بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نیروی حال | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نیروی حال

بریده‌هایی از کتاب نیروی حال

۳٫۶
(۷۹)
بودا می‌گوید که رنج و درد به وسیلهٔ خواسته و نیاز ایجاد می‌شود و برای رهایی از رنج باید زنجیرهای نیاز را قطع کرد. منشأی تمامی نیازها، ذهن است که در بیرون به جست و جوی رستگاری و خشنودی می‌پردازد
نوید هارت
عشق واقعی موجب رنج نمی‌شود. چگونه ممکن است عشق، شما را برنجاند؟ عشق واقعی ناگهان به نفرت تبدیل نمی‌شود، به همین ترتیب شادمانی واقعی به درد تبدیل نمی‌گردد. همان گونه که گفتم، حتی پیش از آن که به روشن‌بینی برسید - پیش از آن که خویش را از ذهنتان رها کنید - ممکن است لحظه‌های گذرایی از شادمانی حقیقی، عشق واقعی یا آرامش ژرف درونی و سکون همراه با سرزندگی را تجربه نمایید. این‌ها جنبه‌هایی از سرشت راستین شما هستند که معمولاً توسط ذهن مسدود می‌شوند.
نوید هارت
تا هنگامی که احساس وجودتان را از یکی دانستن خویش با ذهن یا بهتر بگوییم از «من درونی» می‌گیرید، نمی‌توانید از درد رها شوید. هنگامی که به این حالت پایان دهید، ذهن از جایگاه قدرتش پایین کشیده می‌شود و «بودن»، خود را به عنوان طبیعت راستینتان بر شما آشکار می‌کند.
نوید هارت
یکی از کاربردهای اصلی ذهن، مبارزه با درد عاطفی و از بین بردن آن است که یکی از علل فعالیت مداوم ذهن است، اما ذهن، تنها می‌تواند سرپوشی موقت روی درد عاطفی بگذارد. در واقع ذهن هر چه بیش‌تر برای خلاصی از درد تقلا کند، درد بیش‌تر می‌شود. ذهن هرگز نه می‌تواند راه حلی بیابد و نه اجازه می‌دهد شما راه حل را بیابید، زیرا خودش، بخش درونی «مسأله» است. یک رییس ادارهٔ پلیس را تصور کنید که در جست و جوی یافتن مجرمی آتش‌افروز است، در حالی که آتش‌افروز همان رییس ادارهٔ پلیس است.
نوید هارت
احساس معمولاً نشان‌دهندهٔ الگوی فکری تقویت‌شده و نیرویافته‌ای‌ست که به دلیل حملهٔ شدید انرژی آن ابتدا نمی‌توان به اندازهٔ کافی حضور داشت و آن را دید. احساس می‌خواهد اختیار شما را در دست بگیرد و اگر به اندازهٔ کافی حضور نداشته باشید، معمولاً در این کار موفق می‌شود. اگر به دلیل حضور نداشتن - که روندی طبیعی‌ست - ناآگاهانه به سوی یکی دانستن خویش با احساس کشیده شوید، آن احساس به طور موقت به «شما» تبدیل می‌گردد.
نوید هارت
بی‌ذهنی، آگاهی بدون فکر است.
نوید هارت
حتی هنگامی که «من درونی» به ظاهر مشغول زمان حال است، این زمان حال نیست که ذهن می‌بیند، بلکه کاملاً برداشت نادرستی از آن دارد، زیرا از طریق چشمان گذشته به آن می‌نگرد. یا این که لحظهٔ حال را تا حد یک وسیله برای دست‌یابی به هدفی که پیوسته در آینده پیش‌بینی می‌کند، کاهش می‌دهد. ذهنتان را مشاهده کنید و با طرز کار آن آشنا شوید.
نوید هارت
برای «من درونی»، لحظهٔ حال به سختی وجود دارد و تنها گذشته و آینده مهم تلقی می‌شوند.
نوید هارت
چرا باید به فکرکردن معتاد باشیم؟ به دلیل آن که خویش را با فکر یکی می‌دانید، یعنی این که احساس وجودتان را از محتوا و فعالیت ذهنتان می‌گیرید، زیرا معتقدید که با متوقف کردن فکر، بودن شما متوقف می‌شود. شما در حین بزرگ شدن، بر مبنای شرطی‌شدن‌های شخصی و فرهنگی‌تان، تصویری ذهنی از آن کسی که هستید، می‌آفرینید. می‌توانیم این خودِ شبح‌گونه را «من درونی» بنامیم، که فعالیت ذهن را در بر می‌گیرد و تنها می‌تواند با فکرکردنِ پیوسته، تداوم یابد.
