بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فضیلت کناره گرفتن | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب فضیلت کناره گرفتن

بریده‌هایی از کتاب فضیلت کناره گرفتن

۳٫۶
(۶۱)
دلیربودن به معنای کله‌خراب‌بودن یا کنارگذاشتنِ هر گونه اضطراب و نگرانی‌ای نیست، بلکه بیشتر به معنیِ آن است که جرئت داشته باشیم تا کار درست را انجام بدهیم، حتی اگر از انجام‌دادن آن هراس داشته باشیم.
SaNaZ
زمان زیادی طول نمی‌کشد تا ماشین آخرین مدلی که مدت‌ها تمام فکر و ذکرم را به خودش مشغول کرده بود به چیز «معمولی» ای تبدیل شود و در دلم آرزوی داشتن مدلی جدیدتر ایجاد شود. از قضا، این رفتار شرم‌آور و آشکارا بچگانه رفتاری مطلوب دانسته می‌شود.
Number One
مگر زندگی «به‌چنگ‌آوردنِ حداکثر ممکن» و رسیدن به بیشترین سطح ممکن در متنوع‌ترین زمینه‌های ممکن نیست؟ نه لزوماً.
Number One
چراکه داشتنِ شخصیتِ اخلاقی خوب مستلزم این است که بتوانید به انگیزه‌های شخصی و وسوسه‌های خودتان نه بگویید. او معتقد است درنهایت ما چیزی جز خصیصه‌های اخلاقی‌مان نیستیم.
saeedeh
ضرورتِ کناره‌گرفتن نه نوعی سختی‌کشیدنِ طاقت‌فرسا، بلکه چیزی است که می‌تواند واقعاً سودمند باشد.
saeedeh
از نظر شوارتز مشکل در این است که تأکید مدرنِ ما بر فردگرایی، کنترل و داشتن حق انتخابْ ممکن است ما را از اصلی‌ترین واکسنِ خودمان در برابر افسردگی محروم کند؛ یعنی حس تعلق و درگیری در گروه‌ها و زمینه‌ها.
Sav
حال بهتری خواهیم داشت، اگر به‌جای آنکه دنبال «بهترین» چیز باشیم، در پی رسیدن به چیزهایی باشیم که «به اندازهٔ کافی خوب» هستند. اگر همیشه بهترین چیز را بخواهیم، تقریباً هیچ‌وقت دلیلی برای راضی‌شدن نداریم.
محسن
پولمان را پس‌انداز می‌کنیم تا چیز جدیدی را که واقعاً می‌خواهیمش بخریم، زمان زیادی چشم‌به‌راهیم تا به دستش بیاوریم و نقدهایی که در اینترنت درباره‌اش نوشته‌اند را می‌خوانیم و لحظه‌ای که بالاخره آن چیز با بسته‌بندی و طراحی شکیلش به دستمان می‌رسد، از خوشی بال درمیاوریم، اما چیزی طول نمی‌کشد که تمنای داشتنِ چیز جدید دیگری به جانمان می‌افتد، چیزی متفاوت و بهتر. برای برخی از آدم‌ها نقل‌مکان از خانه‌ای به خانهٔ دیگر پروژه‌ای است که تمام طول عمرشان طول می‌کشد و هیچ‌وقت هم واقعاً از خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنند احساس رضایت ندارند. برخی دیگر، به‌صورتی عمومی‌تر، لذتِ پیروزی را (مثلاً وقتی به شغل یا شریکِ زندگیِ دلخواهشان می‌رسند) برای مدتی بسیار کوتاه تجربه می‌کنند و خیلی زود، دوباره عطشِ رفتن دنبالِ چیز یا کس جدیدتر و بهتری سراغشان می‌آید.
miiimkaaaf
بعد از فروکش‌کردنِ تنش میان کشورها یا گروه‌ها (مثلاً بعد از جنگ‌ها)، صلح پایدار در مواقعی محتمل‌تر است که طرفِ برنده به کمتر از آنچه می‌تواند از آنِ خود کند رضایت بدهد.
