بریده‌هایی از کتاب شب سراب

اگر کارت را دوست داشته باشی پیر نمی‌شوی، اگر زندگی‌ات را دوست داشته باشی جوان می‌مانی!

همیشه زن کوچک‌تر از شوهرش بوده. بوده که بوده، غلط بوده، احمقانه بوده

بی‌دل گمان مبر که نصیحت کند قبول من گوش استماع ندارم لمن یقول؟

آنهایی که در کسب و کارشان انصاف ندارند، عاقبت به خیر نمی‌شوند.

از قدیم و ندیم گفته‌اند آنجا برو که بخوانند، نه آنجا که برانند.

طبع آدم باید والا باشد. آن‌قدر ثروتمند هست که طبیعت گدا دارد

سحرگه به تن سر به سر تاج داشت، شبانگه نه تن سر نه سر تاج داشت

خیلی راحت، خیلی آسان، به یک چشم به هم زدن، با یک تلنگر، همه چیز از بین می‌رود و از اوج آسمان به حضیض زمین می‌افتی. پس باید مدام مواظب باشی، مدام خودت را بپایی، حرفت را، کارت را، حرکت چشم و دستت را، مبادا... مبادا یک نقطه بی‌جا بیفتد که معنی، کاملاً برعکس می‌شود.

مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم

چو شو گیرم خیالش را در آغوش سحر از بسترم بوی گل آید