بریدههایی از کتاب ترس ها و مزخرفات ذهنی
۳٫۶
(۶۳)
بدخواهی، دیوار بین انسانها را قطور و خیرخواهی آن را تضعیف و شیشهای میکند حتی تا آنجایی میتواند پیش رود که به طور کامل این دیوار را از میان بردارد، تا جایی که دیگر من و تویی وجود نداشته باشد.
آفتاب
چه بسیار اعمالی با ظاهری پرهیزگارانه در درونمان وجود دارد که در واقع تلاشی است برای پوشاندن شرارتها و نقصانهای درونیمان که در عمیقترین و ناپیداترین زوایا نیز به وضوح دیده میشوند. جهان متمدن ما چیزی نیست جز یک نقاب بزرگ. در زندگیتان با شوالیهها، کشیشان، سربازان، پزشکان، وکلا، اسقفها، فیلسوفها و انسانهای بیشمار دیگری مواجه میشوید، اما آنها همانی که مینمایند نیستند، تنها نقابهایی هستند که در پسشان افرادی طماع و پولپرست حضور دارد. یک نفر نقاب عدالت بر چهره میزند تا بدان وسیله راحتتر بتواند رعایا را سرکیسه کند، شخصی دیگر با نقاب وطن پرستی مقصودی مشابه قبلی دارد و شخص سوم، با نقاب زهد و ایمان.
پویا پانا
حقارت شخصیت از فقدان دانایی سرچشمه میگیرد و شرارت و دروغ پدید میآورد، در مقابل، دانایی این صفات را دور میسازد. از منظر دیگر، در اغلب اوقات گمراهی باعث میشود که انسان نتواند حقایقی را که عقلش توانایی درک صحیح آنها را ندارد، به درستی تشخیص دهد.
پویا پانا
سادگی، نمایانگر حقیقت است. حقیقت عریان برای اینکه بتواند به شکل صحیح و بدون نیاز به پیچیدن در لفافهٔ حکایات و اسطوره یا یک مشت دروغ به ذهن انسان راه پیدا کند، باید ساده و بدون هرگونه پیچیدگی باشد، یعنی به صورت عریان و بدون هیچ لباس و لفافهای.
پویا پانا
ادیان پیش از هر چیز عزم خود را جزم نمودهاند که سالهای ابتدایی حیات انسان را به تملک خود درآورند. نتیجه این است که ایمان، حتی بیشتر از معجزاتی که از آنها سخن میگوید، عقلانیت را زیر سوال میبرد، زیرا هنگامی که در دوران کودکی با تکرار بسیار، اصول و قواعدی را به فرد دیکته کنند و تمام راههای شک و تردید را بسته نگه دارند، آثاری که در ذهن فرد به جا میگذارد چنان عمیق است که میتوان گفت همانطوری که آن شخص به وجود خودش اطمینان دارد، در وجود آن اصول نیز تردیدی به خود راه نمیدهد، و به ندرت و احتمالاً یکی در میان هزاران نفر یافت میشود که به عقلش رجوع میکند و از خود میپرسد: تا چه میزان مسائلی که آموختم حقیقت دارد؟
پویا پانا
ماوراءالطبیعهٔ عوامالناس، حالت انحصاری به خود گرفته و طوری از ابتدای کودکی عمیق و مداوم در مغزشان جا افتاده که شاید تنها معجزهای بتواند آنها را از سرشان بیرون آورد، وگرنه تا ابد در ذهنشان باقی میماند و آنها را از داشتن اندیشهای مستقل و قضاوتی بدون پیشداوری - نوعی توانایی که بشر را از سایر حیوانات متمایز میسازد - محروم و عقلشان را کرخت میسازد.
پویا پانا
انسان در عمق پنهانی خویش، حیوانی وحشی و ترسناک است. ما این حیوان وحشی را در قالب تمدن به حالت رام شده میشناسیم و به همین علت زمانی که با طبیعت واقعیاش روبهرو میشویم یکه میخوریم و انگشت به دهان میمانیم. اگر به هر دلیلی پیچ و مهرهٔ دستگاه قانون از هم باز شود و هرج و مرج حاکم شود، این حیوان وحشی، طبیعت واقعی خود را نشان میدهد. اما برای درک کامل این امر نیازی نیست که تا زمان بروز چنین حادثهای صبر کنید، از دوران باستان تا کنون هزاران هزار اتفاق مشابه رخ داده است که برای قانع شدنتان کفایت میکنند و شما را به این نتیجه میرسانند که انسان در درندهخویی، قساوت و بیرحمی دست کمی از ببر و کفتار ندارد.
zeynab
دین تنها وسیلهای است که به واسطهٔ آن میشود برخی از مفاهیم عالی زندگی را به مغز خام عوام حالی کرد و درست به همان اندازهای که مشاغل سختشان در ذهنشان حک شده این مفاهیم را نیز برایشان جا انداخت.
سیاوش ایزد
انسان به طور طبیعی ممکن است انتظار داشته باشد امری که آرزوی آن را دارد محقق شود، و به همین علت به روی دادن آن امر باور دارد. اگر این ویژگی مفید و آرامشبخش در سرشت انسان با ناکامیهای پیاپی از میان برود، و فرد به این نتیجه برسد که اتفاقاتی که پیوسته روی میدهد در جهت آرزوهای او نیست و آن چه میخواهد هرگز روی نخواهد داد، دچار احساسی میشود که به آن یأس میگوییم.
