من و تو، تو و من، تا ابد کنار هم خواهیم ماند.
𝐑𝐎𝐒𝐄
لیلی گفت: «اگه میتونستم، وضعیت رو بهتر میکردم. ولی نمیتونم. هیچکی هیچوقت نمیتونه. اما هروقت که خواستی، میتونی رو شونهٔ من گریه کنی. قبوله؟»
«:Scarlet
نصف زندگی، حضور داشتن توی زندگی دیگرانه.
«:Scarlet
کَت ساکت بود. خودش میدانست که کار اولویت دارد. اما گاهی انگار کَت، اولویت آخر بود.
«:Scarlet
کُرکوپرتون بریزه؟ کَت و جوجو دوباره به هم نگاه کردند. معمولاً فقط وقتهایی که مامان واقعاً عصبانی بود، اصطلاحات جنوبی از دهانش بیرون میپرید.
mahzooni
کَت یاد روزی افتاد که معلم کلاس سومش مفهوم بینهایت را توضیح داده بود. بعضی از بچهها در فهم معنای آن مشکل داشتند، اما کَت آن را سریع فهمید. مرگ، بینهایت بود. مرگ در یک روز، یک ماه یا یک سال نمیگنجید. طوری وجود داشت که نمیشد برایش حدومرزی در نظر گرفت.
«:Scarlet
بهترین جای دنیا برای من، کنار توئه.
ـ کرم ابریشم در کتاب کرم ابریشم و جوجو: رفاقت ابدی
«:Scarlet
کَت دلش میخواست خودش را به زمین بیندازد و بزند زیر گریه، مثل همان کاری که جوجو در فرودگاه کرده بود. فرقشان این بود که جوجو میدانست یک نفر هست که او را بغل کند، اما کَت نه. او همیشه خودش دست خودش را میگرفت تا از زمین بلند شود.
«:Scarlet
. کَت دلش میخواست خودش را به زمین بیندازد و بزند زیر گریه، مثل همان کاری که جوجو در فرودگاه کرده بود. فرقشان این بود که جوجو میدانست یک نفر هست که او را بغل کند، اما کَت نه. او همیشه خودش دست خودش را میگرفت تا از زمین بلند شود. باید میفهمید چطور اینجا هم همان کار را بکند.
B.A.H.A.R
در زندگی، هیچ ضمانتی برای هیچچی وجود نداشت
𝐑𝐎𝐒𝐄