بریدههایی از کتاب میدگارد ۵
۴٫۸
(۱۴۱)
یادمون باشه همسایه ما، بیشتر از خودِ ما به فکر ما نیست! یادمون باشه اجنبی برای رضای خدا به من و شما رایگان کمک نمیکنه! یادمون باشه که ساده نباشیم و یادمون باشه که بعد از این اجازه ندیم کسی جز ما، برای ما تصمیم بگیره..! بعد از این اجازه ندیم، کسی میراث ما و پدران ما رو نابود و این سرزمینو غارت کنه!
ghazanfari
عشق چیزی نیست که سزاوار شرمندگی باشه.
ghazanfari
فالی خنده کنایهآمیزی کرد و گفت:
- جالبه، این همه سال مبارزه کردیم که به اینجا برسیم..!
فترس در جواب هر دوی آنها گفت:
- شرایط عوض شده. الان دیگه بحث خوبی و بدی نیست. الان مسئله اصلی، بودن یا نبودن ماهاست..؛ همه ماها..
ghazanfari
آریا کیتمس را مخاطب قرار داد و گفت:
- صبح بخیر شاهزاده! منو میشناسی؟!
کیتمس با آرامش پاسخ داد:
- پیر و کور هستم ولی خرفت نه...
ghazanfari
- دوسش دارم..
بیشتر از اونچه که خودم باور کنم..؛ اونقدر زیاد که منو میترسونه!
سپس آهی کشید و ادامه داد:
- آه...، اما قلب اون پسر از قبل صاحب داره..؛ خیلی قبلتر از من و تو و تمام اون کسایی که دور و برش هستن و من میدونم همین حسو نسبت بهش دارن...
آریا هم مثل همه ما جماعتِ احمق، دلش با کسیه که ندارتش..
سکویا آخرین جملهاش را قبل از آن که از هوش برود، این گونه بیان کرد:
"انگار عشق همیشه با نداشتن برابره... تو حق داری که بترسی..."
heydar
"هر چیزی که تو این دنیا برات اتفاق میافته، بر اساس ظرفیتها و شایستگیهای خودت مقرر شده، یا بر اثر عدم شایستگی دیگران به تو رسیده. اما در نهایت تمام بحث زندگی و رخدادهای اون بر سر شایستگیه. حتی مرگ..."
heydar
مردم آتاخر...، امروز رو به خاطر بسپارید...، یادمون باشه همسایه ما، بیشتر از خودِ ما به فکر ما نیست! یادمون باشه اجنبی برای رضای خدا به من و شما رایگان کمک نمیکنه! یادمون باشه که ساده نباشیم و یادمون باشه که بعد از این اجازه ندیم کسی جز ما، برای ما تصمیم بگیره..! بعد از این اجازه ندیم، کسی میراث ما و پدران ما رو نابود و این سرزمینو غارت کنه!
heydar
آدمها وقتی در معرض سرمای شدید قرار میگیرن خود به خود به خواب ابدی فرو میرن. از نگاه علم ناقص امروزی انسانها، این حالت برگشتی نداره و چون تنفس در این موقعیت کاملاً متوقف میشه، از دید اونها تفاوت چندانی با سایر مرگها نداره.
کاربر ۳۳۷۰۵۱۰
"انگار عشق همیشه با نداشتن برابره...
Amir
"انگار عشق همیشه با نداشتن برابره...
Amir
نفس عمیقی کشید و خودش را رها کرد، اما این تسلیم شدن ابداً از سر ضعف و درد نبود. حتی حاصل خستگی یک جنگ سخت با یک ارتش کامل از جنهای جنگلی نبود که او را از پای انداخته بود بلکه حاصل ناامیدی بود. همان ناامیدیای که قادر است قدرتمندترینها را به ضعیفترینها تبدیل کند و در غایت ضعف بشکند.
کاربر ۳۳۷۰۵۱۰
و متأسفانه جهل، تنها دردیه که بین آدمها هیچ درمانی نداره...
اما یه روز وقتی
fa,3in
"تصور میکنم عشق مَرَضیه که همه ناممکنها رو ممکن میکنه و منم بهش مبتلا شدم..!
Vaseghi Mohsen
فقط خدا میداند پس از اینکه چنین حسی آزادیاش را به دست آورد، چگونه آن را جشن میگیرد و حتی میتوان از این نگاه به موضوع نگریست که اگر احساسات آن عاشق پیشهٔ احساساتی در زندگی قبلیاش نیز فرصت ابراز وجود نیافته باشد، در زندگیهای بعدی اگرچه حافظه چیزی را به یاد نیاورد لکن تشنگی احساس وی دردی است که هرگز فراموش نمیشود. علیالخصوص که آن شخص رئوفالقلب باشد و مجبور شود، تشنگیهای احساس دو زندگی را در غیاب حافظه به دوش بکشد
Vaseghi Mohsen
درد حقیقی آنجاست که با خیانت حافظه، قلب همه کمبودها را در خود جمع میبندد و غافل از اینکه این همه نیاز را از کدام مرحله از حیاتش با خود دارد، در پندار خویشتن اولین فرجه رهایی را هدف قرار میدهد و کل محبتی را که در نهانخانه دل مستور ساخته، صرف آن یک نفری میکند که حاضر و آغوش گرمش بوی رهایی میدهد...
آزادی احساسِ چنین شخصی از رهایی شیری که در بند بوده بسیار خطرآفرینتر است.
Vaseghi Mohsen
کیتمس فریاد زد:
" مردم آتاخر...، امروز رو به خاطر بسپارید...، یادمون باشه همسایه ما، بیشتر از خودِ ما به فکر ما نیست! یادمون باشه اجنبی برای رضای خدا به من و شما رایگان کمک نمیکنه! یادمون باشه که ساده نباشیم و یادمون باشه که بعد از این اجازه ندیم کسی جز ما، برای ما تصمیم بگیره..! بعد از این اجازه ندیم، کسی میراث ما و پدران ما رو نابود و این سرزمینو غارت کنه!
آتاخر در تمام تاریخ، خاک ثروتمندی بوده! یادمون باشه هیچوقت اجازه ندیم کسی ثروت آبا و اجدادی ما رو با حیله و نیرنگ از چنگ ما دربیاره و با وعدههای دروغین ما رو مجبور به زندگی در فقر بکنه!
کیانی
"هر چیزی که تو این دنیا برات اتفاق میافته، بر اساس ظرفیتها و شایستگیهای خودت مقرر شده، یا بر اثر عدم شایستگی دیگران به تو رسیده. اما در نهایت تمام بحث زندگی و رخدادهای اون بر سر شایستگیه. حتی مرگ
کاربر ۲۴۵۶۹۶۴
"انگار عشق همیشه با نداشتن برابره... تو حق داری که بترسی..."
saye
درد حقیقی آنجاست که با خیانت حافظه، قلب همه کمبودها را در خود جمع میبندد و غافل از اینکه این همه نیاز را از کدام مرحله از حیاتش با خود دارد، در پندار خویشتن اولین فرجه رهایی را هدف قرار میدهد و کل محبتی را که در نهانخانه دل مستور ساخته، صرف آن یک نفری میکند که حاضر و آغوش گرمش بوی رهایی میدهد...
کاربر ۳۹۰۳۹۸۱
هر کاری که بدون داشتن شایستگی انجام بشه، گند زده میشه توش!
یعنی مردن برای کسی که هنوز شایستگی اونو به دست نیاورده، ابداً مرگ خوبی نیست.
فرزند زهرا
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۱۰ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۱۰ صفحه
قیمت:
۱۴۶,۴۰۰
تومان