دانشجو
حقارت شخصیت از فقدان دانایی سرچشمه میگیرد و شرارت و دروغ پدید میآورد، در مقابل، دانایی این صفات را دور میسازد.
دانشجو
در سال ۱۸۴۸ فاش شد که در انگلستان صدها پدر یا مادر، یا در مواقعی هردویشان با توافق با یکدیگر، فرزندانشان را با گرسنگی و عدم مراقبت شکنجه نموده یا ایشان را مسموم کردهاند تا با مرگ آنها بتوانند از موسسات کفن و دفن، حق بیمه دریافت کنند.
دانشجو
نگاه عمیقتری به افکار و رویاهایمان در مییابیم که چه بسیار اعمالی با ظاهری پرهیزگارانه در درونمان وجود دارد که در واقع تلاشی است برای پوشاندن شرارتها و نقصانهای درونیمان که در عمیقترین و ناپیداترین زوایا نیز به وضوح دیده میشوند. جهان متمدن ما چیزی نیست جز یک نقاب بزرگ.
دانشجو
دموفلس: دوست عزیزم، بین خودمان باشد، من شیوهای که برای بروز استعدادت در فلسفه انتخاب کردهای را نمیپسندم، منظورم استفاده از جملات کنایهآمیز در باب مذهب و استهزای آن است. عقیدهٔ هر انسانی برای خود او محترم است، پس بنابراین برای تو نیز باید محترم باشد.
فیلالتس: من نمیتوانم استدلال تو را بپذیرم. دلیل آن را متوجه نمیشوم، میگویی چون افراد دیگر ساده لوح هستند، پس من هم باید به مشتی دروغ احترام بگذارم. چیزی که برایش حرمت قائلم حقیقت است، بنابراین نمیتوانم برای ضد حقیقت احترامی قائل شوم.
سپیده دم اندیشه
دین تنها وسیلهای است که به واسطهٔ آن میشود برخی از مفاهیم عالی زندگی را به مغز خام عوام حالی کرد و درست به همان اندازهای که مشاغل سختشان در ذهنشان حک شده این مفاهیم را نیز برایشان جا انداخت.
NeginJr
عقیدهٔ هر انسانی برای خود او محترم است، پس بنابراین برای تو نیز باید محترم باشد.
فیلالتس: من نمیتوانم استدلال تو را بپذیرم. دلیل آن را متوجه نمیشوم، میگویی چون افراد دیگر ساده لوح هستند، پس من هم باید به مشتی دروغ احترام بگذارم. چیزی که برایش حرمت قائلم حقیقت است، بنابراین نمیتوانم برای ضد حقیقت احترامی قائل شوم.
mghf
با نگاه عمیقتری به افکار و رویاهایمان در مییابیم که چه بسیار اعمالی با ظاهری پرهیزگارانه در درونمان وجود دارد که در واقع تلاشی است برای پوشاندن شرارتها و نقصانهای درونیمان که در عمیقترین و ناپیداترین زوایا نیز به وضوح دیده میشوند.
Ahmad
به هنگامی که شخصی جرات کرده و به انتقاد از باورهای غیر از آنچه که خود بدان معتقد است میپردازد، میتوان مشاهده کرد. در این لحظه درمییابید که تنها چیزی که این شخص، به عنوان یک اصل غیر قابل انکار در نظر میگیرد این است که اصول باوری که از آن نقد میکند چیزی جدا از اصولی است که او بدان معتقد است، و در اعماق وجودش هیچ شکی ندارد که فقط همان اصولی که به او آموختهاند صحیح است نه اصول و باورهای دیگر. چنین شخصی هیچگاه در ذهنش این سوال مطرح نمیشود که احتمال دارد هر دوی این باورها [باور خودش و آن دیگری که نقدش میکند] صحیح باشند، دلیل آن هم این است که تنها باور خود را حقیقت مسلم میداند، نه هیچ اصول و اعتقادات دیگر.
Ahmad
انسان به طور غریزی تنها در اندیشهٔ ارضای نیازهای جسمانی و تمایلات خویش است، و هنگامی که از آنها رفع نیاز کند به فکر اندکی سرگرمی و تفریح میافتد.
Ahmad
اینکه چطور مقولهٔ ماوراءالطبیعه بدوی میتواند عقل عامهٔ مردم را فلج کند، به هنگامی که شخصی جرات کرده و به انتقاد از باورهای غیر از آنچه که خود بدان معتقد است میپردازد، میتوان مشاهده کرد. در این لحظه درمییابید که تنها چیزی که این شخص، به عنوان یک اصل غیر قابل انکار در نظر میگیرد این است که اصول باوری که از آن نقد میکند چیزی جدا از اصولی است که او بدان معتقد است، و در اعماق وجودش هیچ شکی ندارد که فقط همان اصولی که به او آموختهاند صحیح است نه اصول و باورهای دیگر. چنین شخصی هیچگاه در ذهنش این سوال مطرح نمیشود که احتمال دارد هر دوی این باورها [باور خودش و آن دیگری که نقدش میکند] صحیح باشند، دلیل آن هم این است که تنها باور خود را حقیقت مسلم میداند، نه هیچ اصول و اعتقادات دیگر.
Hadis
کسی که امید ندارد گرفتار ترس نمیشود،
ヽ( ´¬`)ノپری
حجم
۹۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۹۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰۵۰%
تومان