بریدههایی از کتاب پادشهر
۴٫۴
(۴۰)
ای آن که به دنبال خودت دربهدری
بیشَت دادند و در پی بیشتری
برگرد و بگرد کودکیهایت را
چیزیست که گم کردهای و بیخبری
3741
چون بغضم و با شکست نسبت دارم
با هر چه خراب و مست نسبت دارم
من حسّ غریب رفتن از خویشتنم
با هر چمدانبهدست، نسبت دارم
serendipity
ما وقف غمیم، صحبت از یکدم نیست
این غم زیباست، هرچه خواهد غم نیست
با چشم دلت اگر ببینی، دنیا
جز عرصهی عاشقان دور از هم نیست
serendipity
عمری که گذشت، با تو بودیم ای خواب!
آن شب که برادرت بیاید چه کنیم؟
Hasti
چون بغضم و با شکست نسبت دارم
با هر چه خراب و مست نسبت دارم
من حسّ غریب رفتن از خویشتنم
با هر چمدانبهدست، نسبت دارم
یمنا
آری به خطا همیشه کوچک دیده
از آن بالا همیشه کوچک دیده
پیداست چرا برجنشین مغرور است
آدمها را همیشه کوچک دیده
raziyeh
در شهر، خیابان به خیابان، مَردُم
آشفته میان راهبندان، مَردُم
از ترس چه اینگونه گریزان، دنیاست؟
دنبال چه اینگونه شتابان، مَردُم؟
raziyeh
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
ما رود مدامیم، بگویید به تیغ
ما شیشهی عطریم، بگویید به سنگ
کاربر ۲۰۶۱۲۸۰
این ولوله چیست در تن گهوارهست؟
در رفتن و در آمدن گهوارهست
تابوتی در مقابلش میبیند
این علت تابخوردن گهوارهست
امیری حسین
بیهوده ترک نخورده لبهای کویر
لبهای حسین بن علی را دیدهست
MS
گفتیم غروب کرده، اما انگار
رفتهست نماز شب بخواند خورشید
MS
حق دارد اگر ز خلق، دامن چیدهست
از داغ عزیزیست اگر خشکیدهست
بیهوده ترک نخورده لبهای کویر
لبهای حسین بن علی را دیدهست
Roya🌱
رود است علی، پاک و زلال است و روان
کوه است علی که استوار است و گران
من رود ندیدهام چنین پابرجا
من کوه ندیدهام چنین در جریان
Leben
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم
در عرش، صدای «اِرجِعی... » پیچیدهست
یا ایتها النّفس! بیا برگردیم
Leben
آنجا که هر آرزو میسر باشد،
ما را به سر آرزوی دیگر باشد
دنبال درِ سوختهای میگردیم
شاید که درِ بهشت، آن در باشد
Hooryar
بیمهری انسان معاصر در توست
تنهایی انسان نخستین در من
ناربُن
یک نیمهی من شعور افلاطون است
یک نیمهی دیگرم دل مجنون است
من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر
این رنگ حنا نیست به پایم، خون است
آترین🍃
ای آن که به دنبال خودت دربهدری
بیشَت دادند و در پی بیشتری
برگرد و بگرد کودکیهایت را
چیزیست که گم کردهای و بیخبری
ツAlirezaツ
دلبسته به سکّههای قلّک بودیم
دنبال بهانههای کوچک بودیم
رؤیای بزرگترشدن خوب نبود
ای کاش تمام عمر کودک بودیم
ツAlirezaツ
دلبسته به سکّههای قلّک بودیم
دنبال بهانههای کوچک بودیم
رؤیای بزرگترشدن خوب نبود
ای کاش تمام عمر کودک بودیم
3741
حجم
۲۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۲۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
قیمت:
۸,۰۰۰
تومان