بریدههایی از کتاب هوش عاطفی در محیط کار
۴٫۰
(۱۱)
تلاشهایمان برای آموزش معمولاً بیشتر مواقعی به نتیجه میرسد که کمتر دلنگران نتیجهٔ کار باشیم.
هدی✌
دومین لازمهٔ اصلیِ آموزش این است که آموزگار نیز دچار دستپاچگی و آشفتگی نباشد. یک آموزگار هیجانزده از همان ابتدای کار امکان دستیابی به اهدافش را از دست داده است.
هدی✌
نخستین و مهمترین لازمهٔ آموزش این است که کسی که قرار است به او آموزش دهیم دچار ترس، عصبانیت یا ناراحتی نباشد. تا وقتی دچار احساس تحقیر، سرافکندگی، تهدید یا بیاحترامی باشیم نمیتوانیم چیزی یاد بگیریم.
هدی✌
«آموزش» یعنی هنر بینهایت پیچیدهٔ انتقال یک ایده، دریافت، عاطفه یا مهارت از مغز یک فرد به مغز فرد دیگر.
هدی✌
ما دچار خطایی مهلک شدهایم و آموزش را صرفاً نوعی شغل حرفهای و محدود دانستهایم، در حالی که در واقع آموزش یکی از رویههای اساسیِ ذهنی و روانی است که سلامت هر اجتماع، هر رابطه و هر ادارهای به آن وابسته است.
هدی✌
در مورد بسیاری موضوعات از روی برنامهٔ درسی میپریم و مستقیماً به سراغ مرحلهٔ تنبیه میرویم. در نهایت هم نمیتوانیم دیگران را متوجه کنیم که مهمترین دغدغههای ما چیست: اینکه چرا بابت آن حرف نیشدار سر سفرهٔ شام ناراحت شدیم؛ اینکه چرا وقتی در یک جلسه افراد خارج از نوبتشان حرف میزنند بدجور عصبانی میشویم؛ اینکه چرا به نظرمان اصلاً ایدهٔ خوبی نیست که برای بررسی آن طرح پیشنهادی یک کمیته از افراد مختلف را گرد آوریم
هدی✌
باید در آموزش موضوعی متخصص شویم که گرچه عجیب به نظر میرسد، اما موضوعی حیاتی و سرنوشتساز است: اینکه من کیستم و چه دغدغههایی دارم.
هدی✌
لازم است به دیگران بیاموزیم که چه احساسی داریم، چه میخواهیم، چه چیزی برایمان دردناک است و به نظر ما اوضاع جهان بایستی به چه صورت باشد.
هدی✌
آموزش یکی از محوریترین، ضروریترین و از بسیاری جهات شرافتمندانهترین جنبههای حیات جمعی است.
هدی✌
گرچه در حرف به معلمها احترام میگذاریم و همه جا از ایدهٔ آموزش و پرورش تعریف میکنیم، در عمل آموزش را حرفهای کسلکننده و بیارزش محسوب میکنیم.
هدی✌
گاهی از کوره درمیرویم، چون دیگران چیزی را نمیدانند که فکر میکنیم بدون اینکه به آنها بیاموزیم باید پیشاپیش بدانند. اینکه چنین چیزهایی را به آنها نمیگوییم و نمیآموزانیم، یک دلیل بنیادین دارد: برای آموزش چندان ارزش و احترامی قائل نیستیم.
هدی✌
با شجاعت تمام حرفهایمان را رک و بیپرده بگوییم.
هدی✌
رفتار دوستانهٔ ما مبتنی بر انتخاب و تصمیم نبوده است، بلکه بابت این ناتوانی بوده که جرئت نمیکنیم باعث عصبانیت دیگری شویم
هدی✌
نسبتاً زود لبخند میزنیم؛ نسبتاً بیش از اندازه کوتاه میآییم؛ هنوز در بیان آزردگیهایمان نسبتاً کند هستیم. از این جهت میتوان گفت در واقع خوشاخلاق نیستیم: بلکه در واقع ترسو و خجالتزدهایم.
هدی✌
در یک رابطهٔ عاشقانه بهتر است اگر طرفین رابطه بابت چیزی احساس آزردگی و ناراحتی دارند (هر چقدر هم که به نظر بیاهمیت و پیشپاافتاده برسد)، بتوانند صادقانه و روراست آن را با یکدیگر در میان بگذارند، تا بدین ترتیب دوباره احساس نزدیکی و محبت کنند.
هدی✌
در محیط کار بهتر است افراد دارای رتبهٔ سازمانی پایینتر بتوانند حرفشان را رک و بیپرده به بالادستیها بگویند.
هدی✌
اگر کل تاریخ تکامل بشر را یک شبانهروز تصور کنیم، تازه چند ثانیه است که به مزایای احتمالی و ضرورت گاه به گاهِ رکگویی آگاهی یافتهایم.
هدی✌
در سراسر تاریخ، بچهٔ خوب بچهای بود که رک و بیپرده حرف نمیزد. اگر اندوهگین بودیم، شبها سرمان را در متکا فرو میکردیم و بیصدا میگریستیم. اگر سهواً شیشهٔ جوهر را میشکستیم، سعی میکردیم شواهد این اتفاق را پنهان کنیم. برای اینکه یک بزرگسال کودکی را عاجز کند اصلاً ضرورتی نداشت یک قلدر تمامعیار باشد. اگر والدین اغلب عصبانی بودند، اگر درگیر مسائل کاری بودند، اگر به نظر بیحوصله و در شرف فروپاشی روانی بودند، یا اگر ایدئالهای بسیار سختگیرانهای بر فرزندان خود اعمال میکردند، کودک در هر صورت باید زیپ دهانش را میکشید.
هدی✌
مافوقهای قدرتمندی بودند که بر ما تسلط داشتند و خواهان فرمانبرداری مطلق بودند و اکیداً نسبت به حرفهای ما بیعلاقه بودند. بیپرده حرف زدن ممکن بود کارمان را به شلاق خوردن، تکفیر یا حتی اعدام بکشاند
هدی✌
در عمدهٔ تاریخ بشر، بیپرده حرف زدن یکی از خطرناکترین چیزهایی بوده است که یک انسان عادی میتوانسته مبادرت به آن کند.
هدی✌
حجم
۶۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۶۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان