بعضی وقتا دوتا چشم بهتر از یکی میبینه.
𝑀𝑜𝑜𝑛𝑙𝑖𝑔ℎ𝑡
«من بلد نیستم دوست خوبی باشم.»
هولیستر تمشکی را فوت کرد و گفت: «مسخرهست. بلد بودن نمیخواد. فقط کافیه بخوای و باشی. دوست خوب بودن یعنی همین.
Sara.iranne
وقتی میدانیم یک نفر دنبال یک کتاب مشخص است و برایش کلی امید و برنامهریزی دارد، چرا باید بخواهیم شکستش بدهیم و امیدهایش را از بین ببریم؟ فقط به خاطر اینکه تواناییاش را داریم؟
starlight
امیلی بینیاش را نزدیک کتاب حشرهٔ طلایی گرفت و نفس عمیقی کشید. بوی کتابهای نو رایحهٔ خفیفی از لیمو میداد. وقتی صفحات را ورق میزد تا داستان را دوباره بخواند برگهها صدای تازگی میدادند.
starlight
جیمز کتابی با جلد کهنه را که رویش به زمین بود برداشت و بلند خواند: «شاهین مالت، نوشتهٔ داشیل هَمِت
montag
«زندگی یک بازی است و کتابها بلیتهایش هستند.»
n.m🎻Violin
بعضی وقتها بهترین تغییر چهره این است که هیچ تغییری ندهیم.
booklover
زندگی یک بازی است و کتابها بلیتهایش هستند.
Sani and Eli
آدم، بمونه یا بره، به هر حال خیلی چیزها رو از دست میده. واسه همین تصمیم گرفتم باهاش همراه بشم و شیوهٔ زندگیمون رو دوست داشته باشم
Raha.Sh
زندگی کن، به سفر برو، ماجراجویی کن، عبادت کن و متأسف نباش.
itshirin