«اگه واقعاً میخواید کاری رو انجام بدید، نباید برنامهٔ دومی برای خودتون داشته باشید. برنامهٔ دوم یعنی انتظار دارید برنامهٔ اول شکست بخوره و این کار درستی نیست.»
مریم
بلکه از فکر ادامه تحصیل در آن رشته وحشت کردم، چون نمیتوانستم تصور کنم دو سال دیگر هم به دانشگاه بروم.
مستورع
تقدیم به کسی که شش سال پیش بودم.
به تو گفتم که باید ادامه بدهی!
ممنون که گوش کردی!
ⓝⓐⓡⓖⓔⓢ
تنها شخصی که باید کنترلش میکردم، همان کسی بود که میتوانستم کنترلش کنم، یعنی خودم.
keep
اگر نمیتوانید آدمها را کنترل کنید باید واکنش خودتان را نسبت به آنها کنترل کنید. اگر نمیتوانید موقعیتی را کنترل کنید، پس خود را برای رویارویی با آن آماده کنید.
keep
پشت هر آدم موفقی، اخلاق کاری سرسختانه ای وجود دارد. چنین فردی میتواند جلو حواسپرتیها را بگیرد و خیلی خوب خودش را کنترل کند.
:)
وقتی از دانشگاه فارغالتحصیل شدم و مدرکم را گرفتم، فکر میکردم دیگر هیچ وقت در مقام دانشآموز یا دانشجو قرار نخواهم گرفت. نمیدانستم باید تا آخر عمرم دانشآموز باشم، چون یادگیری هیچ وقت تمام نمیشود.
نیلوفر🍀
دهم شما ذهنتان را کنترل میکنید نه برعکس.
:)
آدم میتواند غمگین باشد و یک روز بد، مساوی با افسردگی پیشرفته نیست.
:)
اگر مغزمان را درک کنیم، میتوانیم افکارمان را فتح کنیم.
فتح افکار یعنی چه؟ اولاً یعنی باید لباس رزم فوقالعادهای بپوشید. همچنین باید بفهمید چرا فلان حس به سراغتان آمده، چه چیزی باعث شده به فلان کار دست بزنید، چه چیزی منجر به آن واکنشهای خاص شده و چه شرایطی شما را به سوی آن تصمیم ناخوشایند کشانده است. وقتی تمام زیر و بم ذهنتان را کشف کردید، اساساً کد تقلب بازی زندگیتان را در دست دارید. فقط باید از این دادهها استفاده کنید تا به یک سلاح ذهنی اضافه، حمایتی قویتر و گذرگاههای جدید دسترسی داشته باشید. توجه داشته باشید که گفتم بازی زندگی خودتان. چون ذهن هرکس متفاوت است. کدهای تلقبی که برای ذهن خودتان کشف کردید برای همهٔ انسانها قابل استفاده نیست. میخواهم آرایش روانشناختی خاص خودتان را بررسی کنید.
TaNaz