بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بازگشت | صفحه ۱۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بازگشت

بریده‌هایی از کتاب بازگشت

امتیاز:
۴.۶از ۴۲۸ رأی
۴٫۶
(۴۲۸)
نمازشب آدم رو با ادب و با اخلاق می‌کنه و اخلاقِ حَسَنه بهش می‌ده. آن‌وقت خدا می‌شه استاد اخلاقش. وقتی هم خدا بشه معلم اخلاق انسان، همه چیزش رو درست می‌کنه و کارش رِله می‌شه.» بعد تعبیر جالبی به کار بُرد؛ گفت: «به‌خدا، نمازشب زمین و آسمان رو به هم می‌دوزه!»
گل نرگسـْ
بسیاری از افراد بوده اند که با داشتن مشکلات و معاصی، به خاطر روحیه شکرگذاری که داشته‌اند نجات یافتند.
کاربر ۱۶۵۳۴۲۴
من می‌خواستم علت زندگی روی زمین را درک کنم. نمی‌توانستم بفهمم چگونه کسی می‌تواند زندگی بهشتی و لبریز از عشق و زیبایی را به میل خود رها کرده و به زمین بیاید. در جواب، آفرینش زمین به یاد من آورده و صحنه‌های آن برای من نمایش داده شدند... خدا به تمام ما گفت که آمدن به زمین برای مدتی باعث پیشرفت روح ما خواهد بود
محسن
حتی کارهای پیش پا افتاده‌ای که از روی محبت انجام می‌دهیم مهم و باارزش هستند و باعث رشد ما خواهند شد. یک لبخند ساده یا کلامی امید بخش یا یک از خود گذشتگی کوچک.
محسن
من با اینکه فقط آتش جهنم را دیدم، اما محبت خدا را که از مادر مهربان تر است در همان لحظات کاملاً حس کردم. خدایا متشکرم
کاربر ۱۰۷۵۵۱۲
امام کاظم (ع) فرمودند: کسی که بر نعمتی حمد و تشکر از خدا را انجام دهد و الحمدلله بگوید، او را شکرگذاری کرده و این حمد از آن نعمتی که به او داده شده بالاتر است. (بحار ج ۷۱ ص ۳۱.)
مسیحا
پس از لحظاتی حضرت عباس (ع) با همراهان خود از آن درب وارد شدند. نمی‌دانید چه هیبت و چه زیبایی خیره کننده‌ای داشتند. تازه فهمیدم قمر بنی هاشم (ع) یعنی چه!
Hawra
گفت: همراه با آن جوان، قسمتی از عذاب‌های جهنم را دیدم. من جایی را دیدم که چندین زن، با موهای سرشان آویزان بودند و عذاب می‌کشیدند. خیلی ترسیدم. اما فهمیدم که چرا اینگونه عذاب می‌شوند. آن‌ها زنانی بودند که نافرمانی خدا را کرده و حجاب را رعایت نمی‌کردند و جوانان مردم را گرفتار فساد می‌کردند.
felamingo
من دیدم که وقتی پدرم او را برای نماز صدا کرد، او بدون اهمیت به نماز، به خواب خود ادامه داد. بلافاصله همان شخص وحشتناک وارد اتاق شد و دو پای خود را در دو طرف صورت او قرار داد و به صورتش نجاست کرد! این نجاست به گونه‌ای بود که تمام صورت او را سیاه کرد و دیگر هرچه او را صدا کردند تکان نمی‌خورد! من بارها شیطان را در کودکی، با چهره‌های متفاوت دیدم که مرا به کارهای بد وسوسه می‌کرد!
felamingo
به شما توصیه می‌کنم تا در دنیا هستید هرچه زودتر نفس خود را پاک کنید و خود را به کمالات روحی برسانید تا اینجا راحت باشید، هر زشتی و عملی که خدا راضی نیست را از خودتان دور کنید
کاربر ۱۴۴۳۹۵۳
