بریدههایی از کتاب فلسفه تنهایی
۳٫۲
(۱۴۵)
استندال مینویسد: «در خلوت و انزوا به هر چیزی میتوان دست یافت غیر از شخصیت». (۱) اما بهواقع، غیر از شخصیت، چیزهای دیگری هم هستند که در تنهایی نمیتوان به آنها دست یافت، اساسآ در خلوت و انزوا نمیشود «انسان» شد. خود انسانیت ما حاصل ارتباطات ما با دیگران و تجربیات ما به همراه آنهاست همانطور که سی.اس.لوییس مینویسد: «درست زمانی که به آگاهی تمام دست مییابیم تنهایی را کشف میکنیم. ما از نظر جسمی، احساسی و فکری نیازمند دیگرانیم؛ اگر قرار است اصلا بتوانیم چیزی را بشناسیم، حتی خودمان را، نیازمند دیگرانیم.» (۲) بگذارید ما پا را یک قدم پیشتر بگذاریم: ما درضمن نیازمندیم که دیگران نیازمندمان باشند.
کاربر ۴۱۲۲۴۵۸
کتابهای بهاصطلاح «زرد» بهقلم افرادی است که پاسخهایی دمدستی به این سؤالها میدهند و راهحلهای یکسان آسان برای همه مشکلات همگان پیش پا مینهند که همه با آنها آشنا هستیم: ۴۰ راه برای خوشبختی، ۲۰ راه برای غلبه بر اضطراب، ۵۰ توصیه برای زندگی زناشویی، و... انگار انسانها ماشین هستند و میتوان برای مشکلات افراد، که نام مشترک اما کیفیت متفاوت دارند، راهحل یکسانی عرضه کرد که کارگر هم بیفتد. این کتابها اکثراً بهنظر من خطرناک هم هستند، زیرا افراد را از اندیشیدن به مسائل و مشکلاتشان معاف میکنند و نسخهای میپیچند که همه به یکسان از آن استفاده کنند.
کاربر ۴۱۲۲۴۵۸
«حکمتِ حقیقی جایی است میانِ جهان و خلوت»
سهیل مقدم
عاشق شدن نهتنها فرد را کور میکند، بلکه، همانگونه که هایدگر میگوید، فرد را قادر به دیدن چیزهایی میکند که اگر عاشق نباشی قادر به دیدن آنها نیستی
سهیل مقدم
افراد تنها در پی نوعی کمالگرایی اجتماعی هستند، و برای همین توقعاتشان از خودشان و دیگران در تعاملات اجتماعی بسیار بیشتر است.
سهیل مقدم
افراد تنها در گفتگوها بیشتر راجع به خودشان حرف میزنند و کمتر سؤال میکنند.
سهیل مقدم
افراد تنها در گفتگوها بیشتر راجع به خودشان حرف میزنند و کمتر سؤال میکنند.
سهیل مقدم
افراد تنها بیش از همه نگاهی منفی به افراد تنهای دیگر دارند.
سهیل مقدم
افراد تنها بیش از همه نگاهی منفی به افراد تنهای دیگر دارند.
سهیل مقدم
احساس تنهایی را نمیتوان از روی شمار افرادی که فرد را احاطه کردهاند حدس زد، بلکه بیشتر باید در این زمینه توجه را معطوفِ این مسئله کرد که آیا تعاملات اجتماعی شخص نیاز او به پیوند با دیگران را ارضاء میکند یا نه ـیعنی آیا شخص تعاملات اجتماعیاش را معنادار میپندارد یا نه.
سهیل مقدم
درعینحال درد تنهایی در مواقعی که دردی اجتماعی است از همان مسیر عصبی عبور میکند که درد جسمی.
سهیل مقدم
اگر آن گروهی را که در نظرسنجیهای گوناگون میگویند «اغلب» یا «اکثر اوقات» احساس تنهایی میکنند با گروهی مقایسه کنیم که در نظرسنجیها میگویند اصلا احساس تنهایی نمیکنند میبینیم فرقی بین این دو گروه از نظر زمانهایی که تنها هستند وجود ندارد.
سهیل مقدم
هیچ ارتباطی میان میزان تنهایی فیزیکی و شدت احساس تنهایی وجود ندارد.
سهیل مقدم
ارسطو مینویسد: «خطا آنجاست که کسی از چیزی بترسد که نباید از آن ترسید یا نابهجا از چیزی بترسد یا نابههنگام و مانندِ آن.»
hoseinbahranii
دامن میزند. هَری فرانکفورت نظریه ارسطویی را صراحتآ رد میکند و میگوید مسئله مسئول بودن در قِبالِ شخصیتِ خویش و اعمالی که به دنبال میآورد مربوط به خلق کردن یا شکل دادن به آن شخصیت نیست، بلکه بهعکس «پذیرشمِ مسئولیت درقبالِ آن است». (۱۰) البته روشن است که شخص مسئولیتش در قبال شخصیتش فقط تا آن اندازه است که امکانِ تغییر آن شخصیت را دارد.
طبیعتآ این که چه احساسی داشته باشیم دستِ خود ما نیست. آدم نمیتواند به همین راحتی تصمیم بگیرد که تنها نباشد، و بدینترتیب مش
کاربر ۴۱۲۲۴۵۸
حذف اجتماعی، توانایی ما را برای تنظیم رفتارهایمان فلج میکند. آشکارا توانایی تنظیم رفتار خویش یکی از اجزای محوری توانایی ما برای برقرار کردن ارتباط با دیگران است و بهنظر میرسد هرگونه تضعیف روابط ما با دیگران ـحتی تصوّر تضعیف این روابط ــ توانایی یا اراده ما را برای تنظیم رفتار خودمان فلج میکند و از کار میاندازد
masoom
ما به دنبالِ آن حالِ راحت و آرامش نیستیم که به ما فرصت میدهد به وضعِ ناخوشمان بیندیشیم؛ به خطرِ جنگ، به زحمتِ کار و مقام بلکه به دنبالِ جنبوجوشهایی هستیم که این فکرها را از ما دور و سرگرممان میکند. برای همین است که ما بیش از آنکه به دنبالِ شکار باشیم شکارگری را دوست داریم. برای همین است که آدمها اینهمه شیفته سروصدا و جنبوجوش هستند؛ برای همین است که زندان وحشتناکترین نوعِ مجازات است؛ برای همین است که لذّت بردن از خلوت وتنهایی درکناشدنی است. (۸۴)
کاربر ۴۱۲۲۴۵۸
ما به دنبالِ آن حالِ راحت و آرامش نیستیم که به ما فرصت میدهد به وضعِ ناخوشمان بیندیشیم؛ به خطرِ جنگ، به زحمتِ کار و مقام بلکه به دنبالِ جنبوجوشهایی هستیم که این فکرها را از ما دور و سرگرممان میکند. برای همین است که ما بیش از آنکه به دنبالِ شکار باشیم شکارگری را دوست داریم. برای همین است که آدمها اینهمه شیفته سروصدا و جنبوجوش هستند؛ برای همین است که زندان وحشتناکترین نوعِ مجازات است؛ برای همین است که لذّت بردن از خلوت وتنهایی درکناشدنی است. (۸۴)
این نیازِ دیرپا به انصرافِخاطر و سرگرمی نشانهای است از عدمِ بلوغِ احساسی و عاطفی. در پژوهشهایی که افراد مطلقآ به حالِ خودشان واگذاشته میشوند تا در فاصله شش
کاربر ۴۱۲۲۴۵۸
کسانی که احساس تنهایی میکنند بیشتر خودشان دلشان میخواهد که تنها باشند چون حاضر نیستند هزینههای روحی و روانی آمیختن با بقیه آدمها را بپردازند. آنها نوعی حساسیت به افراد دیگر دارند و بیش از اندازه از دیگران متأثر میشوند.
دیوید فاستر والاس
Mina
لودویگ ویتگنشتاین در رساله منطقی فلسفی مینویسد: «جهانِ انسان شاد جهانی بسیار متفاوت از جهان انسانی ناشاد است.»(۲۲) عین همین نکته را میتوان درباره جهانِ انسان تنها گفت.
Mina
حجم
۲۲۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۲۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۸۶,۰۰۰
۶۰,۲۰۰۳۰%
تومان