فکر کنم برایش خرج کردن پول، راحتتر از صرف کردن زمان است
=o
بوی پوشک بچه و دود سیگار میده. وای خدایا! پرستارها و دکترها اونقدر بیرون از ساختمون بیمارستان سیگار دود میکنن که نگران میشم و از خودم میپرسم اوضاع بهداشت ما چرا اینطوری شده؟»
=o
دیگر حوصله ندارم بنشینم و آدمهای سالم را تماشا کنم.
𝐑𝐎𝐒𝐄
چیز مهمی نبود؛ اما آنقدر دربارهاش هیاهو کردند که مهم شد.
𝐑𝐎𝐒𝐄
سعی میکند لبخند بزند؛ اما نمیتواند. از این کارش بدم میآید. از اینکه فکر میکند از پسِ کارها برنمیآیم و بهخاطر همین، وانمود میکند همهچیز روبهراه است. اما حرفی نمیزنم،
𝐑𝐎𝐒𝐄
همیشه بزرگترها برنده میشوند و بچهها بازنده؛ درست همانطور که توی بازی «سنگ، کاغذ، قیچی»، همیشه کاغذ بر سنگ پیروز میشود.
𝐑𝐎𝐒𝐄
نکتهٔ مهم درمورد اختلافِ نظر با افراد خانواده این است که نمیتوانید از آنها دور شوید. مجبورید نزدیکشان بمانید تا موقعی که اختلافتان حل شود یا رابطهتان برای همیشه قطع شود.
ماری
شما شگفتانگیزید. اجازه ندهید کسی بهجز خودتان، شما را وصف کند.
ساکن کوچه علی چپ
اما گاهی واقعاً همهچیز تحملناپذیر میشود. دیگر حوصله ندارم بنشینم و آدمهای سالم را تماشا کنم.
مسافر کتاب ها
وقتی اضطراب دارد، بهتر کار میکند. من اینطوری نیستم. رسماً دور خودم میچرخم.
=o