من به راحتی پشت سر مردم حرف می‌زدم. در کوچکترین چیزی که می‌شنیدم سریع قضاوت می‌کردم. نمی‌دانستم این قضاوت‌ها مصداق غیبت یا تهمت را دارد. اما اکنون دوستان و آشنایان من می‌دانند که در هیچ موردی تا مطمئن نشوم حرف نمی‌زنم. اصلاً ضرورت نمی‌بینم از کسی که در جمع ما نیست حرف بزنم و همواره شکرگذار تمام نعمت‌های خدا هستم.
ÁTRIN
به من نشان داده شد که حتی کارهای پیش پا افتاده‌ای که از روی محبت انجام می‌دهیم مهم و باارزش هستند و باعث رشد ما خواهند شد. یک لبخند ساده یا کلامی امید بخش یا یک از خود گذشتگی کوچک.
کاربر ۱۶۶۱۷۸۸
اولاً به شما بگویم که راحت‌ترین مرگ‌ها برای کسی است که دلبستگی به دنیا ندارد و وجود خود را پاک کرده است. مرگ، ناگهانی است
فاطمه
هر گامی که در دنیای مادی برداریم و به هر جا که برسیم زمانی ارزش دارد که برای خدمت به دیگران باشد.
Samadi
استعدادها و توانایی‌هایی که به ما داده شده برای این است که به دیگران کمک کنیم و روی زندگی آنان تأثیر مثبتی بگذاریم و روح ما نیز با کمک به دیگران رشد خواهد کرد.
محمد۳۱۳
امام صادق (ع) در مورد حق الناس می‌فرماید: اگر مردم آنقدری که برای نجس و پاکی وسواس دارند، کمی هم به حق الناس اهمیت می‌دادند، مشکلاتشان کم می‌شد. در حالی که اسلام، طهارت و نجاست را آسان گرفته و مردم بر خود سخت می‌گیرند؛ اما به حق‌الناس، بسیار اهمیت داده، ولی مردم آن‌ها را ساده می‌گیرند.
shakibjoon
شبی آیت الله العظمی بهجت را در خواب دیدم که به همراه گروهی بالای سر من آمدند. ایشان مرا نصیحت کردند و ضمن تأکید بر عدم آرایش در مقابل نامحرم و دوری از موسیقی حرام، به اهمیت به نماز اول وقت تأکید کردند و به موضوعی اشاره کردند که من خیلی احتیاج داشتم. ایشان فرمودند: ببخش تا خداوند نیز تو را ببخشد. اگر کسی خواست در حضور تو غیبت کند بگو قاضی خداوند است.
کاربر ۱۹۴۳۲۹۷
بعد هم به مولایمان عرض کردم: خیلی از رفقای ما، همراه با ما بودند اما شهید نشدند، برخی هم نتوانستند یا نشد که با ما در جبهه باشند. مولا و آقای ما فرمودند: «اگر در مسیر شما ثابت قدم باشند، آن‌ها نیز بقیه شهدای من هستند.»
محمد۳۱۳
مهم‌ترین چیزی که به من نشان داده شد این بود که عشق بالاترین چیز در عالم هستی است. من دیدم که حقیقتاً بدون عشق ما هیچ هستیم. ما اینجا هستیم که به یکدیگر کمک کنیم، مراقب و غمخوار یکدیگر باشیم، و یکدیگر را بفهمیم و ببخشیم و به هر انسانی که روی زمین متولد می‌شود محبت کنیم. این انسان می‌تواند سیاه یا سفید یا سرخ یا زرد پوست باشد، چاق یا لاغر یا جذاب یا زشت یا فقیر یا ثروتمند، ولی ما حق نداریم کسی را بر اساس این چیزها مورد ارزیابی و قضاوت قرار دهیم. همه از سوی خدا هستند.
کاربر ۱۱۷۷۳۶۷
در تمام کارها خودخواه بودم. از همه چیز نفع مادی برای خودم می‌خواستم. حتی دیدم که عبادت من هم برایم به‌صورت یک عادت بود. بدتر از آن، حس خودپسندی بود که به خاطر آن داشتم
sh

حجم

۳۲۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۳۲۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان