بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خاک آمریکا | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب خاک آمریکا اثر جنین کامینز

بریده‌هایی از کتاب خاک آمریکا

نویسنده:جنین کامینز
انتشارات:انتشارات ورا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۲۶ رأی
۳٫۸
(۲۶)
. آنها می‌دوند نه به این دلیل که احساس می‌کنند باید فرار کنند، چون دویدن در واقع هیچ فایده‌ای ندارد، بلکه وحشت آنها را وادار به دویدن می‌کند.
n re
به هر حال داشتن یک برنامه و نقشه خوب است، این که بتوانی فراتر از این که امروز چه می‌خوری و کجا می‌خوابی را ببینی.
n re
رهایی و خلاصی‌ای شبیه به آن، چه حسی می‌تواند داشته باشد.
n re
او به یاد می‌آورد که خوشحالی چه حسی دارد و مطمئن نبود که دوباره بتواند آن حس را تجربه کند، اما حتی خاطرهٔ خوشبختی هم تا حدودی او را امیدوار می‌کرد.
n re
دیگه هیچ چیز مثل قبل نشد.»
n re
خدا مراقب ماست. مشکلی برامون پیش نمیاد
n re
او یک قاتل تبهکار شرور و فاسد بود که خودش را با یک مرد شریف و محترم اشتباه گرفته بود
n re
تمام آن سال‌های نگرانی نتوانست جلوی این اتفاق را بگیرد.
n re
فکر کردن به این که از دست دادن تنها یک نفر چطور زندگی او را زیر و رو کرد، او را به وحشت می‌انداخت.
n re
دوست داشت که جایی مقدس در درونش باشد که فقط خودِ او به آن دسترسی داشته باشد.
n re

حجم

۴۹۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۵۴ صفحه

حجم

۴۹۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۵۴ صفحه

قیمت:
۱۲۳,۹۰۰
۶۱,۹۵۰
۵۰%
تومان