بریدههایی از کتاب اتاق مهمان
نویسنده:دریدا سی میچل
مترجم:محمدصالح نورانیزاده
ویراستار:سارا بحری
انتشارات:کتاب کوله پشتی
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۱از ۳۳۹ رأی
۴٫۱
(۳۳۹)
سالهاست که دیگه حس میکنم خودم نیستم. بهخاطر اینکه اصلاً نمیدونم خودم یعنی چی.
Hasti
کافیه! دوباره شروع کردی به گشتن دنبال چیزهای موهوم و پوچ. یا آنطور که شکسپیر میگوید: پوچی همان نیستی است.
Hasti
اتفاقات خوب در انتظار آدمهای صبور است.
Hasti
وقتی مقصر نیستی اما گناهی به گردنت افتاده، خواب ابدی، آرامبخش روحت خواهد بود
Elina Asg
چرا بعضیها اصرار دارند پوستشان را علامتگذاری کنند؟ پوست باید پاک و بینقص و صاف باقی بماند و فقط گذر اجتنابناپذیر زمان اجازهٔ نقش انداختن روی آن را داشته باشد.
نور
با شعری از یک شاعر روس به اسم اتین سولانوف. هر بیت از اشعار اون رو دقیقاً متناسب با محتوای نوشتهش انتخاب کرده. این یکی هم فرقی با بقیهشون نداره. نوشته: وقتی دیگران را به دست آرامش سپردم، خود نیز کنار آنها دراز کشیدم. اما برای من آرامشی در کار نبود.»
zohreh
اتفاق عجیبی است، اما هروقت که برای بازدید خانه یا آپارتمان یا اتاقی میروی، با اینکه چشمانت را تیز کردهای هرگز متوجه مشکلات کوچک آن نمیشوی. و بعد که به خانه نقلمکان میکنی، مشکلات یکییکی خودشان را نشان میدهند.
می نی لی
عادلانه نیست که والدین از غمی که بچهها برای خودشان ایجاد میکنند، زجر بکشند.
arezoo karimi
اتفاقات خوب در انتظار آدمهای صبور است.»
عباس
خانه هم برای همین ساخته شده است. شادی و عشق و دست در دست هم قدم زدن و کنار همدیگر نشستن پشت میز غذاخوری یا خوابیدن.
red rose
خانه جایی است که در آن احساس امنیت و آرامش کنی، نهاینکه حتی شبها از خوابیدن در آن بترسی.
red rose
«عزیزم، زیبایی زیر همهٔ اینهاست. درون وجودته که میتونی زیبایی واقعی رو پیدا کنی. و اینجا.» دست کوچکم را گرفت و روی قلبم گذاشت.
red rose
وقتی حقیقت را بیرون بریزی، دیگر نمیتوانی انکارش کنی. شاید بتوانی با آن کنار بیایی، اما هرگز نمیتوانی فراموشش کنی.
red rose
«وقتی یک زن به سن من میرسه، مردم دیگه فراموشش میکنن. اما من هم مثل همه عشق رو دوست دارم.»
red rose
بعضیوقتها باید خودت بروی جلو و موقعیت خوب را بقاپی.
red rose
«همیشه میگفت اتفاقات خوب در انتظار آدمهای صبور است.»
red rose
بعضیوقتها مهر مادر بهترین دوا برای هر دردی است.
red rose
«پوچی همان نیستی است.»
مکبث، ویلیام شکسپیر
silver moon
میدونی مادربزرگم یکبار چی بهم گفت؟ گفت: شما جوونها فکر میکنین باید همیشهٔ خدا شاد و شنگول باشین. و درست میگفت. زندگی پر از پستیوبلندیه. هرچه زودتر به این حقیقت عادت کنیم، زودتر میتونیم با زندگیای که داریم کنار بیایم و ازش لذت ببریم.»
faezehswifti
«عزیزم، زیبایی زیر همهٔ اینهاست. درون وجودته که میتونی زیبایی واقعی رو پیدا کنی. و اینجا.» دست کوچکم را گرفت و روی قلبم گذاشت.
teo;
حجم
۲۹۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۲۹۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
قیمت:
۵۷,۵۰۰
۴۰,۲۵۰۳۰%
تومان