بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آوازی برای یک نهنگ | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آوازی برای یک نهنگ

بریده‌هایی از کتاب آوازی برای یک نهنگ

نویسنده:لین کلی
امتیاز:
۴.۷از ۳۳ رأی
۴٫۷
(۳۳)
تریستان فکر می‌کرد می‌خواهم نهنگ را درست کنم تا خودم حس بهتری داشته باشم. نه، این‌طور نبود. بلو ۵۵ آوازی داشت که هیچ‌کس نمی‌توانست به آن گوش کند؛ اما مثل من، او هم لازم نبود درست شود.
باران
«اونجا توی هیچ نقشه‌ای نیست. مکان‌های واقعی هیچ‌وقت توی هیچ نقشه‌ای نیستن.» جایی که من و تو با هم سفر کردیم توی هیچ نقشه‌ای نیست و من می‌تونم اونجا رو همیشه پیش خودم نگه دارم.»
باران
مکان‌های واقعی هیچ‌وقت توی هیچ نقشه‌ای نیستن.
Book
«همه‌ش این آواز رو می‌خونه و تمام موجودهای توی اقیانوس طوری از کنارش رد می‌شن که انگار وجود نداره. فکر می‌کنه هیچ‌کس درکش نمی‌کنه. می‌خوام بدونه که اشتباه می‌کنه.»
مُعین
بعضی‌ها آن‌قدر اعتمادبه‌نفس دارند که کسی نمی‌فهمد کودن هستند.
مُعین
صدا می‌کرد و صدا می‌کرد و هیچ‌کس صدایش را نمی‌شنید.
روزنه های دانش
برای هیچ‌وپوچ نبود. به نهنگ اوریگامی داخل جیب شلوارم دست زدم. حداقل مادربزرگ را به دریا آورده بودم و این سفر زمستان بارانی روح مادربزرگ را گرم کرده بود. مادربزرگ راهی برای رهایی از غمش پیدا کرده بود. مادربزرگ عجیبم که هیچ‌وقت راضی نمی‌شد هیچ‌جا بماند. مادربزرگم که از اول می‌دانست باید اسم یک نهنگ را رویم بگذارند. هیچ‌وقت مادربزرگی عادی نبود. از آن مادربزرگ‌هایی بود که دست آدم را می‌گیرد و همراه خود به ماجراجویی می‌برد. از آن مادربزرگ‌هایی که مثل حباب‌های گیرکرده زیر یخ یخچال باید آزاد شوند. زندگی بدون پدربزرگ هیچ‌وقت مثل سابق نمی‌شد، اما بالاخره حالمان خوب می‌شد. مادربزرگ هم این را می‌دانست.
mahzooni
می‌دانست صداها فقط برای خودش معنا دارند.
mahzooni
بعد از اینکه پیامک را پاک کردم، به‌جایش نوشتم: کاش هنوز اینجا بودی.
Sophie
بعضی‌وقت‌ها آدم باید بدونه کی وقتشه که تسلیم بشه و برگرده.
LiLion
تا همین تابستان پیش خیال می‌کردم تنها وجه مشترکم با آن نهنگ لب ساحل، «اسمم» است.
booklover

حجم

۲۶۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۲۶۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۹۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد