بریده‌هایی از کتاب من نه، ما؛ جلد اول

اگر دو نظر ایجاد شد در زندگی، راه‌حلتون چیه؟ لبخند طولانی می‌زند: - سؤال را با سؤال جواب دادید. من عقیدم اینه؛ زندگی میدون جنگ زن و مرد نیست. باید پایۀ محبت رو در نظر گرفت. مطمئنم هر دو طرف به احترام این محبت، کفۀ ترازوی فرد مقابلش رو به ضرر خودش هم که شده سنگین می‌کنه. جواب زیرکانه‌ای داد. اول مبنا را محبت گذاشت؛ بعد برای اثبات این که کدام‌یک در ادعای محبتی که دارد راست‌گوتر است، گذشت را عنوان کرد. او ضرر را به جان می‌خرد اما زندگی را به شیطان تحویل نمی‌دهد. خدا که در زندگی باشد..

- کوچیک نیست؟ مشکلی برای بیشتر گشتن یا بزرگ‌تر خریدن نداریم. - حلقۀ ظریف رو بیشتر می‌پسندم. و می‌خرد. حلقه را قرار است یک عمر دست کنم، دلم نمی‌خواهد یک عمر چند میلیون توی دست من باشد و آن‌وقت ببینم بعضی‌ها نان شب ندارند بخورند! خودخواهی است! یک حلقۀ ارزان و ساده و زیبا بِه از حلقۀ گران و بزرگ و فخرفروشانه!

مسخره نیست که تو خودت رو دست پایین بخواهی و گدایی کنی یکی مثل خودت بیاد تو رو بالا بکشه! مطمئن باش اگر فرد خوبی هم نصیبت بشه، تو به جایی نمی‌رسی. چون منتظری یکی برای تو کاری کنه، در حالی‌که فقط خودت می‌تونی برای خودت کاری کنی! بعد هم تو از خدای به اون عظمت یه مرد می‌خوای، که یه انسان مثل خودته، پر از خطا و آزمون؛ اون‌وقت از یه مرد کوچک می‌خوای انسان بسازه! این ندیدن خودت و خداست بچه!

خودش می‌داند جوابم را و خودم می‌دانم که فکر کردن به همراه شدن با یک مذکر، از پانزده سالگی در همۀ دخترها شروع می‌شود. همین هم هست که نوع پوششمان خیلی عوض می‌شود و می‌رود سمت جلب توجه! آرایش می‌شود یکی از کارهای روزمره، رمان‌های عاشقانه خواندن و خیالات ساعتی هم می‌شود پز روزانه! همه‌اش حول مرد آینده‌ای است که می‌آید با تمام آرزوهایی که از شکل و قیافه داریم تا تیپ و رفتار‌های پر از مهربانیش!

استادمان هم گفته؛ دلیلی ندارد که عمرتان را بگذارید برای قانع کردن دیگران. چون دیگران بیشتر می‌خواهند شما را شبیه خودشان کنند تا این‌که شما را درک کنند و کمکی باشند برای بهتر شدن‌تان و یا دوستی باشند برای رفع عیوب شما! مردم تا وقتی که مثل خودشان نشوی، مدام نقدت می‌کنند و چپ و راست برای تو سلیقه به خرج می‌دهند!

خلاصه این‌که هرجای عالم زندگی کنی، باید بسازی، چه با همسایه، چه با فامیل، چه با دوست... اما مهم این است که تو بتوانی با خودت بسازی! عمده مشکلات همه، از نفس خودمان است. من خوب باشم، می‌توانم همه را با خودم همراه کنم

جنس دخترای امروز خیلی با مادرای ما فرق داره! باید جنس رو بشناسی، بعد طبق یه نقشۀ درست جلو بری! این‌جوری نه خونه خراب می‌شی نه طرفت رو به بیچارگی می‌کشونی. ولی کلاً محمد جان منتظر یه بستۀ آماده نباش. زندگی مشترک ساختنیه، درست مثل یه خونه! تنهایی هم نمی‌شه، باید با هم باشید. اصلش هم اینه که هردوتاتون قبول کنید که اول باید خودتون رو آدم کنید، بعد زوم کنید روی طرفتون؛ تا اون رو هم کمک کنید.

استادمان هم گفته؛ دلیلی ندارد که عمرتان را بگذارید برای قانع کردن دیگران. چون دیگران بیشتر می‌خواهند شما را شبیه خودشان کنند تا این‌که شما را درک کنند و کمکی باشند برای بهتر شدن‌تان و یا دوستی باشند برای رفع عیوب شما! مردم تا وقتی که مثل خودشان نشوی، مدام نقدت می‌کنند و چپ و راست برای تو سلیقه به خرج می‌دهند!

انسان‌ها خدا را نخواستند و از دستورات و اوامر خدا فرار کردند، به امید رسیدن به لذت خاصی که حس می‌کردند در دوری از خداست؛ اما غافل بودند که خالق لذت خداست و هر چه دور از خداست، بدلی و تقلبی است. دل به دستور خدا ندهی، تن به دستور شیطان می‌دهی و نابود می‌شوی!

واقعا چرا انسان‌ها هم‌دیگر را عصبی می‌کنند؟ یا چرا عصبی که می‌شوند برخورد حیوانی با هم دارند؟ مثل سگ به‌هم می‌پرند؟ وای چه‌قدر زشت است تصویرش!