بریدههایی از کتاب یادداشت های بغداد
۲٫۶
(۸)
تنهایی آدمی در جنگ، در موقعیتهایی که از توان خودش خارج است و در مصایبی که کنترلی بر آنها ندارد، فراتر از تنهاییِ آدم در زندگی عادی است.
Call_Me_Mahi
لمیعه رفته ناخنآرایی کرده و موهایش را هم درست کرده. گفته اگر قرار است بمیرد میخواهد موقع مرگ مرتب باشد.
کاربر ۱۴۲۸۴۶۷
یک مشت لبنانی، اردنی، فلسطینی و عراقی بودیم که هر کداممان دنبال یک تکه کاغذ بودیم؛ اینهمه تلاش برای گرفتن مجوز زندگی
Call_Me_Mahi
آدم بیرون از وطنش عددی نیست. نیاز به یادآوریِ صحنههای مشخص، بوها و فضاهای گذشته همیشه با آدم است، اما این چیزهای خاص دیگر وجود ندارند. آدم خودش را از آنها تبعید کرده، اما همچنان برمیگردد و به گذشته نگاه میکند.
Call_Me_Mahi
مهستی میگوید آینده از آنِ بچههای نسل جدید است، نسلی که وجدان زیستمحیطی دارد. پرسیدم: «فکر میکنی اینها فاسد نمیشوند؟ مردم وقتی به قدرت برسند فاسد میشوند.»
جواب داد: «بههرحال، حداقل چندتا چیزِ خوب از صافیشان رد میشود، آنقدر که آدم بتواند امید داشته باشد.»
Call_Me_Mahi
قرنهاست که عراقیها محتکر بودهاند. یک عادت ملی است. چون کسی نمیداند دوباره کِی آن جنس در بازار موجود خواهد بود، پس وقتی آن را میبیند میخرد، آن هم به تعداد بالا.
زهرا غفاری
در شش ماه آخرِ پیش از جنگ، روزها همه شبیه هم بودند؛ فشرده بین شبها. با شروع جنگ، روزها و شبها تبدیل به یک روز طولانی شدند.
علیرضا
باورِ اینکه یک وقتی دوباره برق خواهیم داشت و هر وقت بخواهیم میتوانیم چراغ را روشن و خاموش کنیم سخت است. چهقدر آدم قدر چیزهایی را که دارد نمیداند.
hoda.amer
چرا اینها یک جا را بارهاوبارها بمباران میکنند؟ هر کدام از این موشکهای لعنتی یکچهارمِ میلیون دلار یا بیشتر قیمت دارند. به جای سیر کردن گرسنگان عالم، میلیونها دلار صرف ساختن اسلحههای مخرب پیچیدهتر میشود. کشتنْ نظم نوین جهانی است.
مؤید و دانی به دیدنم آمدند. محوطههای باستانی را هم زدهاند. چندتا از طاقهای الحضر افتاده، تیسفون ترکهای جدیدی برداشته و درهای مستنصریه بر اثر انفجار باز شدهاند. ترکشها و تکهپارههایی که پخش شده در هوا و متعلق به بمباران تلفنخانهٔ آن طرف خیابان بود به موزه هم آسیب زده. مؤید نگران وضعیت محوطههای دیگر است، اما بنزین ندارد که برود و بررسیشان کند. در این کشور از کجا باید شروع کرد؟ او بهویژه نگران منارهٔ سامراست
hoda.amer
انگار مدام در جستوجوی هویت خودم بودهام، از طریق اجازهٔ اقامت، ویزاها، یا با تلاشی دائم برای اثبات اینکه من یک آدم معمولی پایبند قانونم.
Maru
ظاهراً دزدها، وقتی داشتهاند ماشین سفیر موریتانی را میدزدیدهاند، یکی از گوشهای سفیر را هم بریدهاند. چهطور باعث تیرگی روابط دو کشور نشده؟ یک دزدِ دیگر شکم یک دیپلمات دیگر ـ زنی روس ــ را بدجوری پاره کرده، زن مقاومت کرده و جنگیده و ضربهٔ بدی به سرش وارد شده. یکی از دزدها را همسایهها گرفتهاند، اما بقیهشان فرار کردهاند. آن یکی را که گرفتهاند گفته: «چرا خودتان را خسته میکنید؟
جواد
در باب تحریم: مرغها را با نان کپکزده تغذیه میکنند؛ یک جور آنتیبیوتیک طبیعی است، چون دیگر آنتیبیوتیکی باقی نمانده که بهشان بدهند. شاید این همان روشی است که سگها از خودشان محافظت میکنند. فاسدترین چیزها را میخورند ــ همه مُرده و کپکزده.
جواد
پرسیدم: «چند درصدشان زن هستند؟ آیا تعدادشان از مردها بیشتر است؟»
گفت: «خیلی بیشتر. در این وضعیتی که هیچچیزی وجود ندارد، تمام مسئولیت ادارهٔ خانه و بچهها روی دوش زنهاست، درحالیکه مردها یا غیبشان میزند یا میگیرند تو خانه میخوابند.»
جواد
متخصصان زنانوزایمان دستکشهای یکبارمصرفشان را چندبار استفاده میکنند و فقط در دتول خیسشان میکنند. سُرنگها هم همینطور. داروهای بیهوشیای که استفاده میشود هدیهٔ کشورهای مختلف است و مارکهای متفاوتی دارد، و هیچکس نمیداند قدرت هر کدام چهقدر است و چه مقدار لازم است که به بیمار بدهند ــ یک خانمی، بعد از سزارین، پانزده ساعت طول کشیده به هوش بیاید
جواد
حجم
۲۶۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۴ صفحه
حجم
۲۶۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۴ صفحه
قیمت:
۶۱,۰۰۰
۳۰,۵۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد