بریده‌هایی از کتاب ایکیگای؛ دلخوشی های کوچک زندگی

کارسازی یعنی فعالانه به شغل‌تان شکل دهید تا با انگیزه‌ها، نقاط قوت و علایق‌تان بیش‌تر تناسب داشته باشد. منفعلانه هر کاری را نپذیرید، بلکه شغل خود را بسازید و طراحی کنید. نخستین بار در سال ۲۰۰۱ جِین داتِن و اِیمی ژشنیفسکی کلمهٔ «کارسازی» را به کار بردند. پروفسور داتن، استاد مدیریت کسب‌وکار و روان‌شناسی در دانشگاه میشیگان آمریکاست. او می‌گوید ایدهٔ کارسازی چیز جدیدی نیست و سال‌هاست که کارمندان آن را اجرا می‌کنند. او دریافت که حدود ۷۵ درصد از کارگران مورد مطالعه‌اش، از قبل و ناخودآگاه، تغییرات یا سازگاری‌های کوچکی در شغل‌شان ایجاد کرده‌اند تا نیازهای شخصی خود را ارضا کرده و در کارشان موفق‌تر باشند. برای یافتن ایکیگای در کار، اغلب باید به نوعی کارسازی دست زد تا شغل‌مان جذاب‌تر و خوشایندتر شود.

وقتی در زندگی روزمره به جز

چه زمانی ایکیگای خود را حس می‌کنید؟ در زبان ژاپنی، کلمهٔ ایکیگای عمدتاً به دو روش استفاده می‌شود. یک روش به مفعول ایکیگای و دیگری به وضعیت ذهنی انسان پس از حس کردن آن اشاره دارد. در جمله می‌توان آن را این طور به کار برد: «من ایکیگای را در ... حس می‌کنم» یا «من ایکیگای را زمانی حس می‌کنم که...»

بخش ششم: برای یافتن شادی به ایکیگای روی می‌آوریم نهایتاً ایکیگای با شناخت خودمان ارتباط دارد. همان طور که در ابتدای این کتاب گفتم، ایکیگای نشانگر ارزش‌های شما در زندگی است، مشخص می‌کند بیش از همه به چه چیزی اهمیت می‌دهید و چه چیزی برای‌تان اولویت دارد. یافتن ایکیگای کار آسانی نیست، ولی بدون شناختش نمی‌توانید در آن موفق باشید. پس ارزشش را دارد که جست‌وجو و تحقیق کنید.

استیو جابز می‌گوید: «اگر به جلو نگاه کنید نمی‌توانید سرنخ‌ها را به هم وصل کنید، تنها زمانی متوجه ارتباط‌شان می‌شوید که به عقب بنگرید.» به نظر من این حرف در مورد یک چشم‌انداز و یک مسیر در زندگی صحت دارد، ولی ایکیگای، بیش‌تر با حس سرزندگی در زندگی روزانه ارتباط دارد. پس از خودتان بپرسید در چه لحظاتی از زندگی واقعاً احساس خوشحالی و موفقیت می‌کنید؟ به گذشته نگاه کنید، سرنخ‌ها را جمع کرده و به هم وصلشان کنید تا بفهمید ایکیگای شما چیست.

کارسازی یعنی فعالانه به شغل‌تان شکل دهید تا با انگیزه‌ها، نقاط قوت و علایق‌تان بیش‌تر تناسب داشته باشد. منفعلانه هر کاری را نپذیرید، بلکه شغل خود را بسازید و طراحی کنید.

در حوزهٔ کار و شغل، ما معمولاً از کلمهٔ یاریگای (ارزش کار) برای توصیف انگیزهٔ کاری استفاده می‌کنیم.

برای یافتن ایکیگای در کار، اغلب باید به نوعی کارسازی دست زد تا شغل‌مان جذاب‌تر و خوشایندتر شود.

ایکیگای یعنی به جزئیات توجه کرده و زندگی را به لحظات کوچک تقسیم کنید. می‌توانید از همین رویکرد برای کار بهره بگیرید. به شغل‌تان به عنوان یک مسئلهٔ بزرگ نگاه نکنید. درعوض آن را به اجزای متفاوت تقسیم کنید تا ببینید کدام عناصرِ کارتان موجب شادی‌تان شده یا به شما انگیزه می‌بخشد.