نوید هارت
ذهن شما یک وسیله است؛ یک ابزار. ابزاری که برای عملی خاص به کار گرفته می‌شود و هنگامی که کار پایان می‌یابد، آن را زمین می‌گذارید. به صورت کنونی آن، هشتاد تا نود در صدِ عمل فکرکردن در بیش‌تر مردم نه تنها تکراری و بی‌فایده است، بلکه اغلب به دلیل کژکاری و طبیعت منفی‌اش زیانبار نیز می‌باشد. با مشاهدهٔ ذهنتان به حقیقت این مطلب پی خواهید برد. فکر کردن بی‌اختیار، موجب نشت جدی نیروی حیات می‌شود.
نوید هارت
یک روز متوجه می‌شوید که در حال لبخند زدن به صدای درون سرتان هستید، درست مانند زمانی که به بازیگوشی‌های یک کودک می‌خندید. این واکنش، به مفهوم آن است که دیگر محتوای ذهن خود را چندان جدی نمی‌گیرید، زیرا احساس وجودتان به آن بستگی ندارد.
نوید هارت
در این حالت، با چنان شادی و شدتی حضورتان را احساس می‌کنید که همهٔ افکار، احساسات، بدن مادی و همچنین کل جهان بیرون در مقایسه با آن نسبتاً بی‌اهمیت می‌شود.
نوید هارت
شما ناآگاهانه هویت خویش را با ذهنتان یکی می‌کنید، به همین دلیل حتی نمی‌دانید که بردهٔ ذهنتان هستید. تقریباً بدون این که بدانید، به تسخیرش درآمده‌اید و از این رو آن موجودیت تسخیرکننده را خودتان می‌پندارید. آغاز آزادی، پی بردن به این نکته است که شما موجودیت تسخیرکننده، یعنی آن متفکر نیستید. آگاهی از این نکته شما را قادر به مشاهدهٔ موجودیت ذهن می‌کند. لحظه‌ای که شروع به مشاهدهٔ آن فکرکننده نمایید، سطح بالاتری از آگاهی فعال می‌شود.
نوید هارت
خویش را با ذهن یکی دانستن که موجب فکرکردن غیرارادی می‌شود. ناتوانی در متوقف کردن افکار، بیماری وحشتناکی‌ست که از آن آگاه نیستیم و چون تقریباً همه از آن رنج می‌برند، روندی طبیعی تلقی می‌شود. این سروصدای بی‌وقفه، مانع دست‌یابی به حیطهٔ سکونِ درون که از «بودن» جدانشدنی‌ست، می‌شود. به همین ترتیب این سر و صدا، آن خودِ کاذبی را می‌آفریند که ساختهٔ ذهن است و سایه‌ای از ترس و رنج به همراه دارد.
نوید هارت
با حیرتی محض از اعجاز حیات بر روی زمین، قدم‌زنان شهر را گشتم، مانند آن که تازه به دنیا آمده‌ام.
نوید هارت
هنگامی که در پذیرش کامل آنچه هست - که تنها شیوهٔ خردمندانه زیستن است - به سر ببرید، دیگر هیچ «خوب» یا «بدی» در زندگی شما وجود نخواهد داشت. تنها آن خوب والاتر خواهد بود که «بد» را نیز در بر می‌گیرد.
کاربر ۲۹۶۴۴۷۶
ناآگاهانه میان اینجا و اکنون، جایی که نمی‌خواهید باشید و جایی که می‌خواهید باشید، یعنی آیندهٔ برنامه‌ریزی‌شده، درگیری درونی ایجاد می‌کنید. شما با این گونه افکار یا برنامه‌ریزی‌ها با از دست دادن لحظهٔ حاضر، کیفیت زندگی‌تان را به شدت کاهش می‌دهید.
کاربر ۲۹۶۴۴۷۶
در برابر آنچه که هست تسلیم شوید. به هستی «آری» بگویید، آنگاه ببینید چگونه به جای آن که هستی بر ضد شما باشد، ناگهان برای شما شروع به کار می‌کند.
mehrnaz
در برابر آنچه که هست تسلیم شوید.
نیلوفر
مراقب هر حالت دفاعی در درون خود باشید. از چه دفاع می‌کنید؟ یک هویت خیالی؟ تصویری در ذهن؟ یک موجود غیر واقعی؟
محمد

حجم

۲۱۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۲۶۲ صفحه

حجم

۲۱۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۲۶۲ صفحه

قیمت:
۵۳,۰۰۰
۲۶,۵۰۰
۵۰%
تومان