محسن
جوامع به‌شدت نابرابر، راه‌حلِ مسائل عمومی به‌شکل روزافزونی به افراد برون‌سپاری شده است. ما دربارهٔ فردی‌شدنِ مسائل اجتماعی سخن می‌گوییم، مثلاً وقتی‌که -علی‌رغم نرخ بالای بیکاری در کشور- خودِ افراد را مقصر می‌دانیم که انگیزهٔ کافی برای پیداکردن شغل ندارند. انگیزه ممکن است یکی از مؤلفه‌ها باشد، اما مسئلهٔ بزرگ‌تر، به احتمال زیاد، کمبود ساختاری مشاغل است و از این لحاظ، نامنصفانه است که از فرد بخواهیم زندگی‌نامه‌اش را زیرورو کند تا راه‌حلی برای ناهماهنگی‌های سیستمی پیدا کند.
محسن
مسائل اجتماعی را لاجرم باید با راهکارهای سیاسی حل‌وفصل کرد. نه می‌توان آن‌ها را به سطح فردی خصوصی‌سازی کرد، نه مسائل خصوصی مردم باید موضوعِ دخالت‌های حکومتی قرار بگیرد
محسن
نباید همه‌چیز را بخواهی تو فقط بخشی از جهانی دنیایی را در این دنیا داری باید آن را کامل کنی فقط راهی را برگزین و همراه آن برو دیگر راه‌ها باید صبر کنند همیشه برمی‌گردیم از دردسرها فرار نکن رودررویشان بایست، همین حالا، همین‌جا همه‌چیز محدودیت است به همین دلیل است که هر چیزی ارزشی دارد جایی که باید باشی همین‌جاست بایست و بپذیر هیچ‌وقت برنمی‌گردیم
الهام مراد
گونهٔ ما جامعه‌ای را خلق کرده است که چشم‌انداز فرهنگی و زیست‌بومش را بر محرک‌ها، وسوسه‌ها، امکان‌های انتخاب و تخفیف‌های ویژه بنا نهاده است. اما به‌ندرت پیش می‌آید که فنِ خویشتن‌داری را به کار ببندیم، «نه» بگوییم و دست از انتخاب بکشیم.
soleymani
طوری تصمیم بگیرید که برگشت‌ناپذیر باشد: شوارتز می‌نویسد «اگر مدام فکر می‌کنید به اینکه آیا عشقتان «واقعی است»؟ آیا روابط جنسی‌تان کمتر یا بیشتر از حد متعارف است؟ آیا می‌توانستید عملکرد بهتری داشته باشد یا نه، نسخهٔ بسیار عذاب‌آوری از بدبخت‌شدن را در پیش گرفته‌اید».
مرتضی چرخ‌زرین
خودتان را قانع کنید که این حرف که «فقط بهترین‌ها به اندازهٔ کافی خوب‌اند» بی‌معنی است: وقتی چیزی کارتان را راه می‌اندازد به اندازهٔ کافی خوب است. اگر همیشه به دنبال بهترین‌ها هستید، خوشبختی شما را به گمراهی خواهد کشاند.
مرتضی چرخ‌زرین
حال بهتری خواهیم داشت اگر توقعات خودمان از نتیجهٔ تصمیماتی که گرفته‌ایم را پایین بیاوریم. هرچه بیشتر تلاش می‌کنیم تا فرمانروای سرنوشت خودمان بشویم، بیشتر انتظار داریم تا به آرزوهایمان برسیم. چرخه‌ای شوم. در بیشترِ مواقع میزان کنترلی که ما روی زندگی‌مان داریم خیلی خیلی کمتر از آن حدی است که فکر می‌کنیم.
مرتضی چرخ‌زرین
ردکردن چیزی جدید و هیجان‌انگیز، بدون اینکه به کسل‌کننده و مرتجع‌بودن متهم شویم، تقریباً غیرممکن شده است. وقتی هنوز مدرسه می‌رفتم مصاحبه‌ای با گروه فناوریِ اورلردز خواندم و از آن به بعد، خود من هم جذبِ این گرایش به چیزهای جدید شدم. آن‌ها در آن مصاحبه می‌گفتند که اگر مجبور باشند بینِ چیزی قدیمی که خوب است و چیزی جدید که بدتر از آن است دست به انتخاب بزنند، دومی را انتخاب خواهند کرد صرفاً به‌خاطر اینکه جدیدتر است. نمی‌خواهم بگویم چنین موضعی را -که اگر صریح باشیم، احمقانه است- همگان می‌پذیرند، اما می‌خواهم بگویم به‌خاطر ترسی که از دست‌کشیدن داریم خیلی از ما به این موضع نزدیک‌تر از آنی هستیم که اقرار می‌کنیم.
