودند: نوشتن، خواندن، سخن گفتن، سفر رفتن، یوگا، مراقبه و نیز دویدن... .
محمد ابراهیم علیزاده
از آن شب به بعد یک لقب تازه به من دادند: «روان‌پریش.» احساس می‌کردم یک موجود چندش‌آورم. اما ایرادی نداشت. اوضاع می‌توانست از آن هم بدتر شود. هنوز یک پدر و مادر داشتم که عاشقم بودند؛ چند دوست خوب و یک خواهر که ساعت‌ها می‌توانستم با او حرف بزنم.
محمد ابراهیم علیزاده
باید اوضاع را عوض می‌کردم و خودم را جمع و جور. هیچ‌کس نمی‌تواند درون انسان را ببیند. از بیرون دیگران تنها قادرند شکل و فرم فیزیکی شما را مشاهده کنند؛ شما برای آنان یک کلّ منسجم هستید متشکل از اتم‌ها و سلول‌ها. اما از درون، خودتان احساس می‌کنید یک بیگ‌بنگ (انفجار اولیه که موجب پدید آمدن کیهان شد) اتفاق افتاده است. احساس متلاشی شدن دارید. گویی در میان فضای تاریک و بی‌کرانهٔ کیهان پخش و پلا شده‌اید.
tabasom
به گمانم گفتم: «ببخشید پدر.» با ملاطفت گفت: «این چه حرفیه؟ می‌تونی گریه کنی. راحت باش. تو می‌تونی اوضاع رو عوض کنی مت؛ هر طوری هست باید حالتو عوض کنی.» پدر من یک آدم خشن نبود. یک پدر عاقل، مراقب و مهربان بود. اما آن قدرت سحرآمیز را نداشت تا بتواند ببیند در سر من چه‌ها می‌گذرد. با این اوصاف حق با پدر بود. هم من دلم نمی‌خواست سخن دیگری از زبانش بشنوم، هم او نمی‌توانست فکرش را هم بکند که شرایط، تا چه اندازه برای من توان‌فرسا بود.
tabasom
نکتهٔ عجیب این بود که افسردگی، در بیشتر مواقع مانع گریستن من می‌شد. جالب‌تر آنکه هرچه بیشتر غمگین می‌شدم، کمتر می‌توانستم گریه کنم. بله؛ ماهیت شگفت‌انگیز احوالات روحی من چنین بود! از همه چیز فاصله می‌گرفتم و تهی می‌شدم. حس می‌کردم زبان دیگری را نمی‌دانم و اشک ریختن، شده بود زبانِ من.
tabasom
احساس یک بی‌عرضهٔ ترسو را داشتم. در افق فکری‌ام خلأ بود و بس. گویی در حال افول بودم؛ شکننده در مقابل یک ناخوشی که انتظارم را می‌کشید. اما متوجه این حقیقت نبودم؛ یا بودم ولی اهمیت نمی‌دادم. فرار تنها فکری بود که به ذهنم خطور می‌کرد.
tabasom
چگونه زمان را متوقف سازیم؟ با بوسیدن عزیزان. چگونه در زمان سفر کنیم؟ با مطالعه. چگونه از زمان بگریزیم؟ با هنر. چگونه زمان را لمس کنیم؟ با قلم به دست گرفتن. چگونه زمان را فروبنشانیم؟ با نفس کشیدن.
شادی
«منشأ رنج میل و طلب بیش از اندازه است.
شادی
«تبلیغات دقیقاً همان کاری را انجام می‌دهند که قرار است انجام دهند:‌ ایجاد اضطراب و درمان آن از طریق خرید کالاها و خدمات
شادی
جامعه نیز او را با خیال راحت، نسبت به امور بی‌اعتنا می‌کند. اینها در حالی‌ست که همان اجتماع طبیعی بودن را از ما طلب می‌کند، حتی شده به قیمت سوق دادنمان به سوی دیوانگی.
tabasom
به نظرم اگر دقیق به ندای زندگی گوش بسپاریم، همیشه برای زنده بودن- و نه مردن- استدلال‌هایی در چنته دارد
tabasom
نکتهٔ عجیب دربارهٔ افسردگی آن است که هرچقدر هم سرشار از افکار خودکشی باشید، ترس از مرگ بر جای خود باقی‌ست. تنها تفاوتش رنج زنده بودن است که هرچه بیشتر در شما شدت می‌گیرد
tabasom
طبیعی بودن چه موهبت بزرگی بود از نظر من! همهٔ ما بر روی طنابِ بندبازیِ نامرئیِ زندگی گام برمی‌داریم؛ هر لحظه امکان دارد پایمان سر بخورد و به اعماق سقوط کنیم و آن‌گاه با ابعاد خوف‌آور هستی روبه‌رو شویم؛ جوانب ترسناکی که در لایه‌های زیرین ذهنمان مسکوت مانده‌اند.
tabasom
«و در پایان این ادامهٔ زندگی‌ست که شجاعت بیشتری می‌طلبد، نه خودکشی.»
tabasom
مرگ فقط برای کسانی اتفاق می‌افتاد که به معنای واقعی زندگی کرده بودند.
imyasi.30
واژگان! گاهی تنها همین واژگان می‌توانند رهایی‌بخش ما باشند.
imyasi.30
کتاب‌ها به معنای واقعی کلمه، انگیزه‌های من بودند برای زنده ماندن. هر یک از آنها محصول ذهن یک انسان هستند، با یک روحیهٔ منحصربه‌فرد. هر زمان که یک کتاب ارزشمند را می‌خواندم، حس می‌کردم در حال خوانش یک نقشه هستم؛ یک نقشهٔ گنج که مرا هدایت می‌کند به سمت گنجینه‌ای حقیقی: خودم!
شادی
«و در پایان این ادامهٔ زندگی‌ست که شجاعت بیشتری می‌طلبد، نه خودکشی.»
alma_sb
دانش این‌گونه پیش می‌رود: برای پیشرفت در آن ایمانِ کورکورانه جایی ندارد؛ بلکه شک مدام است که راه‌گشاست.
شادی
«آن‌گاه که طوفان به پایان می‌رسد، به خاطر نمی‌آوری چطور آن را از سر گذراندی و چگونه زنده ماندی. در حقیقت حتی مطمئن نیستی که آیا واقعاً طوفان تمام شده یا نه. اما در یک نکته شک و تردیدی نیست؛ از طوفان اگر جان سالم به در ببری، دیگر همان شخص طوفان‌زده نیستی. تنها حکمت نهفته در طوفان همین است و بس.» هاروکی موراکامی از کتاب کافکا در ساحل
شادی

حجم

۲۱۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۷ صفحه

حجم

۲۱۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۷ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان