بریدههایی از کتاب من نه، ما؛ جلد اول
۴٫۵
(۶۴)
گاهی هم پشیمان میشوم از آنکه قرار است با تو همکلام شوم. آدم دیوانه باشد که راحتی خانۀ پدر را رها کند به دنبال چه؟
و واقعا دوست دارم بدانم که میخواهم چه چیزی را عوض کنم؟ به چه حس برتری میخواهم برسم از بودن کنار غریبهای که قرار است محرمترین آشنا شود؟
امیر حسین
- خب چرا وقتی تشنهای از آب فاضلاب میخوری، برو آب چشمه بخور. خودت هم دیدی بچههایی که دوست پسر گرفتند چه بلایی سر اعصابشون اومد، خب تو که عقل کردی و صبر کردی تا امر خالق رو اطاعت کنی، چرا این تردید رو داری؟ ازدواج آب چشمه است. دیگه نمیخواد کف خیابون و توی پارکا تشنۀ ارتباط با پسرا باشی، یا شبا با چت کردن خودتو کور کنی. بعد هم ازدواج مانع نیست. سد راهت نمیشه. یه همراه پیدا میکنی که با هم بقیۀ زندگی رو جلو میبرید. لذت بودن کنار مرد آرزوهات رو هم میبری!
ArminJP
آدم سازی اگر کارخانه داشته باشد که دارد، مدیرش باید حتماً همین زنها باشند.
حالا هم سرمایهدارهای بیصفت و کثیف دارند زنها را مدیریت میکنند که عالم بههم ریخته و بدتر از همه دنیای خود زنها سیاه شده است. اگر زنها متوجه میشدند که حجاب از سر برداشتن و بساط مد و آرایشها، تنها به خاطر این است که زنها را خفه کنند و دنیا را بچاپند، تمام این اندیشمندان زنکش را دار میزدند!
کاربر ۲۵۱۰۱۰۶
بعضی لحظات خصوصین! دوستان و اقوام خاص لذت اون رو میفهمن. باید بدونی که کجا و کیا رو توی لحظاتت راه بدی. اما بعضی از لحظات دیگه خیلی خاص خاصن، هیچکس رو نباید راه بدی و به اشتراک بذاری! دیدی من هیچوقت توی کانال و گروها حتی غذایی که میپزم رو نشون نمیدم. کلاً فضای شخصی خودم و حریم خونه رو همگانی نمیکنم. حواست باشه به لحظهها، که گاهی هیچکس نباید بدونه؛ حتی من که مادر توام. لذت و شیرینیاش باید به کام تو بمونه. گفتنش برای دیگران، حتی دوست صمیمیت یا برای اونا حسرت میاره یا حسادت، یا چشمزخم؛ هرچند از روی محبت! اشتباهترین کار به اشتراک گذاشتن زندگیاست!
s.latifi
خب پا روی دم هرکس نگذاری... اصلاً مگر انسان حیوان است که دم داشته باشد؟ وای چهقدر وحشتناک! انسانها با این ضربالمثل اثبات میکنند که آدمهای اهل عصبانیت و خشونت مثل حیوان میشوند... پس ضربالمثل توی دعوا حلوا خیرات نمیکنند هم، غلط است. اتفاقاً باید توی دعوا حلوا خیرات کنند تا فضا از تلخی دربیاید و آرام بشود.
امالبنین
استادمان هم گفته؛ دلیلی ندارد که عمرتان را بگذارید برای قانع کردن دیگران. چون دیگران بیشتر میخواهند شما را شبیه خودشان کنند تا اینکه شما را درک کنند و کمکی باشند برای بهتر شدنتان و یا دوستی باشند برای رفع عیوب شما! مردم تا وقتی که مثل خودشان نشوی، مدام نقدت میکنند و چپ و راست برای تو سلیقه به خرج میدهند!
امالبنین
من به عنوان یک مرد قسم میخورم که ما مردها، هرکاری میکنیم از ریزترین تا بزرگترین، فقط به شوق شماها است و الّا به خودمان که باشد حاضر نیستیم یک رختخواب جمع کنیم!
شاید پول و طلا و... نداشته باشیم اما محبتمان میشود یک شاخۀ گل، یک کیلو میوه، یک بسته سبزی، یک نگاه پر محبت، یک نوبرانه، یک...
میم مهاجر
ما جوانها که آزادانهتر و به سبک مدرن جلو میرویم. قید سنتها را زدهایم و تن به مدرنیسم دادهایم، دیگر اجبار پدر و مادر و خانهنشینی در کار نیست؛ پس چرا آمار اشتباهاتی که آرزوهایمان را بر باد میدهد بیشتر شده است؟
Hadi
مادر همیشه حرفهایش را (به نظرم شکایتهایش) به پدر میگفت. فقط یک خصلت خوب داشت، این بود که آرام و شیرین میگفت. شکایتها نمیشد تنش و ناراحتی میان فضای خانه، هم حرفش را میزد و هم محبت را به هم نمیزد؛ پدر هم همینطور!
Heydarian
استادمان هم گفته؛ دلیلی ندارد که عمرتان را بگذارید برای قانع کردن دیگران. چون دیگران بیشتر میخواهند شما را شبیه خودشان کنند تا اینکه شما را درک کنند و کمکی باشند برای بهتر شدنتان و یا دوستی باشند برای رفع عیوب شما! مردم تا وقتی که مثل خودشان نشوی، مدام نقدت میکنند و چپ و راست برای تو سلیقه به خرج میدهند!
Heydarian
بعد کلی حرف زدیم که چقدر ما سطح شعورمان با دماسنج دنیایی پایین است. آدم، اگر آدم باشد بهخاطر یک لباس، یک چرت پاره شده، یک کمخوابی، یک سر و صدا، یک پیچیدن بیمورد ماشین مقابلش، یک نمرۀ کم، یک بد اخلاقی معلم... خدایش را کنار نمیگذارد، خرما همیشه هست!
شکوفه ▪︎
قرار بود به کسی نگوئیم اما قرار نبود ننویسیم و مینویسم: مقدار کمی پول که پدر گذاشته بود برای مراسم عروسی، دادیم پول جهیزیه یک عروس و داماد مستضعف. امشب همراه ما عروسی آنها هم بود. ساده مثل ما! نذر لبخند لبان حجةابنالحسن!
شکوفه ▪︎
اینکه هرجای عالم زندگی کنی، باید بسازی، چه با همسایه، چه با فامیل، چه با دوست... اما مهم این است که تو بتوانی با خودت بسازی!
عمده مشکلات همه، از نفس خودمان است. من خوب باشم، میتوانم همه را با خودم همراه کنم؛
شکوفه ▪︎
حرف دو نوع است؛ یا طلاست یا علف هرز؛ خیلی از حرفها، نودونه درصد حرفها علف هرز است. از هر زبانی، با هر حرف و کلمهای، در هر موقعیت و مقامی، برای هر موضوع باربط و بیربطی هرچه میخواهند میگویند. این از هر حقالناسی، حقالناستر است!
شکوفه ▪︎
یادم بود معلممان گفت که امام صادق فرمودند:
- عقل این نیست که بین خوب و بد یکی را انتخاب کنی. عقل این است که بین خوب و خوبتر انتخاب درست کنی و بین بد و بدتر سراغ بدتر نروی!
خیلی کیف کردم از این تعریف
شکوفه ▪︎
البته برای مرد کسر شأن است که قهر کند، شاید سکوت کند آنهم کوتاه اما قهر چیز عجیبی است. مردهایی که قهر طولانی میکنند باید به روانشناس مراجعه کنند چون قسمتی از مغزشان کودک مانده است!
شکوفه ▪︎
ما انسانها چهقدر وحشی با خودمان برخورد میکنیم. گناه رفتار وحشیانۀ انسان با خودش است.
شکوفه ▪︎
- شأن انسان اینه که به خدا برسه. امّا وقتی که به خاطر یه خودکار، یه لباس، یه ماشین، یه خونه خودش رو به آب و آتیش میزنه و عصبی میشه و ناراحتیش برای یه مدل مو و شادیش برای یه پیتزا؛ یعنی این انسان رو میشه با یه رنگ خوشحال کرد و با یه خوراکی عصبی. قیمت و ارزش این فرد همینقدره نه بیشتر!
کاربر ۴۳۶۶۱۵۵
- بعضی لحظات خصوصین! دوستان و اقوام خاص لذت اون رو میفهمن. باید بدونی که کجا و کیا رو توی لحظاتت راه بدی. اما بعضی از لحظات دیگه خیلی خاص خاصن، هیچکس رو نباید راه بدی و به اشتراک بذاری! دیدی من هیچوقت توی کانال و گروها حتی غذایی که میپزم رو نشون نمیدم. کلاً فضای شخصی خودم و حریم خونه رو همگانی نمیکنم. حواست باشه به لحظهها، که گاهی هیچکس نباید بدونه؛ حتی من که مادر توام. لذت و شیرینیاش باید به کام تو بمونه. گفتنش برای دیگران، حتی دوست صمیمیت یا برای اونا حسرت میاره یا حسادت، یا چشمزخم؛ هرچند از روی محبت! اشتباهترین کار به اشتراک گذاشتن زندگیاست! شاید بگی من گیر میدم اما دوتا حرف دارم؛ یکی اینکه دیدی چهقدر زندگیا داره از هم میپاشه و تقصیر هم با همین فضای مجازیه، دوم هم خیلی از اینا که توی حرفاشون و گروه و کانالا دم از دارایی و خوشبختی میزنن، راست نمیگن! تو راست زندگی کن اما داد نزن داراییتو!
کاربر ۴۳۶۶۱۵۵
همجنسهای من اولویتبروزشان از لباسهای تنگ و آرایش صورتشان مشخص است. من اما این را اولویت حیوانی میدانم که اگر تمدن به برهنگی باشد پس حیوانات متمدنتر هستنند. یکسره کردهاند کار را: برهنه هستند. دیگر این همه سر خودمان منت پوشیدن لباس را چرا میگذاریم؟
کاربر ۴۳۶۶۱۵۵
حجم
۳۵۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۳۵۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰۵۰%
تومان