هرازگاهی آرزو میکنم کاش مرگ خیلی ساده میاومد و من رو با خودش به یک بهشت آروم و ساکت میبرد. جایی که کابوس دیدن توش ممنوع باشه.
n re
لبخندش وسیعتر شد. «عزیزم، زیبایی زیر همهٔ اینهاست. درون وجودته که میتونی زیبایی واقعی رو پیدا کنی. و اینجا.» دست کوچکم را گرفت و روی قلبم گذاشت.
Moon
بعضیوقتها مهر مادر بهترین دوا برای هر دردی است.
n re
«شاید دیگران منتظر بمانند تا شمعشان خاموش شود. اما من خود شمعم را خاموش میکنم.»
SARA
«اینهمه سال روانشناسهای مختلف برچسبهای مختلفی مثل وسواسی، قربانی زورگویی، مضطرب پساآسیب، و عملاً دیوونه بهم چسبوندن، درحالیکه مشکلم انسانیترین مشکل دنیا بوده. دلشکستگی
لاوین
خنده باعث میشود آدم مشکلاتش را هرچند برای مدتی بسیار کوتاه، پشت سر بگذارد و فراموش کند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
معذرتخواهی کردن سختترین کار دنیاست،
n re
غمگینانه به او نگاه میکنم. آتش درونم خاموش شده است. «تنها بلندی زندگی من پیدا کردن تو بود. جز اون همیشه فقط و فقط پستی بوده.» غم در صدایم موج میزند. «دیگه نمیتونم اینجوری زندگی کنم. فقط رازهای اون خونه میتونن دوباره من رو سرحال کنن.»
rozh
همیشه همینطور است: اگر اتفاق خجالتآوری سراغتان آمد، خیلی ساده آن را به داخل خانه دعوت کنید، برای همیشه از کار بیندازیدش و بعد زیر فرش مخفیاش کنید.
آسمان دار
«بعضیوقتها فکر میکنم دارم به جای یکی دیگه زندگی میکنم. انگار قرار نبوده زندگیم این باشه.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