بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فلسفه تنهایی | صفحه ۲۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب فلسفه تنهایی

بریده‌هایی از کتاب فلسفه تنهایی

۳٫۲
(۱۴۵)
درواقع، ما همان نگرانی‌هایمان هستیم. اگر نگران کسی یا چیزی نباشیم هیچ چیز نیستیم. اگر صرفآ نگران خودمان باشیم در یک دورِ باطلِ خالی گرفتار می‌آییم. ما نیاز داریم که نیازمندمان باشند. ما نیازمندِ این هستیم که قدرِ کسانی را بدانیم که قدرِ ما را می‌دانند.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
عشق حقیقی نوعی همزیستی است، نوعی یگانگی بین دو تن، اما نوعی از یگانگی که به‌هیچ‌روی بی‌شکاف و گسست نیست ولی درعین‌حال وحدتی است که تفاوت‌ها را می‌تواند در دل خودش جای دهد. واقعیت این است که هر رابطه‌ای پر از درد و یأس هم هست، پر از درد و یأسی که اگر قرار است عشق دوام داشته باشد و بپاید باید بر آن غلبه کرد.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
عشق برای آنکه باشد و بماند باید در طولِ زمان برای آن بنیان تازه‌ای فراهم آورد.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
عشق قدیمی باید بمیرد تا راه برای چیزِ تازه‌ای باز و هموار شود و نیازی نیست برای چنین اتفاقی هیچ‌یک از آن دو ملامت شوند، زیرا به یک معنا چنین چیزی اجتناب‌ناپذیر بوده است.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
«عشق چیزی تنهاست». این تنهایی زمانی سربرمی‌آورد که پی می‌بریم آن شخصی که فکر می‌کردیم با او به یک وحدت رسیده‌ایم در واقعِ امر بسیار متفاوت از آن چیزی است که گمان می‌بردیم و در این نقطه است که وحدت فرو می‌ریزد و مغاکی بین دو طرف سربرمی‌آورد.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
اما اگر ما عمرمان را به‌سر ببریم و نتوانیم شخصی را پیدا کنیم که به او عشق بورزیم ـنه به این دلیل که تنها و منزوی و جداافتاده زندگی می‌کنیم بلکه به این دلیل که هیچ‌یک از اشخاص حقیقی که با آنها آشنا می‌شویم با معیارهای ما نمی‌خوانند ـبهتر و دقیق‌تر آن است که بگوییم ما عملا قدرت عشق ورزیدن به کسی را نداریم چون درک و برداشتِ ما از عشق امکان هرگونه عشقِ عملی را در زندگی‌مان منتفی می‌سازد.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
ممکن است ما تا روز مرگمان با خودمان بگوییم که آری «من قدرت عشق ورزیدن داشتم، اما هرگز آن شخصمِ درست و مناسب را نیافتم»، اما وقتی ما به دنبال شخصی هستیم که چنین تطابقِ دقیقی با تصور ما داشته باشد، و فهرستِ بی‌پایانی از مختصّاتِ مورد نظرمان را تصویر می‌کنیم و کوچکترین انحرافی از آن را مجاز نمی‌شماریم حتمآ باعث می‌شود که هرگز در زندگی‌مان به شخصی حقیقی برنخوریم که با همه این معیارهای ما جور دربیاید.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
این نمی‌تواند جزو مسئولیت‌های شخصی دیگر باشد که به زندگی ما آن معنایی را که می‌خواهیم ببخشد. مشکل اساسی دیگر در این اندیشه این است که درواقع عشق را دست‌نیافتنی می‌کند، چون ما هرگز نمی‌توانیم شخصی را بیابیم که با او احساس هماهنگی مطلق کنیم.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
آریستوفانس این است که همیشه یک شخص برای هر کسی وجود دارد که آن زوج درست و مناسب برایش به حساب می‌آید، و اگر ما فقط بتوانیم آن شخص را بیابیم همه مشکلات ما مانند قطره شبنمی در برابر آفتاب از میان می‌رود:
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
وقتی کسی به کسی دیگر عشق می‌ورزد و متقابلا دوست داشته می‌شود احساس تمامیت می‌کند، انگار که آن شخص و محبوبش یک کلِّ واحدِ کامل را شکل می‌دهند. در میان عده‌ای این اعتقاد وجود دارد که عشق می‌تواند بر آن تنهایی که هر انسانی احساس می‌کند فائق آید. چنین عشقی فراتر از هر احساسی است و به ما حس تعلقی می‌بخشد که ورای هر آن چیزی است که پیش از آن شناخته‌ایم. چنین عشقی مثل حالت نشئگی است، اما نوعی از نشئگی که حسی از معنای واقعی را به همراه دارد، معنایی که همه دیگر اشکال نشئگی تنها جایگزین‌های کمرنگی برای آن هستند.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
آریستوفانس می‌گوید این حالت آرمانی اولیه که در آن دو نیم به شکلی جدایی‌ناپذیر یکی بودند، حالتی است که ما همه به دنبال آن هستیم و فقط زمانی که بتوانیم به چنان یگانگی‌ای برسیم می‌توانیم حقیقتآ خوشبخت باشیم. اما آریستوفانس درعین‌حال متوجه است که این آرمان دست‌نیافتنی است، و بنابراین می‌گوید ما به‌جای آن باید به دنبال «نزدیک‌ترین چیز به آن» باشیم و تلاش کنیم «به زوج مطلوبی برسیم که طبیعتش با ذائقه ما موافق است».
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
دوستان بخشی از وجودِ شما را طلب می‌کنند؛ عشقِ شما همه وجودتان را طلب می‌کند.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
بنا به کلام ارسطو، دوستی یا عشق واقعی اقتضا می‌کند که آنچه را مطلوبِ دیگری است، و نه خودتان، برای آن دیگری انجام دهید. و برای آنکه رابطه دوستی رابطه‌ای اصیل باشد، این رابطه باید متقابل باشد، به گونه‌ای که آن دیگری هم مطلوبِ شما را بخواهد نه مطلوبِ خودش ر
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
افراد، در حالت اجتماعی‌شان، احساس نیاز می‌کنند که آن درونی‌ترین شخصیتشان را به شخصی بازبشناسانند، اما چون چنین کاری مخاطره‌آمیز است، اشخاص درضمن تلاش می‌کنند خودشان را فقط به یک شخصمِ دیگر، یا نهایتآ به چند شخصمِ منتخب دیگر، در دوستی بازبنمایانند. (۲۲) همانگونه که کانت در یکی از درس‌گفتارهایش می‌گوید، شخصی که دوستی ندارد کاملا تنها و منزوی می‌ماند. (۲۳)
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
کانت خاطرنشان می‌سازد که ما نیاز داریم در نظر دیگران معنا و مقصودی داشته باشیم، نشان دهیم که ارزشمندیم و از توجه و بازشناسی دیگران برخورداریم. (۲۰) هر شخصی در آن «معاشرت‌طلبی غیراجتماعی‌اش» احساس می‌کند مجبور است به دیگران نشان بدهد که در چه مقامی است، حتی نهانی‌ترین اندیشه‌ها و احساساتش را بر آنان آشکار بکند.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
انسان میلی طبیعی به زیستن در اجتماع دارد، زیرا احساس می‌کند در این حالت بیشتر انسان است، یعنی احساس می‌کند می‌تواند در این حالت بیشتر توانایی‌های طبیعی‌اش را رشد بدهد. اما درضمن انسان میل زیادی به زیستِ فردی دارد، به جدا کردنِ خویش، زیرا در درونِ خویشتن با خصایصی غیراجتماعی هم مواجه می‌شود که او را به این سمت می‌راند که هر چیزی را طبقِ اندیشه‌های خویش پیش ببرد.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
دوستی کانتی مبتنی بر سود هم نیست، و کانت می‌گوید بهتر آن است که هر کسی بارِ خویش را به دوش بگیرد تا آنکه آن را بر دوشمِ دوستش بار کند. (۱۵) اگر دوستان با یکدیگر چنین کنند، این احتمال پیش می‌آید که این دوستی سست شود و دوستی مبتنی بر صمیمیت به دوستی مبتنی بر نیاز تقلیل پیدا بکند.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
علاوه بر این، دل‌گشودگی بنیانی حیاتی برای دوستی است. (۱۳) دوستان باید نسبت به اندیشه‌ها و احساسات یکدیگر گشوده‌دل باشند، و با یکدیگر همدل بمانند، اما هر دوستی ممکن است دوستِ دیگر را، زمانی که احساس می‌کند آن دوست دارد بر راه خطا می‌رود، نقد کند. تصحیح کردن همدیگر یکی از کارکردهای مهم دوستی است، اما آنچه در این میان بیش از هر چیز اساسی است توانایی گشوده‌دلی است.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
دومین نوع دوستی مشتمل بر اعتماد کامل و مطلق میانِ دو نفر برمبنای افشای کامل اندیشه‌ها، اسرار و احساساتشان در برابر یکدیگر است. (۱۱) کانت می‌نویسد، شخص هرگز نمی‌خواهد «در اندیشه‌های خویش تنها بماند». اما افشا کردن آنچه شخص راجع به امور سیاسی، دینی، یا سایر اشخاص می‌اندیشد و احساس می‌کند بسیار پرمخاطره است.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲
دوستی دست‌نیافتنی موجب برابری کامل میان دو نفر از طریق محبت و احترام متقابل می‌شود. (۱۰) دلیلی که کانت ارائه می‌دهد که چرا این نوع دوستی در عمل دست‌نیافتنی است این است که هرگز کسی نمی‌تواند یقین داشته باشد که این رابطه واقعآ دوطرفه است، بنابراین این رابطه همیشه بالقوه در معرض تهدید عدمِ توازن میان دوستان است.
کاربر ۱۲۹۷۱۱۲

حجم

۲۲۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۲۲۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۸۶,۰۰۰
۶۰,۲۰۰
۳۰%
تومان