Ahmad
طبق آنچه فیلیپس از بیمارانش آموخته است، دست‌کشیدن سخت شده است: «وقتی منطقِ نامیرایی و برگزیدگی جایش را به منطقِ بیشتر زندگی‌کردن می‌دهد -منطقی که به زبان ساده می‌خواهد چیزهای بیشتری از دل زندگی بیرون بکشد- زندگیِ نزیسته به دغدغه‌ای همیشه‌حاضر در زندگی تبدیل می‌شود که هیچ‌چیز به اندازهٔ میلِ به زیستن به آن مشروعیت نمی‌دهد». (۱۷) زندگی تنها زندگی‌ای است که امیدِ زیستن آن را داریم، پس وسواسی به جان ما می‌افتد که تا آنجا که ممکن است بیشتر و بیشتر تجربه کنیم. در مقابل وسواس دیگری هم پیدا می‌کنیم: اینکه هیچ‌چیز را از دست ندهیم. چیزی که نه‌تنها برای آدم‌ها اضطراب‌آور است بلکه درنهایت برای جامعه و فرهنگ نیز مخرب است، چراکه مگر می‌توان عطشِ بی‌پایانِ بیشتر و بیشترخواستن را فرونشاند؟ چطور می‌توانیم این چرخه را متوقف کنیم و بگوییم همین‌ها که داریم کافی است؟ فیلیپس از جامعه‌شناس و منتقد فرهنگی به نام فیلیپ ریف نقل می‌کند که مسیر ژرف‌ترین اسرار اخلاقی و فرهنگی از آگاهی بر آنچه باید از آن بپرهیزیم می‌گذرد. اما این روزها فرض بر این است که بهتر است کلاً از هیچ‌چیز پرهیز نکنیم!
Ahmad
سیگال (که جالب است بدانید قبلاً برای کمیسیون بودجهٔ کنگرهٔ آمریکا کار می‌کرده) در کتاب خودش، سادگی لطیف، می‌کوشد تا بنیانی اقتصادی و سیاسی برای زندگی‌ای ساده‌تر و پایدارتر طراحی کند. از نظر او، چنین برنامه‌ای شامل نوعی تقابل با اندیشهٔ اقتصادی معاصر و بازگشت به ارسطو خواهد بود. این ارسطو بود که چند هزار سال پیش بنیادی‌ترین سؤال را پرسید: هدف از اقتصاد چیست؟ سیگال و ارسطو، هر دو، پاسخشان این است که هدف اقتصاد تأمین هرچه بیشتر ما نیست، بلکه آزادکردن ما از احتیاجات مادی است تا بتوانیم یک زندگی نیک را در پیش بگیریم. به همین دلیل، بحث از اقتصاد، بدون درنظرداشتنِ اینکه زندگی نیک چگونه زندگی‌ای است، بحثی بیهوده است. بسیاری از اقتصاددانان موافقت خواهند کرد که زندگی نیک یعنی رسیدن به آرزوها و ترجیحاتِ فردی‌مان، حالا این آرزوها هرچه که می‌خواهد باشد.
Ahmad
زندگی ساده واقعاً گران‌قیمت شده است! چرا عمر مفید جنبش زندگی ساده این‌قدر کوتاه بود؟ شاید به این خاطر که اصلی‌ترین مخاطبانش ثروتمندان و دارندگان بودند، کسانی که می‌توانستند ساده و تمیز زندگی کنند، آدم‌هایی که این‌قدر وقت داشتند که مدیتیشن کنند و با خودشان به صلح برسند. این گزینه برای خیلی‌ها خارج از دسترس است. آن‌ها باید قبض‌هایشان را پرداخت کنند و ناهارهای عجله‌ای برای خودشان آماده کنند.
Ahmad

حجم

۱۳۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۱۳۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰
۵۰%
تومان