بریده‌هایی از کتاب همه چیز بودن

البته که تعداد حوزه‌های میان‌رشته‌ای تقریباً نامحدود است؛ برای نمونه، هوش مصنوعی، هنردرمانی، طب یکپارچه، سیاست‌گذاری محیط‌زیستی، رباتیک، طراحی بازی‌های ویدئویی، اخلاق زیستی و مشاوره. چندپتانسیلی‌ها اغلب به چنین حوزه‌هایی گرایش دارند و در آن‌ها شکوفا می‌شوند.

وقت آن رسیده است که دقیق شوید و چند ایدهٔ حرفه‌ای خلق کنید که با ترکیب مهارت‌ها و علاقه‌های بخصوص شخصی شما سازگار باشد.

با موشکافی می‌توانیم این پرسش را که وقتی بزرگ شدی می‌خواهی چه‌کاره شوی این‌طور ترجمه کنیم: در این زندگی تو اجازهٔ داشتنِ یک هویت داری؛ بنابراین انتخاب تو کدام است؟ وحشتناک نیست؟ وقتی این سؤال این‌گونه بیان می‌شود، جای تعجب نیست که ما را مضطرب کند.

در فرهنگ ما نگاهی آرمانی به این مقوله وجود دارد. همهٔ ما داستان پزشکی را شنیده‌ایم که همیشه می‌دانسته است می‌خواهد پزشک شود یا نویسنده‌ای که اولین رمانش را در ده‌سالگی نوشته است. دیگران این دسته از آدم‌ها را به‌عنوان نمونه‌های درخشان به رخ ما می‌کشند

اگر کسی پرسید چه کار می‌کنید و واکنش خوبی به جواب شما نداشت، شاید به‌معنای ردشدن در آزمون مصاحبهٔ دوست جدید باشد. تأکید بر چندپتانسیلی‌بودن می‌تواند آزمونی تعیین‌کننده برای این باشد که پیگیر دوستی با کسی شوید یا نه. از کجا معلوم می‌شود؟ شاید روراست‌بودن دربارهٔ پیچیدگی خودتان شخص مقابل را تشویق کند پیچیدگی خودش را رو کند؛ شاید حتی پی ببرید به اینکه طرف گفت‌وگوی شما چندپتانسیلی دیگری است!

چندپتانسیلی‌ها همواره نوآور بوده‌اند و نوآوران اغلب چندپتانسیلی بوده‌اند. ارسطو پیش از فیلسوف‌شدن برای پزشکی تعلیم دید؛ بنجامین فرانکلین، علاوه بر سیاستمداربودن و دیگر چیزها، صاعقه‌گیر و عدسی‌های دوکانونه را نیز اختراع کرد. لئوناردو داوینچی، مشهورترین علامهٔ دهرها، هنرمند و مخترع و ریاضی‌دانی برجسته بود (مجدداً علاوه بر چیزهای دیگر).

کنجکاوی عقلانی شیرازهٔ اصلی چندپتانسیلی‌بودن است؛ بنابراین دشوار می‌توان فردی چندپتانسیلی را یافت که به یادگیری تمایلی نداشته باشد.

چندپتانسیلی: کسی که علاقه‌ها و فعالیت‌های خلاقانهٔ بسیاری دارد؛ ـ همه‌چیزدان: کسی که دربارهٔ چیزهای مختلف دانش بسیاری دارد یا توانایی یادگیری دانش‌نامه‌وار دارد؛ ـ فرد رنسانسی: کسی که به چیزهای زیادی علاقه دارد و دربارهٔ آن‌ها بسیار می‌داند؛ ـ همه‌کاره: کسی که می‌تواند در حوزه‌های متنوع، کاری مقبول ارائه کند؛ شخص توانمند و کارا؛ ـ کل‌گرا: فردی که مهارت‌ها، علایق یا عاداتش متنوع یا غیرتخصصی است؛ ـ اسکنر: فردی با کنجکاوی بسیار دربارهٔ موضوع‌های پراکندهٔ فراوان (برگرفته از کتاب فوق‌العادهٔ امتناع از انتخاب! نوشتهٔ باربارا شر)؛ ـ خمیرمانند: فردی با توانایی دربرگرفتن هویت‌های گوناگون و انجام‌دادن دلنشین گستره‌ای از وظیفه‌ها.

. توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات، دسترسی به دانش و روش‌های به‌روز را تسهیل کرده و امروزه یادگیری یک مهارت جدید به سهولت با مشاهده محتوای آموزشی در اینترنت و تمرین کردن، ممکن است.

اگر دارید هلاک می‌شوید تا با پروژه‌ای در صف انتظار درگیر شوید، می‌توانید کمی زمان به پرسه‌زنی اختصاص دهید. ساعتی کوک کنید تا زمان پرسه‌زنی کل روز شما را تسخیر نکند. خودتان را آزاد بگذارید که هم‌زمان چند کار انجام دهید، پیِ عجایب بروید و به‌تعبیری دیگر «فاقد بهره‌وری» باشید.

هنگامی که علاقه‌ای را دنبال می‌کنید، بیشتر به‌دید اکتشاف به آن نگاه کنید تا قراردادی الزام‌آور.

شما کسی هستید که قرار است اوضاع را به هم بریزد، چیزی نوین خلق کند، مسئله‌های پیچیده و چندبعدی را حل کند و به‌شیوه‌ای منحصربه‌فرد زندگی دیگران را بهتر کند.

من از ادامه‌دادن هر چیزی ناتوان بودم

اگر گاهی به خودتان شک می‌کنید، این را نشانه‌ای از این بگیرید که شما یکی از خوب‌ها هستید.

برتراند راسلِ فیلسوف زمانی گفته بود: «مشکل دنیا این است که نادانان کاملاً مطمئن هستند و خردمندان سرشار از تردیدند.»

وقتی تصمیم می‌گیرید مسیری مشخص را دنبال کنید، نمی‌توانید از قبل بدانید چه پیش خواهد آمد. شاید برای سال‌های پیش رو عاشق پروژهٔ منتخب خود شوید؛ شاید پی ببرید اشتیاق شما به‌سرعت تحلیل رفته است؛ شاید این کار شما را با موضوع‌های جدیدی آشنا کند که حتی جذاب‌تر هستند. بهترین کاری که می‌توانید بکنید گوش‌کردن به ندای قلب‌تان و شجاعت به‌خرج‌دادن است.

ما چندپتانسیلی‌ها چطور پول و معنا و تنوع لازم برای زندگی را فراهم می‌کنیم

هر زمان به یادآوری نیاز دارید که مشغول ساختن چه چیزی هستید و به کدام سمت حرکت می‌کنید، شرح روز ایدئال‌تان را بیرون بیاورید و آن را بخوانید و حتی به آن اضافه یا از آن کم کنید.

با اینکه شرکت‌کنندگان در نظرسنجی‌ها و مصاحبه‌ها حرفه‌های بسیار متفاوتی داشتند، چند شباهت مهم داشتند؛ همهٔ آن‌ها زندگی‌هایی را طراحی کرده بودند که برای‌شان سه جزء مشترک فراهم می‌کرد: پول و معنا و تنوع (هر یک از آنان به‌تناسب نیاز خودش به این موارد دسترسی داشت).

زمان‌سنج را روی زمان معینی تنظیم کنید و به خودتان بگویید زمانی می‌توانید کار را متوقف کنید که یا یک فعالیت مشخص را تمام کنید یا زمان‌سنج به پایان برسد؛ هر یک که اول پیش آمد همان کار را انجام دهید.