بریدههایی از کتاب آوازی برای یک نهنگ
۴٫۷
(۳۳)
دیگر مهم نبود. حالا دیگر آنجا پیش هم بودیم.
روزنه های دانش
حتی وقتی بین جمع است باز هم تنهاست؛
روزنه های دانش
مگر میشود آدم دلش برای کسی تنگ شود که هیچوقت ندیده است.
روزنه های دانش
زودی برگرد، آیریس. اینجا بدون تو مثل سابق نیست.
روزنه های دانش
یه سؤالی دربارهٔ سیارهای داشتم که میخوای پیداش کنی. میلیونها سال پیش از منظومهٔ شمسی پرت شده بیرون، مگه نه؟ خب پس تو از کجا میدونی وجود داشته؟ منظورم فقط تو نیست. چون خیلی وقت پیش این اتفاق افتاده، اصلاً از کجا معلوم وجود داشته؟
بگذریم. فقط داشتم فکر میکردم من یهجورهایی مثل اون سیارهم. داشتم یه مسیری رو میرفتم و یهو یه چیزی من رو کنار زد و توی یه مسیر جدید گذاشت. هنوز دارم راهم رو ادامه میدم.
روزنه های دانش
نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده.
روزنه های دانش
اما میفهمید تنها نیست.
روزنه های دانش
شاید نزدیک آن نهنگها شنا میکرد، اما واقعاً همراهشان نبود؛ یکجورهایی شبیه من و بچههای مدرسه.
روزنه های دانش
«گذشت زمان و فاصله، خاطرهٔ چیزی که از دست رفته رو کمرنگ میکنن.»
Book
یه روز اون سیاره خیلی به مشتری نزدیک شد و مشتری اون رو از منظومهٔ شمسی پرت کرد بیرون.
روزنه های دانش
بعضیوقتها من هم دوست ندارم با کسی حرف بزنم.
Book
بعضیوقتها اصرار نکردن راحتتر بود.
Book
بلو ۵۵ دوست یا خانوادهای نداشت که به زبانش حرف بزنند؛ اما باز هم میخواند. صدا میکرد و صدا میکرد و هیچکس صدایش را نمیشنید.
Book
با اینکه خیلی کارت مسخرهست، دوستت دارم.
mahzooni
حتی وقتی آب خیلی سرد است، دریا میتواند زمستان سرد روح آدم را گرم کند و از بین ببرد.
mahzooni
باشد. بعد از نوشیدن جرعهای از قهوه، آن را داخل سطل زباله انداختم. بعد با دستمال مزهاش را از روی زبانم پاک کردم. بزرگترها چطوری آن را میخورند؟ دوباره پیش پیشخان رستوران رفتم تا شیرکاکائو بگیرم
mahzooni
نهنگها همهچیز را یادشان میمانَد، حتی چیزهایی را که خیلی سخت تلاش میکنند از یاد ببرند.
mahzooni
آهنگی که دلتنگش بود، آهنگی که دریاهای جهان را دنبالش گشته بود، آنجا بود. آوازهایی مانند آواز خودش آبهای دورش را پر کردند. آنجا را نمیشناخت، اما حسی به او میداد که در اعماق حافظهاش به او میگفت، به خانه برگشته است.
نهنگ در آب شیرجه زد و بالا آمد. تمام آهنگهایی را دوباره خواند که ساخته و روی موجها رها کرده بود. همهشان را همان لحظه خواند. فریادی از موسیقی سر داد که اقیانوس را از هم شکافت.
بعد از آنهمه سال که صدا زده و جستوجو کرده بود، بعد از گذشت آنهمه وقت و آنهمه تنهایی، بعد از تمام آوازهایی که شنیده نشده و جوابی نگرفته بودند، نهنگ فکر کرد شاید بالاخره کسی دارد به صدایش گوش میدهد.
کتاب خوان معرکه
صدا اگر قوی باشد میتواند هر چیزی را تکان دهد. میتواند دیوارها را بلرزاند یا شیشه را بشکند. میتواند نهنگی را وارد مسیری جدید کند. میتواند کسی را بلند کند و آنقدر از خانه دور کند و به جایی ببرد که هیچکس را نشناسد. لرزش آهنگ نهنگ تا همیشه همراهم میماند.
Raha.Sh
آقای چارلز من را تا کنار میز نینا همراهی کرد تا برایم ترجمه کند «ببخشید که هُلت دادم.»
نینا لبخندی زد و با زبان اشاره حرفی زد که شبیه «کِیک» بود.
آقای چارلز همانطور که لبش را گاز میگرفت حرف نینا را تصحیح کرد: «خیلیخب.»
ن. عادل
حجم
۲۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۹۳,۰۰۰
تومان