بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تمام این مدت | صفحه ۱۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تمام این مدت

بریده‌هایی از کتاب تمام این مدت

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۵۱۰ رأی
۴٫۲
(۵۱۰)
نظرم رؤیاها هم به حقیقت می‌پیوندن.
peg
‫«اصلاً نمی‌دونستم که عشق یه همچین حسیّه، که می‌تونه این‌قدر به درونم نفوذ کنه و دو تا قلب توی سینه‌م بتپه.»
peg
سنگینی غم و اندوه به‌آرامی از روی شانه‌های‌مان برداشته می‌شود، درد دیگر بر چهره‌های‌مان سایه نمی‌اندازد.
peg
فقط بشین و ببین که چه کارهایی می‌تونی بکنی مارلی! حتی وقتی فکر می‌کنی نمی‌تونی. تو فوق‌العاده‌ای.
peg
می‌دونی، همهٔ اتفاق‌های دنیا مربوط به تو نیست.
peg
هرازگاهی غم گریزناپذیری مارلی را تسلیم خودش می‌کند
peg
وقتی با منی لازم نیست قایم شی مارلی!
peg
حس خوبی است که دوباره برنامه‌ای در دستم دارم، که آدم‌ها روی من حساب می‌کنند. ‫مثل یک قدم به پیش است. یک قدم به سمت کسی که دارم می‌شوم.
peg
اگه مجبور باشی، همیشه یه راهی برای شروع دوباره پیدا می‌کنی
peg
بعضی وقت‌ها...بعضی وقت‌ها موقع‌هایی که ناراحتیم، همین‌طوری بدون منظور یه چیزهایی می‌گیم. بدون فکرکردن به عواقبش یه چیزهایی می‌گیم.
peg
انگار امروز قرار است بهترین اتفاق‌ها برایم بیفتد، پس اگر قرار است سعی‌ای بکنم، امروز وقتش است.
peg
اما نمی‌پرسم چرا. می‌دانم دست کشیدن از کارهایی که آدم دوست داشته یعنی چه
کرم کتاب
کلافه‌ام، غلت می‌زنم. نمی‌دانم چه کاری درست است. دیگر هیچ‌چیز نمی‌دانم. زیر پتو به تاریکی خیره می‌شوم و می‌گذارم احاطه‌ام کند.
والریا ؛
«من... یه دوست می‌خوام.» حرف‌هایم خودم را هم غافلگیر می‌کند؛ «یکی که من رو قبل از همهٔ این اتفاق‌ها نمی‌شناخته. یکی که بتونم باهاش خودم باشم؛ منی که دارم می‌شم، نه منی که بودم، منی که می‌خوام باشم.» می‌گوید: «همه همین رو می‌خوایم، نه؟»
والریا ؛
تو باید بری جلو. توی گذشته نمون.
والریا ؛
«تو همیشه می‌خواستی همه‌چیز رو درست کنی به جای اینکه بنشینی و فکر کنی که اصلاً چرا اون چیز خراب شده. اگه پایه ترک داشته باشه، ساختن سخته.»
Nastaran
دنیا اگر بخواهد می‌تواند به کارش ادامه دهد. من ادامه نمی‌دهم.
Nastaran
آرام بازویم را لمس می‌کند، انگار از نقطه‌ای که لمسم می‌کند، موج‌های کوچکی شکل می‌گیرد و کم‌کم تمام بدنم را می‌گیرد.
zmoghani
مت پالسون را می‌بینم، سعی می‌کنم چهره‌ام را در هم نکشم. او بهترین آدم روی زمین است و همین باعث می‌شود به خاطر متنفربودن از او احساس حقارت کنم.
zmoghani
می‌دانم چه حسی دارد. انگار این اتاق برای ما تنگ است، لبالب است از آن حس هنوز بی‌نامی که بین ما می‌چرخد.
zmoghani

حجم

۲۴۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۲۴۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان