بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هوش عاطفی در محیط کار | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هوش عاطفی در محیط کار

بریده‌هایی از کتاب هوش عاطفی در محیط کار

۴٫۰
(۱۱)
در مواقعی که احساس کنیم طرف مقابل نیاز عام ما به احترام و قدردانی را برآورده نکرده است، با نوعی سرسختی خاص و پستیِ آشکار بر سر یک مسئلهٔ جزئی دعوا به راه می‌اندازیم. در پس دعواهای پر از غضبمان نوعی تقاضای ناگفته برای احترام در کار است.
هدی✌
دیپلمات بالاتر از همه چیز همواره به خاطر دارد که سرچشمهٔ بخشی از غیظ و غضبی که هنگام اصرار بر تأمین خواسته‌هایمان به کار می‌بریم، بابت این احساس است که در یک رابطه چنان که شایسته است برایمان احترام قائل نشده‌اند.
هدی✌
دیپلماسی یعنی هنر مطرح کردنِ یک ایده یا موضوع بدون آن‌که عواطف التهاب‌آور و بی‌وجه بروز کنند یا فاجعه‌ای به بار آید.
هدی✌
در مورد الزامات والد بودن در ما فانتزی‌ای وجود دارد مبنی بر این‌که والدین همواره آرام و منطقی‌اند و همیشه برای رفع نیازهای بچه‌هایشان حضور دارند. اما چنین والدینی در واقع هیچ جا وجود ندارند. ولی تصوری رمانتیک از والدین کامل و بی‌نقص می‌تواند ذهنمان را تسخیر کند و ما را به اضطراب و جوش زدن بیندازد، زیرا از نظر ما خانوادهٔ ما همیشه در قیاس با دیگر خانواده‌ها بسیار به‌هم‌ریخته و درهم و برهم است. انتظارات افراطی و نامعقول کاری می‌کند که فقط نقایص و کاستی‌هایمان را ببینیم.
هدی✌
ما اغلب خودمان را به این دلیل عذاب می‌دهیم که در ذهنمان چشم‌اندازی بسیار سختگیرانه  و ناممکن ـ داریم از این‌که در برخی عرصه‌های زندگی‌مان بایستی چگونه عمل کنیم. اما این چشم‌انداز مبتنی بر مطالعه‌ای دقیق از عملکرد افراد واقعی نیست؛ بلکه نوعی فانتزی است، نوعی کمال‌گراییِ مجازات‌گرانه، که از فضای فرهنگی‌مان نشئت گرفته است.
هدی✌
ما شایستهٔ دلسوزی هستیم؛ تصمیم‌های فاجعه‌بار خواهیم گرفت، روابط اشتباه برقرار خواهیم کرد، وارد مشاغل نادرست خواهیم شد، پس‌اندازهایمان را با ابلهی تمام در جای نادرست سرمایه‌گذاری خواهیم کرد و سال‌های متمادی از زندگی‌مان را صرف دوستی با آدم‌هایی غیرقابل اتکا و نومیدکننده خواهیم کرد. اما حقیقتی تلخ هست که قدری ما را تسلا می‌بخشد: این‌که گزینهٔ بهتری هم نداریم، زیرا وضع بنیادین وجود بشر ذاتاً و نه تصادفاً نومیدکننده و اندوهبار است
هدی✌
ازدواج کنی، پشیمان می‌شوی؛ ازدواج نکنی، باز پشیمان می‌شوی؛ ازدواج بکنی یا نکنی، در هر صورت پشیمان می‌شوی. بر بلاهت جهان بخندی، پشیمان می‌شوی؛ بر بلاهت جهان بگریی، باز پشیمان می‌شوی؛ بر بلاهت‌های جهان بخندی یا بگریی، از هر دو پشیمان می‌شوی. به زنی اعتماد کنی، پشیمان می‌شوی؛ به او اعتماد نکنی، باز پشیمان می‌شوی... خود را به دار آویزی، پشیمان می‌شوی؛ به دار نیاویزی، باز پشیمان می‌شوی؛ خود را به دار بیاویزی یا نیاویزی، در هر صورت پشیمان می‌شوی؛ چه خود را به دار آویزی چه خود را به دار نیاویزی، از هر دو پشیمان می‌شوی. آقایان، این است جوهرهٔ همهٔ فلسفه‌ها.
هدی✌
به کرات دچار دودلیِ پراضطراب می‌شویم، زیرا بایستی بین چند گزینه انتخاب کنیم، اما این انتخاب را باید در شرایطی انجام دهیم که اطلاعات لازم را در اختیار نداریم و از بابت آینده اطمینان نداریم. به بیان دقیق‌تر در وضعیت اضطراب وجودی قرار می‌گیریم. در چنین لحظاتی، یادآوری این نکته می‌تواند کارساز باشد که انتخاب واقعی تقریباً هیچ گاه بین اشتباه و خوشبختی نیست، بلکه بین انواع مختلفی از رنج است.
