بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختری در اتاق طبقه سوم | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب دختری در اتاق طبقه سوم اثر مری داونینگ هان

بریده‌هایی از کتاب دختری در اتاق طبقه سوم

امتیاز:
۴.۲از ۹۶ رأی
۴٫۲
(۹۶)
هر روز صبح، دختر به تاریخی که روی دیوار نوشته شده نگاه می‌کند: ۱ ژوئن ۱۸۸۹. یادش نمی‌آید چرا آن تاریخ را نوشته یا در آن روز چه اتفاقی افتاده است. اصلاً شک دارد که خودش آن را نوشته باشد. شاید کس دیگری، دختر دیگری، زمانی اینجا بوده. شاید آن دختر این تاریخ را نوشته است.
Mari
سال‌ها می‌گذرد. دختر دیگر به نقاشی‌های روی دیوار نگاه نمی‌کند. از آدم‌های نقاشی‌ها خسته شده است. اصلاً چه سودی برای او دارند؟ فقط صورت‌هایی‌اند روی بوم نقاشی؛ بی‌روح. نمی‌توانند او را ببینند. نمی‌توانند با او حرف بزنند. نمی‌توانند به او کمک کنند. آن‌ها به‌دردنخورند. دختر صورتشان را برمی‌گرداند رو به دیوار. حضورشان را فراموش می‌کند.
نارنگی🍊🐈
به بچه‌ای که بالای سرم روی درخت نشسته بود نگاه کردم و فهمیدم هیچ‌وقت در عمرم آدمی شجاع‌تر از لی‌لی نخواهم دید، چه زنده و چه مرده.
دختر کتابخون؛)
دختر در اتاق دربسته تنهاست. اولش اسم روزهای هفته، ماه و سال را روی دیوار می‌نویسد. می‌خواهد حساب زمان را در آن اتاق نگه دارد، اما بعد از مدتی یک روز یا چند روز را جا می‌اندازد. روزها و ماه‌ها و سال‌ها به‌سرعت تبدیل می‌شوند به یک آشفتگی بی‌معنا. اول روز تولدش را فراموش می‌کند. و بعد اسمش را. اما چه اهمیتی دارد؟ کسی به دیدن او نمی‌آید، کسی اسمش را نمی‌پرسد، کسی نمی‌پرسد چند سالش است.
♡parisa♡
تصور کردم خانوادهٔ مرموز بنت هم زمانی به همان ماه و ستاره‌ها نگاه کرده‌اند. آن‌ها هم صدای جیرجیرک‌ها را میان درختان شنیده بودند، تابش کرم‌های شب‌تاب را در جنگل دیده و نسیم خنک شب را روی پوستشان حس کرده بودند؛ درست مثل الانِ من.
teo;
فصل‌ها مثل آدمک‌های کوکی پشت هم می‌آیند و می‌روند. برگ‌ها می‌ریزند، برف می‌بارد، باران می‌بارد. گل‌ها می‌شکفند، گل‌ها پژمرده می‌شوند، گل‌ها می‌میرند. دوباره برف می‌بارد. و دوباره... و دوباره.
Mari
ارواح و تک‌شاخ و جادو. نمی‌تونی بودنشون رو اثبات کنی، ولی نبودنشون رو هم نمی‌تونی ثابت کنی
infj.cam
به پشت دراز کشیدیم و خندیدیم. هیچ‌چیز خنده‌داری وجود نداشت. ولی همه‌چیز خنده‌دار بود.
kata
او تنهاتر از آن است که بشود تصور کرد.
Hanul
حرفم را قطع کردم و زل زدم به میسی. «وایستا ببینم... چندتا جهان جایگزین وجود داره؟» میسی خندید. «اون‌قدر زیاد که نمی‌شه شمرد. شاید جهانی وجود داشته باشه که توش امروز نیومده باشی کتابخونه و اصلاً من رو ندیده باشی.»
saharist

حجم

۱۳۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۳۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۵۲,۰۰۰
تومان