او را همانطوری که بود میخواستم، بیتوجه به عالم و آدم.
=o
نیازی به نوشتن ندارم.
چون حالا میتوانم حرف بزنم.
منکسر
تکلیف ۱: دوروبَرتان را خوب ببینید
منکسر
من درمورد گیاهان پایا بیشتر فکر کردم؛ دربارهٔ اینکه چهطور گاهی زندگی باید برود زیر زمین، خودش را دفن کند تا زنده بماند و اینکه شاید چیز بدی نباشد. فقط ضروری است و اشکالی ندارد.
721
داستان ارکیدهٔ لاجوردی را برایم تعریف کرد.
مثل یک افسانه یا داستان اسطورهای تعریفش کرد. «این گل با وجود مواد شیمیایی سمی، نجات پیدا کرد و مرگ رو تبدیل کرد به یه چیز قشنگ. ناتالی، مزرعهٔ معجزه، قشنگترین جای دنیاست.»
721
شاید بعضی وقتها قدرت یعنی اینکه بدانی روزی همهچیز درست میشود و آنقدر منتظر بمانی تا هوا آفتابی شود و بتوانی بروی بیرون.
721
چون وقتی معنای کلمهای را بفهمی، مال خودت میشود، بخشی از وجودت.
721
بابا همیشه به مامان میگوید، وضعیت و اینطوری مشکلات را بیش از حد بزرگ میکند. فکر میکند این وضعیت واقعاً اذیتم میکند، البته درست فکر میکند.
721
است. مثل اینکه تعطیلات مردم را خوشحال نمیکند. فقط یادمان میاندازد بقیهٔ روزهای سال چهقدر بیچارهایم.
ن. عادل
شاید زیاد عجیب نباشد که سرما اینقدر قدرت دارد. شاید بعضی وقتها قدرت یعنی اینکه بدانی روزی همهچیز درست میشود و آنقدر منتظر بمانی تا هوا آفتابی شود و بتوانی بروی بیرون.
کاربر ۲۹۲۸۳۷۶