بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پادشهر | صفحه ۵ | طاقچه
کتاب پادشهر اثر میلاد عرفان پور

بریده‌هایی از کتاب پادشهر

امتیاز:
۴.۴از ۳۹ رأی
۴٫۴
(۳۹)
دلبسته به سکّه‌های قلّک بودیم دنبال بهانه‌های کوچک بودیم رؤیای بزرگ‌ترشدن خوب نبود ای کاش تمام عمر کودک بودیم
😍Mobina😍
آه است خیابان به خیابان به لبم از این همه بی‌تفاوتی در عجبم تو مثل مسافری که دیرش شده است من مثل چراغ قرمز نیمه‌شبم
Hamid.S
تا کی به هوای فتح دنیا باشم؟ کافی‌ست خدا! چقدر اینجا باشم؟ تنهایی اگر که با تو بودن باشد می‌خواهم از این به بعد تنها باشم
Hooryar
دلبسته به سکّه‌های قلّک بودیم دنبال بهانه‌های کوچک بودیم رؤیای بزرگ‌ترشدن خوب نبود ای کاش تمام عمر کودک بودیم
sadeghi
ای دل‌نگران که چشمهایت بر در... شرمنده که امروز به یادت کمتر... جز رنج، چه بود سهمت از این‌همه عشق؟ مظلوم‌ترین عاشق دنیا، مادر!
sadeghi
ای دل‌نگران که چشمهایت بر در... شرمنده که امروز به یادت کمتر... جز رنج، چه بود سهمت از این‌همه عشق؟ مظلوم‌ترین عاشق دنیا، مادر!
whale
در عرش، صدای «اِرجِعی... » پیچیده‌ست یا ایتها النّفس! بیا برگردیم
• Khavari •
این کوه سپید، کدخدایی بوده‌ست اینجا همه باغ دلگشایی بوده‌ست این برج بلند، روزگاری سروی تهران بزرگ، روستایی بوده‌ست
ناربُن
در سوگ بهار خود کسی گریه نکرد بر آخر کار خود کسی گریه نکرد جز سنگ‌تراش پیر این آبادی بر سنگ مزار خود کسی گریه نکرد
میـمْ.سَتّـ'ارے
دریاب همین خلوت رؤیایی را این لحظه‌ی شیرین شکیبایی را یاران همه رفتند، ولی باکی نیست از دست نداده‌ایم تنهایی را
ツAlirezaツ

حجم

۲۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۲۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان