آدمها وقتی عصبانی میشن نمیتونن درست فکر کنن. جزئیات از دستشون درمیره. میتونیم از این موضوع به نفع خودمون استفاده کنیم.
zohreh
نویسندههای خوب لزوماً ایدهٔ بهتری از بقیهٔ مردم ندارند؛ آنها فکر بکر را خیلی راحت تشخیص میدهند.
zohreh
الکس بهتجربه میدانست که اگر بخواهی خودت را مجبور کنی چیزی بنویسی به جایی نخواهی رسید؛ فقط ایدهها را از ذهنت میپرانی. مثل اینکه سر یک دسته پرنده جیغ بزنی و انتظار داشته باشی پرندهای از میان آنها بیاید و روی دستت بنشیند. باید بگذاری ایدهها خودشان با پای خودشان بیایند.
zohreh
الکس گفت: «چون ما مهربون بودیم. و مهربونی همیشه جلوی بدجنسی برنده میشه.»
بهار
«تو فکر میکنی که چون همهش یه هفتهست اومدی اینجا میدونی که چی به سر من اومده؟! حتی فکرش هم نمیتونی بکنی! به تو خیلی آسون گذشته. راستش احتمالاً خیلی هم داره بهت خوش میگذره! شدی قهرمان یکی از همون داستانهایی که خودت مینویسی. تو تا حالا ندیدی وقتی ناتاشا واقعاً عصبانی میشه چطوری میشه، اما من دیدم! تو هیچوقت وقتی که جادو کارش رو شروع میکنه، وحشت رو تو چشمهای دوستهات ندیدی!»
exo_l:)
من... یه.... دستگیره خوردم؟ چرا من یه دستگیره خوردم؟!
کاربر ۶۸۸۴۳۱۴
یاسمین گفت: «خب، حالا دیگه میدونی، واسه همین بود که اون اولها که دیده بودمت اونقدر باهات بداخلاق بودم. نمیخواستم دوباره با یکی دوست بشم و از دستش بدم. معذرت میخوام.»
mstaiyo