ادراک خود را عوض کنید اگر نمی‌توانید مفهومی در کارتان بیابید، به‌راحتی نمی‌توانید آن را به عنوان ایکیگای در نظر بگیرید. معنا دادن به شغل‌تان، به مسئولیت‌های‌تان و مهم‌تر از همه، به درک شما از کارتان بستگی دارد. تغییر ادراک‌تان از کار، بخش اساسی کارسازی است و ساخت شناخت نام دارد.

چگونه ایکیگای را در زندگی روزمرهٔ خود جا دادید؟ با داشتن یک نوزاد، وقت گذاشتن برای هر کار دیگری، یک چالش است. من سعی می‌کنم تمام کارها را به تنهایی انجام ندهم و از شوهرم می‌خواهم کمکم کند. به علاوه از قبل برای کارهای مدنظرم برنامه‌ریزی می‌کنم. از سویی هم باید سطح تمرکز خود را بالا ببرید تا بتوانید در زمان کوتاه‌تری کارهای‌تان را تمام کنید. فقط باید از زمانی که در دسترس دارید، نهایت استفاده را ببرید.

ایکیگای یک فرد می‌تواند خانواده، شغل یا سرگرمی او باشد. می‌تواند سفر آخر هفته برای عکاسی یا چیزی به سادگی یک فنجان قهوهٔ صبحگاهی در کنار همسر یا پیاده‌روی با حیوان خانگی باشد.

ایکیگای از دو بخش ایکی به معنای زندگی و گای به معنای ارزش ساخته شده است. پس می‌توان آن را ارزش و بهای زندگی تفسیر کرد.

اگر چیزی برای‌تان جالب بود (حتی خیلی کم)، به آسانی آن را نادیده نگیرید. با کنار گذاشتن علایق ظریف و نامحسوس خود، نمی‌توانید بفهمید این حس، گذرا بوده یا چیزی فراتر از این است. به چیزهایی که علاقه‌تان را برمی‌انگیزند، توجه کنید و این شانس را به آن‌ها بدهید که به چیز بزرگ‌تری تبدیل شوند.

به جای تمرکز محض روی اهدافم، به تغییرات کوچکی توجه کردم که هر روز در زندگی ایجاد می‌کردم

کارسازی یعنی فعالانه به شغل‌تان شکل دهید تا با انگیزه‌ها، نقاط قوت و علایق‌تان بیش‌تر تناسب داشته باشد

ایکیگای نوعی از شادی است، ولی تفاوت اصلی بین آن‌ها این است که در ایکیگای، ایدهٔ حرکت به سوی آینده نهفته است. اگر هدف یا چیزی دارید که انتظارش را می‌کشید، حتی اگر حس می‌کنید فعلاً در موقعیت خوبی نیستید، احتمالاً شرایط یا وضعیت کنونی خود را به عنوان مسیری به سمت آن آینده می‌بینید و ارزش را در زمان حال پیدا می‌کنید.

زندگی همیشه مجموعه سختی‌های خودش را خواهد داشت و ایکیگای، هرگز یک فرمول جادویی برای کمال بخشیدن به اوضاع نیست. ولی خوشبختانه با داشتن ایکیگای در هر مرحله از زندگی، می‌توان به زندگی به عنوان یک کل نگریست و احساس رضایت کرد.

ایکیگای با زندگی روزمره ارتباط دارد و صرفاً آرمانی نیست و عملی‌تر است. ایکیگای یک فرد می‌تواند خانواده، شغل یا سرگرمی او باشد. می‌تواند سفر آخر هفته برای عکاسی یا چیزی به سادگی یک فنجان قهوهٔ صبحگاهی در کنار همسر یا پیاده‌روی با حیوان خانگی باشد.

یک ضرب‌المثل ژاپنی می‌گوید: «ده نفر یعنی ده رنگ مختلف». یعنی مردم از نظر شخصیت، علایق و طرز فکرْ متفاوتند، پس انتظار می‌رود ده نفر مختلف، ده رنگ متفاوت را انتخاب کنند. همین مسئله دربارهٔ ایکیگای نیز صدق می‌کند. ایکیگای هر فرد منحصربه‌فرد است، چون هر یک از ما مسرت را در جنبه‌های مختلف زندگی می‌یابیم. هیچ پاسخ درست یا غلطی برای آن وجود ندارد.