بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دلایلی برای زنده ماندن | صفحه ۶۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دلایلی برای زنده ماندن

بریده‌هایی از کتاب دلایلی برای زنده ماندن

نویسنده:مت هیگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۴۴۴ رأی
۴٫۰
(۴۴۴)
زمانی که افسردگی به حد اعلای خود برسد، نومیدانه می‌بینید که آرزو داشتید به هر مرض دیگری مبتلا می‌شدید، الّا این مرض. حتی شده امراض جسمانی! می‌پرسید چرا؟ به این دلیل که این مرض یک بیماری ذهنی و روانی‌ست. از آنجا که گسترهٔ ذهن یا روانِ آدمی کران ندارد، رنج و دردش نیز بی‌انتها می‌نماید.
زهرا
بدون شک در انتهای تونل تاریک، نور را خواهید یافت؛ حتی اگر قادر نباشید از ابتدا آن را ببینید.
هلیا هنرور
استیون کینگ در جایی گفته: «اشباح نیز واقعیت دارند. آنها درون ذهن ما زندگی می‌کنند و گاهی هم پیروز ماجرا هستند.»
tabasom
زندگی دشوار است. بله؛ ممکن است زیبا و شگفت‌انگیز هم باشد، ولی دشوار هم هست. به نظر می‌سد مردم خیلی به این نکته نمی‌اندیشند و چنین است که خود را با آن وفق می‌دهند. اما برخی قادر نیستند با این نکته کنار بیایند.
tabasom
«آنچه هستی را بس شیرین می‌سازد، تکرار نشدن آن است.»
tabasom
(خود را از خودت بگیر، از تو هیچ به جای می‌ماند).
arman
زمانی که افسردگی به حد اعلای خود برسد، نومیدانه می‌بینید که آرزو داشتید به هر مرض دیگری مبتلا می‌شدید، الّا این مرض. حتی شده امراض جسمانی! می‌پرسید چرا؟ به این دلیل که این مرض یک بیماری ذهنی و روانی‌ست. از آنجا که گسترهٔ ذهن یا روانِ آدمی کران ندارد، رنج و دردش نیز بی‌انتها می‌نماید. اما می‌توان فردی اندوهگین بود ولی درعین‌حال خرسندی خود را نیز حفظ کرد؛ مثل اینکه کسی عادت به نوشیدن داشته باشد، اما افراط نکند.
gena
چگونه زمان را متوقف سازیم؟ با بوسیدن عزیزان. چگونه در زمان سفر کنیم؟ با مطالعه. چگونه از زمان بگریزیم؟ با هنر. چگونه زمان را لمس کنیم؟ با قلم به دست گرفتن. چگونه زمان را فروبنشانیم؟ با نفس کشیدن.
یار یارمهربان
«و در پایان این ادامهٔ زندگی‌ست که شجاعت بیشتری می‌طلبد، نه خودکشی.» آلبر کامو، از کتاب مرگ خوش
Mohamad Hossein Chenari
زمان خود درمان‌گر دردهاست.
Mohamad Hossein Chenari
از قعر یک درّه نمی‌توان چشم‌اندازی باز و باصفا داشت.
Mohamad Hossein Chenari
افسردگی دروغ می‌گوید. باعث می‌شود گمان ببرید که همه‌چیز خراب است.
Z.B
خواندن کتاب دو نوع تلقی وجود دارد: یا کتاب می‌خوانید که از خود فرار کنید یا کتاب می‌خوانید که خود را پیدا کنید. راستش من در این دو برداشت تفاوتی نمی‌بینم. ما از طریق مکانیزم فرار از خود است که خویشتن را پیدا می‌کنیم.
Qazal Azady
نوعی ابر آسمان ذهنم را پوشاند، نوعی دگرگونی روان‌شناختی در میزان نور صحنهٔ ذهنم! «حالم بهتره، حالم بهتره» با خود تکرار می‌کردم اما انگار یک شک، یک تردید کار خود را کرد. چونان قطرهٔ جوهری که در یک لیوان بلورین حاوی آب زلال می‌چکد و کلی محلول را کدر می‌کند. چنین شد: به محض اینکه متوجه شدم حالم کاملاً بهبود نیافته، دریافتم که هنوز بیمارم؛ و درواقع بیماری‌ام وخیم است.
ریحانه اقبالی
«نگرانت بودیم.» مادر این گزاره را با هشتاد و هفت جملهٔ گوناگون و متنوع تکرار کرد! رویش را از صندلی کنار راننده به سمت عقب برگرداند و نگاهم کرد و لبخند زد. لبخندش قدری روحم را فشرد. برقِ اشک در چشمانش می‌درخشید. فوراً متوجه حس و حالش شدم. متوجه مسئولیت مادری‌اش. متوجه بار مسئولیت فرزند بودن خودم؛ پسری که به راه خطا رفته است. بار مسئولیت عزیزِ کسی بودن؛ عزیزی که عزیزانش را ناامید کرده. بار مسئولیت امیدِ کسانی بودن؛ امیدی که آن‌طور که باید محقق نشده.
ریحانه اقبالی
همچون ما مدام نگران به‌روز شدن تکنولوژی‌های مورد استفاده‌شان نبودند و اینکه کم‌کم در حالِ بدل شدن به یک انسان مکانیکی هستند. فکرشان مشغولِ چگونگیِ سازگار شدنِ سریع با تغییرات نبود.
tabasom
افسردگان دوست دارند دست در جمجمهٔ خود کنند و بخش دردسرساز مغز خود را جدا کنند و بیرون بیاورند
tabasom
تسکین و تسلایی در کار نبود. اما ماندن در آن حالت هم اشکال داشت؛ زیرا دلم نمی‌خواست بمیرم، فقط می‌خواستم زنده نمانم! مرگ مرا می‌ترساند. مرگ فقط برای کسانی اتفاق می‌افتاد که به معنای واقعی زندگی کرده بودند. افراد بی‌شماری بوده‌اند که به معنای واقعی کلمه زندگی نکرده بودند؛ من هم دلم می‌خواست یکی از آنان باشم! و این همان آرزوی دیرین بسیاری از انسان‌ها بود؛ اینکه ای کاش هرگز زاده نمی‌شدند؛ اینکه کاش یکی از آن سیصد میلیون اسپرم بودند که موجودیت انسانی پیدا نمی‌کردند.
ریحانه اقبالی
شگفت‌انگیزترین بُعد ذهن آن است که پرهیاهوترین اتفاقات در آن رخ می‌دهد، اما هیچ‌کس دیگری قادر به دیدن آنها نیست. گویی جهان در برابر شما شانه بالا می‌اندازد و اظهار بی‌اطلاعی می‌کند.
ریحانه اقبالی
ساعات طولانی مطالعهٔ آثار گراهام گرین برایم همان حس خوبی را به همراه داشت که وقتی به مطب دکتر متخصص می‌روید تا اندام خصوصی‌تان را معاینه کند و از سلامت آن مطمئن شود احساس می‌کنید.
محمد ابراهیم علیزاده

حجم

۲۱۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۷ صفحه

حجم

۲۱۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۷ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان