بریدههایی از کتاب فلسفه تنهایی
۳٫۲
(۱۴۵)
خلوت و انزوا اسبابِ رهایی از خواستههای دیگران را فراهم میآورد و شخص را قادر میکند که مسیرِ خودش را در زندگی پیش بگیرد.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
فیلسوفان خلوتگزینی را پیششرطی برای دستیافتن به قوّه تمیز فلسفی میدانند.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
از نظر گاروه اجتماع قاعده است و خلوت و تنهایی استثنا.
کانت هم بهنوبه خویش میانِ دلایلِ حقیرتر و تحسینبرانگیزتر برای تنها ماندن فرق میگذارد:
اما ما باید یادآور شویم که جدا شدن از کلِّ جامعه، در صورتی که مبتنی بر ایدههایی باشد که فارغ از هرگونه نفعِ محسوس است، متعالی به حساب میآید. خودبسایی، و درنتیجه بینیازی از جامعه، بی مردمگریزی و بیمعاشرتطلبی، میتواند ما را به مرزهای تعالی برساند، درست مثلِ هرگونه چشمپوشی از نیازهای عاجل. از سوی دیگر، گریز از آدمها از سرِ مردمگریزی، از سرِ بدخواهی نسبت به آنان، یا از سر مردمهراسی و دشمنپنداری دیگران، هم نفرتانگیز و هم قابلتحقیر است.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
مینویسد همه فیلسوفانِ بزرگ و شاعرانِ نابغه عاشقِ خلوت و تنهایی بودهاند. (۱۱) اما درعینحال، خلوت و تنهایی جدآ برای افرادِ ضعیف و میانمایه خطرناک هستند چون موجب افسردگی میشوند، و افسردگی نوعی بیماری است. بنابراین حتی فیلسوفان و شاعرانِ بزرگ فقط گهگاه باید خلوت بگزینند.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
البته گاروه هم تأکید میکند که خلوت به انسان این آزادی و امکان را میبخشد که خودش را وقف چیزی یا کاری کند.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
این خلوت است که «نیازهای حقیقی شخص» را به او نشان میدهد. (۷) اما جمع و جماعت عمدتآ فضایی اجتماعی است برای انصرافِخاطر و شایعهپردازی. (۸) خلوت پناهگاهی است برای بازشناسی راستین خویش و زندگی حقیقی، حالآنکه جامعه حوزه کذب و دروغ است.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
«حکمتِ حقیقی جایی است میانِ جهان و خلوت».
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
تنهایی و خلوتگزینی لزومآ نافی یکدیگر نیستند، به گونهای که آنهایی که گرفتار تنهایی هستند خودبهخود دیگر نیازی به خلوتگزینی نداشته باشند. ممکن است شخصی مشخصآ نیازمندِ تنها ماندن باشد و درعینحال از احساس تنهایی عاطفی یا اجتماعی رنج ببرد، و ممکن است شخصی نیازِ چندانی به تنها ماندن نداشته باشد بیآنکه عملا از تنها ماندنِ خویش احساس ناراحتی و رنج بکند. اما آنهایی که گرفتار احساس تنهایی هستند معمولا بالاخص خیلی دنبال خلوتگزینی نیستند. (۱)
نیاز گهگاهی به تنها بودن ـپس از سپری کردن ایام کودکی ــ ظاهرآ خصیصهای عمومی در انسانهاست.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
آنچه در بُنِ تنهایی نهفته است نوعی نقص و عیب است، حالآنکه خلوت و خلوتگزینی نوعی گشودگی نامعین در برابر انواعی از تجارب، اندیشهها و احساسات است. تنهایی لزومآ با احساس درد یا ناراحتی توأم است، حالآنکه خلوت و خلوتگزینی لزومآ با هیچ احساس خاصی همراه نیست ـهرچند غالبآ تجربهای مثبت به حساب میآید، اما درضمن میتواند از نظر احساسی خنثی باشد.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
من تا به اینجای کتاب فقط به آن تنهاییای پرداختهام که ما ترجیح میدهیم که از آن بپرهیزیم چون دردناک است، اما شکل دیگری هم از تنهایی هست، شکلی مثبت، که ما مشتاقانه به دنبالش هستیم چون بر ارزشهای زندگی ما میافزاید. اکثر توصیفات از تنهایی سوگوارانه هستند، اما در میان جمعی شاعران و فیلسوفان ستایشهایی هم درباره این پدیده مییابیم. البته این تنهایی، تنهایی نیست بلکه خلوت است که آنها میستایند.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
جامعهشناسی به نام دالتون کانلی پا را از این هم فراتر میگذارد و میگوید کمکم "intravidual" دارد جای "individual"را میگیرد. "intravidual" آدمی است که شبکه اجتماعی در وجودش حلول کرده است. (۵۷) این آشکارا، اغراق است، اما نکته اینجا است که اکثر آدمها از نظر اجتماعی منزویتر از قبل نیستند: بهعکس، ما بیشاجتماعی شدهایم.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
درضمن، بهنظر میرسد که افراد تنها بیش از افراد غیرتنها از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
هرچه استفاده از اینترنت بیشتر شود تأثیرات مخرب جدیتری خواهد داشت و موجب احساس تنهایی بیشتری خواهد شد.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
اینترنت سبب میشود که ما از همدیگر جدا بیفتیم و درنتیجه اعتماد، مسئولیت و احساس وظیفه در میانمان سستتر شود.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
(۴۵) کلا، فرد لیبرال شخصیتی است با تضادها و تناقضهای درونی فراوان، اما درعینحال ظاهرآ توانایی مدیریت این تضادها و تناقضهای درونی را هم دارد.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
فرد لیبرالی آشکارا رگههایی از خودشیفتگی دارد اما درعینحال نسبت به دیگران بیاعتنا هم نیست.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
علاوه بر این هیچ دلیلی ندارد معتقد باشیم که افزایش فردگرایی بهخودیخود میتواند باعث افزایش میزان احساس تنهایی شود. البته پژوهشهایی وجود دارد که میگویند در جوامع فردگرا میزان احساس تنهایی بیشتر از جوامع جمعگرا است.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
تکزیستی یک شیوه انتخابی برای زندگی است.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
شاید دلایلِ تنها ماندن ما مهمتر از این واقعیت باشد که ما تنها ماندهایم.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
او مینویسد زندگی خانوادگی و نقشمِ والدین در جوامع سرمایهداری مدرن معنای کمتری خواهد داشت، و افرادِ بیشتری انتخابشان به نحوی روزافزونتر این خواهد بود که دست به ازخودگذشتگیهای بزرگ برای ادامه زندگیشان در میان خانواده نزنند:
این ازخودگذشتگیها لزومآ مشتمل بر مواردی نمیشود که میشود آن را با متر و معیارِ پول سنجید، بلکه علاوه بر آن مشتمل بر مقادیرِ بیشماری از دست شستن از راحتی، رهایی از قیدِ مراقبت، و فرصتِ بهرهمند شدن از افزایشمِ تنوع و جذابیتها میشود. (۲۳)
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
حجم
۲۲۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۲۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۸۶,۰۰۰
۶۰,۲۰۰۳۰%
تومان