بریدههایی از کتاب به امین بگو دوستش دارم
۴٫۸
(۵۳)
کسی که دستها و چشمانش پاکیزه است یقین قلب محترمی نیز دارد.
ماریه امین
میرسیم پسرم! به معجزه هم میرسیم... بیصدا رخ میدهد، وقتی مردمان غافلاند.
ماریه امین
من پیشتر نیز شنیدهام نام کسی محمد باشد... روزی را ببینید که پسرانی از پسِ یکدیگر زاده شوند و والدینشان مشتاقانه نام محمد را برای آنها برگزینند.
ماریه امین
- مسلمان... ما تسلیمیم در برابر امر خداوند یکتا.
ماریه امین
این زبان برای ناسزاگویی به شما داده نشده.
فانوس
هیجانزده است اما خویشتنداری میکند.
ماریه امین
من چه شنیدم؟ چه بود این اشعار؟ در سرم میچرخند کلمات. اینها از سنخ کلام جن و انس نیست. درختیست با شاخساری پرمیوه و ریشههایی پربرکت. برترین کلام است. چه بود اینها که من شنیدم؟
ماریه امین
اگر رسولالله کشته شده باشد پس دیگر این دنیا ارزش زنده ماندن ندارد. برگردید و شمشیر بزنید تا شهید شوید.
Yas Balal.جواد عطوی
به نام یکتاپروردگار نام این نوزاد محمد است.
ماریه امین
شرمسارم از دردی که او میبایست تنها تجربهاش کند و حاصل شیرینش از آنِ هر دومان باشد
Yas Balal.جواد عطوی
امیدم به هیچ مردی نیست در این قوم... تنها محمد... خوب است محمد را داریم.
ماریه امین
چقدر زیبا و آهنگین است علی!... یک بار در دل بگو علی را، خودت موسیقیاش را احساس خواهی کرد... بهخدا ده بار همان لحظه صدایش زدم... ده بار در یک لحظه... علی... علی... علی...
ملیکا
تکیهگاه مسلمان در نبرد، فزونی سرباز نیست؛ تکیهگاهش خداست
فانوس
دنیا بدون محمد نباید باشد.
ماریه امین
- هول نکن ابوطالب! این راه را خدا آغاز کرده، خود نیز تا به انتهایش خواهد برد.
ماریه امین
- طفلان ما اگر یتیم شوند با خاک برابری میکنند؛ نه خودمان کسی هستیم نه پدرانمان کسی بودهاند.
ماریه امین
روزی را ببینید که پسرانی از پسِ یکدیگر زاده شوند و والدینشان مشتاقانه نام محمد را برای آنها برگزینند.
ملیکا
بغض در گلویم میترکد و گریه امانم نمیدهد. دستان علی را رها میکنم و تمام تنش را با شوق به سوی خود میکشم و در آغوش میفشارمش و نفس میکشم عطر نخستین مرد مؤمن به محمد را. عطر تن پدرم عبدالمطلب را دارد آن هنگام که ماه رمضان به پایان رسیده بود و او پس از یک ماه از غار حرا بازمیگشت به مسجدالحرام. در گوش علی آرام و آهسته میگویم:
- نزد محمد بازگرد و از او پیروی کن که به رستگاری خواهی رسید.
لحظهای در همین حال میمانم تا ضربان قلبش را بیشتر احساس کنم.
(!_!) hana🌱
به معجزه هم میرسیم... بیصدا رخ میدهد، وقتی مردمان غافلاند.
فانوس
- میسره آنقدر برایم گفته بود از محمد امین که تاب از کف داده بودم.
نگاهم میکند:
- عرب کجا به خود دیده همچو مردی را؟ باید هم تاب از کف میدادم
منکسر
حجم
۳۱۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۳ صفحه
حجم
۳۱۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۳ صفحه
قیمت:
۷۲,۶۷۵
۲۱,۸۰۲۷۰%
تومان