هدی✌
در یک جهان خوب و ایدئال، فرهنگ به شکلی بی‌امان توجه ما را به دست‌نوشته‌های نخست و تلاش‌های اولیهٔ دیگران جلب می‌کرد و مدام به ما هشدار می‌داد که هر کار ارزشمندی مستلزم چه رنج‌ها و دهشت‌هایی است. در آن صورت دیگر بی‌صبر و عجول نمی‌بودیم
هدی✌
کمال‌گرایی وقتی به ما ضربه می‌زند که تصور کرده باشیم می‌توانیم ظرف شش ماه یک رمان خوب بنویسیم، یا تا سی‌سالگی شغل خوبی دست و پا کنیم، یا خیلی غریزی و خود به خودی بفهمیم که چطور یک ازدواج موفق برای خودمان رقم بزنیم.
هدی✌
اگر کاملاً آگاه باشیم که کار مورد نظرمان چه اندازه صعب و طاقت‌فرساست، آن‌گاه وقتی نخستین تلاش‌هایمان ناکافی و روند پیشرفتمان کند باشد دچار دستپاچگی و آشفتگی نمی‌شویم.
هدی✌
به جای ترس از شکست ترس از بی‌عملی را در خودمان تشدید کنیم؛ زیرا هزینه‌های بی‌عملی کمتر از هزینه‌های شکست نیست. تنها زمانی دست به کار خواهیم شد که ترسمان از بی‌عملی بیشتر از ترسمان از ارتکاب خطا شود.
هدی✌
انتظار پنهانی‌ای که کمتر به زبان می‌آید چیز دیگری است: این‌که بانک‌ها کمکمان کنند به لحاظ پولی و مالی زندگی خوبی داشته باشیم.
هدی✌
می‌توانیم این عادت ذهنی را در خودمان پرورش دهیم که گاهی «مکث کنیم» و از خودمان بپرسیم که آیا آیندهٔ کسب‌وکارمان می‌تواند نسبت به گذشته‌اش قدری متفاوت‌تر و غنی‌تر باشد یا نه.
هدی✌
اگر یک کسب‌وکار هیچ ارتباطی به یک نیاز واقعی و به قدر کافی فوریِ انسان‌ها نداشته باشد، هر چقدر هم که تلاش و زحمت صرف آن شود، به هیچ جایی نخواهد رسید.
هدی✌
یک شرکت یعنی گروهی از افراد که دور هم جمع شده‌اند تا یکی از مشکلات موجود در زندگی دیگران را حل کنند.
هدی✌
این‌که هر از گاهی به خودمان شک می‌کنیم تقریباً هیچ ربطی به نقش و دستاوردهای واقعی‌مان در جهان ندارد.
هدی✌
کسانی که تحسینشان می‌کنیم بسیار بیش از آنچه فکر می‌کنیم شبیه ما هستند. عموماً جزئیاتی را که شاهد این واقعیت هستند نمی‌بینیم، اما آن‌ها درست جلوی چشم ما هستند. چه عادات عجیب، چه اندوه‌ها و نگرانی‌ها و شکست‌هایی که بر زندگی‌شان سایه افکنده و ما مستقیماً از آن‌ها اطلاع نداریم. بلکه صرفاً سطح ظاهریِ متین و پرمهارتشان را می‌بینیم. از آن نامهٔ استعفا که به فکر نوشتنش هستند اما هنوز در موردش تصمیم نگرفته‌اند هیچ اطلاعی نداریم، نمی‌دانیم که دروناً دچار چه ترس کشنده‌ای هستند، چون حس می‌کنند دارند زندگی‌شان را هدر می‌دهند، از مشکلاتی که در خانه دارند و از خطاهایی که بسیاری جاها مرتکب شده‌اند روحمان هم خبر ندارد
هدی✌
همیشه برای همه پیش می‌آید که نظراتی بدهند که بعدها بابت گفتنشان پشیمان شوند؛ همهٔ ما گاه موقعیت‌ها را درست نمی‌فهمیم و کارهایی می‌کنیم که دیگران فکر می‌کنند چه آدم عجیب و ناجوری هستیم. اگر شما مغز یک انسان را دارید، در جهان این سو و آن سو می‌روید و با دیگر افراد تعامل دارید، این‌ها اتفاقاتی هستند که به کرات برای شما نیز پیش می‌آیند
هدی✌
همهٔ ما قطعاً تا حدی احمق هستیم. نه به این دلیل که در ما ویژگی عجیب و غریبی وجود دارد: بلکه این واقعیتی اساسی است که در مورد هر انسانی صدق می‌کند. همه می‌دانیم که رانه‌های غیرعقلانی ما را به پیش می‌رانند؛ همه می‌دانیم که خواهان چیزهایی هستیم که دستمان به آن‌ها نمی‌رسد؛
هدی✌

حجم

۶۴۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۶۴۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان